کدام شکست کدام پیروزی؟ جوابی به مهرنوش موسوی

دوست گرامی مهرنوش موسوی در مقاله ای تحت عنوان  چرا جنبش سبز شکست خورد در باره مساله ای که اتفاق نیفتاده قلمها چرخاند  و چندین دلیل اورد که  که به همین زودی  موسوی و جنبش سبز و  اصلاحات و و همه و همه   از چشم مردم افتادندو  بی اعتبار شدند و  مشخص شد  که   ما درست میگوییم.من از انجا میخواهم مقاله مهرنوش را نقد کنم که از  ان کمی بالاتر بروم  و بگویم که به واقع بعضی دوستان   به ویزه در این اتفاقات اخیر به هیچ وجه جامعه و مسائل ایران را نشناختند.متاسفانه ارزوهای قلبیشان را به عنوان   واقعیت روی کاغذ اوردند و من این  را  ناراحت کننده و مایوس اور میدانم .

اگر شما نتوانید  از جامعه خودتان شناختی داشته باشید  همه انچه در ذهنتان و ارزویتان است را روی تحلیل میاورید و البته این جز سطحی نگری چیزی به بار نمیاورد.مهرنوش موسوی را دوست دارم  و اورا یک انسان شجاع و کمونیست و ازادیخواه میدانم که قلم خوبی هم دارد اما متاسفانه مهرنوش و امثال مهرنوش قربانی -جامعه ای شدند  که انها را شگفت زده میکنند .این شگفت زدگی که بعد از ۲۲ خرداد خیلیها را دچار شد از انها  این فرصت را گرفت که قبل از جمع بندی نهایی   تصمیم درست را بگیرند .و برای همین است که خیلیها بعد از این اتفاقات   تصمیمات عجیب و غریبی گرفتند.یکی  شد مخالف  سرسخت تظاهرات و دیگری شد  مدافع  پروپا قرص موسوی و خاتمی و کروبی و یکی هم مثل مهرنوش  خواستهایش را  تطبیق داد با همه انچه در خیابانها اتفاق می افتد و به انجا رسید که ناگهان گفت موسوی و دارو دسته شکست خوردند و از دوم خرداد هم  این شکست فراتر میرود.بیاییم روی همین فوکوس کنیم  ایا   پایان یافتن اعتراضات دنباله دار  به معنی پایان یافتن موسوی و کروبی بود؟ایا انها در سطح جامعه بی اعتبار شدند؟اصلا چرا این جنبش امد.مگر قرار نبود دیگر دوم خردادی نباشد.مگر ننوشته بودیم که موسوی و کروبی واینها از نظر مردم همه منفورند.پس چرا امدند؟نوشته بودیم دوم خرداد شکست خورد و دیگر راه بازگشتی ندارد.ولی انها امدند.؟اینجا شکست کیست؟متاسفانه کار بعضی دوستان این است که بعد از دوروز  فورا  بگویند فلانی شکست خورد .فلانی به نتیجه نرسید و و شکست استراتزیکی خورد.بیاییم  ببینیم همین مهرنوش  و بقیه مینویسند  راست  غرب شکست خورد .چپ سنتی شکست خورد.جنبش ملی اسلامی شکست خوردبه قول مهرنوش موسوی  کمونیزم کارگری هم باید اول خودش را نقد کند وگرنه حتما انهم شکست خورده است.ایا مردمی که اینها را میخوانند نمیپرسند  پس چه کس پیروز است؟.همه شکست میخورند.این چه مملکتی است  که حکومت و اپوزیسیون همه شکست میخورند.
چرا شما پیروزیهای دیگران را بوق  کرنا نمیکنیدو اکنون شکستی که نخورده اند را  داد میزنید و  در عرض دوماه یک گروه را به تاریخ میسپارید؟حقیقت را بگذارید بگویم.همین جنبش سبز ما را در انتخابات شکست داد.هم و ما و هم صف تحریم را شکست داد.دلایلش زیاد است.یکی  خرج زیاد است که انها امکانات مالی داشتند و ما نداریم.یکی دیگر این است که انها توانستند از نفرت  ضد احمدی نژاد استفاده کنند وبا شعارهایی مبنی بر  حذف گشت ارشاد و و دوری از فریب ودروغ و  فرهنگ و ازادی صف زیادی از مردم را دور خود بکشند.ایا کتمان میکنید؟.مردم زیادی  ممکن است گفته باشند ما ازادی حد اعلا نخواستیم .ما برابری و رفاه نخواستیم.ما  میخواهیم همین حداقل حقوق ما را که گرفتند به ما پس بدهند.
من همیشه با کسانی که میگفتند خارجه نشینها مشکل عدم شناخت جامعه دارند مشکل داشتم و دارم.اما متاسفانه  یکی از مشکلات این است که شما در مسائل ایران ریز نمیشوید.خب درست شما میدانید یک جمهوری اسلامی است و دولتی  ارتجاعی که باید ان را برانداخت و سازش هم ندارد.کسی از کسانی که  عزیزترین کسان خود را در این رژیم از دست داده  نباید  انتظار داشته باشد که بیاید درباره فواید رای به انها صحبت کند.حق همه قربانیان جمهوری اسلامی همیشه محفوظ است که از اینها متنفر باشد.اما  شما ایا میدانید بسیاری به موسوی رای دادند چون کارد به استخوانشان رسیده بود.از دختری بگویم  که میگفت  از عدم امنیت برای اینکه اورا بگیرند   یواشکی میرفت  و برای همین میخواست رای بدهد.از کسانی که میگفتند ما دولتی که دروغ بگوید نمیخواهیم.از دانشجویی که میگفت  که از ستاره دار شدن و تعلیق و احضار خسته شده..و….واین  قصه ای بود که خیلیها را اورد صف رای و شد انچه نباید میشد.بعد از انتخابات چه شد؟مردمی که  دیگر از همه چیز متنفر بودند به خیابانها امدند و  و اعتراض کردند.ببی شک مساله فقط رای نبود  و هزاران درد دیگر که انها را از نظام متنفر میکرد تلنبار شده بود تا بیایند  .مردم ایران همه را شگفت زده کردند .مهرنوش  حالا میگوید  انها شکست خوردند..به نظرم  امروزه حتی ارزوی شکست این جنبش هم    ارزوی مناسبی نیست.چون شرایط امروز با شرایط دوم خرداد  متفاوت است.ما چه نیازی به شکست جنبش سبز داریم.جنگ اصلی ما با جمهوری اسلامی است  .این که گروه هایی  اینجا قد علم میکنند  چه کار ما می اید.و البته این هم حقیقت دارد که انها ماندند.مهرنوش میگوید انها شکست خوردند  چون در دادگاه ها بی اعتبار شدند.مهرنوش یک  ازادیخواه کمونیست و چرا باید به داده گاه های نمایشی  جمهوری اسلامی به عنوان فاکت نگاه کند؟.این دادگاه ها چه کاربردی برای تفسیر دارد؟ مهرنوش میگوید  جنبش سبز شکست خورد چون مشخص شد  وقتی خامنه ای  در برابران می ایستد شکست خورده .به نظرم  اینها دلایلی  عجیب و غیر واقعی  است.اتفاقا  از هنگامی که خامنه ای فتواهای خود را داد این خود او بود که شکست خورد و نه  حتی امثال موسوی, خامنه ای شکست خورد چون انهمه احترامی که به او میشد را از دست داد.خامنه ای فکرش را میکرد که الان همه می ایند و  معذرت میخواهند و  شعار قانون میدهند.ولی متوجه شدیم که  هیچ کس بهش احترامی نگذاشت.موسوی  غیر مستقیم او را  خطاب قرار داد.منتظری ولایتش را باطل کرد.صانعی  رییس دولتش را حرام زاده خواند.کروبی از سویی دیگر, همه اینها خامنه ای را مجبیور کرد دفعه بعد  ارامتر موضع بگیرد.از این بگوید که انها شکست خوردند وطبیعی است ناراحت باشند.گفت که
برایش ثابت نشده  که کار کار خارجی هاست..حتی از  حمایتهای قبل انتخابات که پشت هم  داد حمایت از دولتش را در تریبونی میداد کاسته شده .این خامنه ای بود که خودش را بی اعتبار کرد.مقابل  جامعه بی اعتبار کرد و مقابل کسانی که عمری به او احترام میگذاشتند و کرنش وتعظیم میکردند از سکه اندخت.همین کروبی را ببینید ایا او همان است که  سال ۷۸  با حکم  رهبر جلوی اصلاح قانون مطبوعات را گرفت؟
مهرنوش میگوید خود سران  جنبش سبز اعتراف به شکست میکنند.من جایی فاکت ندیدم.به جز دادگاه های نمایشی  اتفاقا انها از این موضوع خوشحالند که دوباره جانی تازه کردند.عباس عبدی در مصاحبه ای میگوید ۲۲ خرداد و اتفاقات بعد ان بازگشت اعتبار به  اصلاح طلبان بود.از منظری هم بیراه نمیگوید.رفیقمان م۲صطفی  هم اعتراق میکند که انها هنوز دست و گردنی  دارند.مصطفی این را دوسال پیش نمیگفت .
مهرنوش میگوید  جنبش سبز روی غرب حساب کرده بود ولی انها پاپس کشیدند.به نظرم این هم غیر واقعی است.اگر بی بی سی و صدای امریکا را ببینید میبینید که نادرست است.برای امریکا و انگلیس البته منافع خودشان مهم است  .ایا انها به همین راحتی  مسائل ایران را فراموش میکنند و مایلند با احمدی نژاد مذاکره کنند. ان طور که پیداست مسیر اعتراضات اخیر مذاکره و سازش را هم   از بین برده به طوری که اکنون صحبت  تحریمهای بیشتر است .تحریم بنزین گرفته تاتحریم سیاسی و اینها را روی هم بگذارید  ببینید که در مدت اخیر چرا احمدی نژاد   نتواسته  با غرب سازش کند؟.چرا نامه اوباما به خامنه ای است و نه او چون همه دوست دارند این دولت عوض شود.
مطالب زیاد است.من این بحث را ادامه میدهم و دوست دارم زوایای دیگر را بشکافم .امیداورم مهرنوش و دیگران هم  در بحث دخالت کنند.فقط میخواهم  اینقدر  به راحتی تاریخ را به پایان نرسانید.ان طور که مهرنوش کرد.رفاقت  کمونیستی من و مهرنوش هم همیشه پابرجا خواهد ماند
کامران مزین