انقلاب اَتی ایران جنسیت نمیشناسد (نظری به نوشتۀ رفیق اَذرماجدی)

درنوشته ای ازرفیق اَذرماجدی به نام"اَیا انقلاب آتی ایران،یک انقلاب زنانه است؟"که دراَرشیوسایت اَزادی بیان موجودمیباشد،ایشان به بحث درموردانقلاب اَتی ایران پرداخته اند.

درمطلب نوشته شده به اظهارنظرهای بسیارقابل توجه ای ازرفیق اَذربرخوردکردم.نظرات داده شده توسط اومرابه نوشتن این مطلب تشویق کرد.ازطرف دیگروازنظراصولی،پرنسیبی ونظری لازم دیدم که کمی برروی بعضی ازگفته های رفیق مکث کنم.

اَن نوشته درقالب مصاحبه با"برای دنیای بهتر" صورت گرفته وبه شکل سئوال وجواب میباشد.  

باتوجه به اینکه کمونیستهابرای تحقق یک جامعه سوسیالیستی(درنهایت کمونیستی)به رهبری حزب طبقه کارگروباشرکت وسیع کارگران وزحمتکشان درمبارزۀ طبقاتی به فعالیت و مبارزه مشغول هستندواین اصل اساسی مانیفست حزب کمونیست راکه"تاریخ تمامی جوامع تاکنونی تاریخ مبارزه طبقاتی است."رااساس کارو فعالیت خودقرارمیدهندواَن راهرگزفراموش نمیکنند.اساسا"واصولا"برخورد اَنهابه تحولات،اعتراضات،انقلابات وجنبشهایی که دردرون جامعه ودراطراف اَنها(چه درحیطه کشورایران وچه درسطح جهانی) اتفاق میافتدرابه شیوه وبادرکی علمی ارزیابی کرده وتحلیلی طبقاتی ازتحولات ارائه میدهند.  

ازنظرفعالین جنبش کمونیستی وکارگری،چیزی به نام"جنبش ها"و"تحولات"به شکل غیرطبقاتی و"مردمی"بطورعام وبه خودی خودوجودندارند.هرجنبش وتحول وحرکتی درراستای منافع طبقاتی گروه هاواقشارمختلف درجامعه میباشدوباتوجه به اینکه درمصافهای اجتماعی-سیاسی که درطول تاریخ درحیطه مبارزه طبقاتی درجریان بوده است،طبقات واقشارمختلف جامعه رودرروی هم قرارگرفته وقرارخواهندگرفت.طبیعی است که این امرخارج ازارادۀ افرادوجریانات سیاسی واحزاب صورت میپذیردومافقطمیتوانیم به عنوان فعالین جنبش کمونیستی، فعالیتها،تشکل ونیروی انقلابی خودرابرای پیشبردامرانقلاب به نفع طبقه استثمارشده،یعنی طبقه کارگرومتحدانش بکارببندیم.  

کمونیستها،انقلابات،جنبش هاوتحولات سیاسی رابه"زنانه"،"مردانه "و"رنگی"و"بیرنگ" تقسیم نمیکنند."اینکه سئوال شده است که اَیا "انقلاب اَتی زنانه است؟"وتائیدی که ازجانب رفیق اَذربرروی این دیدگاه گذاشته شده (من دراینجابرای جلوگیری ازتکرارازاَوردن گفته های ایشان خودداری میکنم) تعبیرودیدگاهی غیرطبقاتی وبامارکسیسم انقلابی نزدیکی وقرابتی  ندارد.  

جامعه طبقاتی ومشخصا"جامعه سرمایه داری اسلام زده ایران ازطبقات متضادتشکیل شده است.طبقاتی که منافع واحدی باهم ندارندودرکنار هم نمیتوانندقرارگیرند.برای ماکمونیستها "مردم"به طورکلی ویامقوله"انقلاب مردمی"انقلاب زنان"و یا"انقلاب مردان"وغیره وجودندارد.محورتحلیل کمونیستها،مبارزه طبقاتی است وطبقات درگیردرمبارزه رامدنظردارند.نه جنسیت ونژادوملیت. 

اساس فعالیت کمونیستهابطورمشخص دفاع وفعالیت درجهت منافع طبقه کارگرمیباشد،که طبیعتا"اقشاری ازجامعه راکه ازمتحدان واقعی وراستین این طبقه هستندرانیزدربرمیگیرد.صرفنظرازجنس ورنگ ونژادوملیت.باتوجه به اینکه رفیق اَذرنیزازمارکسیسم طرفداری کرده(ماتریالیسم علمی وماتریالیسم دیالکتیک)واصل مسلم مبارزه طبقاتی واینکه طبقات متخاصم جامعه درروبروی یکدیگرقرارگرفته اندراطبیعتا"قبول دارندوبه اَن پایبندمیباشند،طبیعی است که ازاوانتظارمیرودکه به انقلاب نیزاززاویه ودیدگا ه مارکسیستی برخوردکنند.  

مادرجامعه زنان کارگرداریم که مثل مردان کارگراستثمارمیشوند.خانواده های کارگری داریم که دربدترین شرایط فقروبی امکاناتی به سرمیبرند.باتوجه به اینکه درجامعه زنانی هستندکه ازطبقات داراوقدرتمندودررده بالای طبقاتی قراردارند،اینان به هیچ وجه درموقعیت فقروفرو دستی که زنان کارگروهمسران کارگران قراردارندقرارنمیگیرندودرصف دیگری قرارخواهندگرفت.

بطورمثال وضعیت کارگران فصلی وکارگران روزمزدرادرنظربگیریدکه هرروزبایدساعتهامنتظراین باشندکه

اَیاروزبعدکاری برای اَنان پیداخواهدشدیا نه؟وهرشب بعدازساعتهاانتظاربرسرمیدانهابایدبادست خالی به خانه برگردندوروزبعدروزازنو روزی ازنو.درهمان جامعه نیزثروتمندان راداریم که مزدیکماه حقوق این کارگران فصلی وروزمزدفقط پول توجیبی فرزندانش دریکروزمیشودویاپول قطعه ای ازلباس وتفریحات زنان وخانواده های اَنان.

مابه هیچ وجه نمیتوانیم این دوطبقه راکارگران وخانواده هایشان وسرمایه داران وخانواده هاوهمسران اَنهارادریک ظرف قراردهیم وزنان رابه صرف اینکه درجامعه سرمایه داری-اسلامی باتوجه به قوانین شدیدضدزن،ازکل مبارزه طبقاتی جداکرده وبرای اَنان انقلابی جداگانه بسیازیم.این دیدگاه ایده اَلیستی ودرعمل غیرممکن میباشد.  

میان این دو طبقه(کارگروسرمایه دار)تفاوت های اساسی وبنیادی واَشتی ناپذیری وجودداردودرمبارزه طبقاتی هم،صف این دوطبقه وهمسران وخانواده هایشان ازیکدیگرجدامیباشد.  

این واقعیتی بسیاربدیعی واَشکاراست که درجامعه ای مثل ایران باقوانین قرون وسطی اسلامی برعلیه زنان،محدودیتهای بیشماری برای اَنان وجودداردوزنان تحت فشارهای بسیارغیرانسانی،شاق وقرون وسطی هستند.دراین شکی نیست وبرهمگان روشن واَشکارمیباشد.طبیعتا"این ظلم وستم بابرقراری جامعه سوسیالیستی که دراَن استثمارانسان ازانسان به پایان رسیده باشدنیزبطوراساسی وپایه
ای ریشه کن خواهدشد. 

اَزادی واقعی زنان زمانی تحقق میپذیردکه بردگی کارمزدی وجودنداشته باشدوجامعه استثمارفردازفردجای خودرابه جامعه ای عاری ازاستثمارداده است.دیدگاهی به غیرازاین به توهمات بورژوایی دامن خواهدزدودرنهایت نه تنهابه نفع زنان نیست،بلکه دردرازمدت برعلیه منافع اَنان میباشد.      

 

بنفشه کمالی  ۸٫۹٫۲۰۰۹

http://shadochdt.wordpress.com 

banafshekamali@gmail.com