مبارزات جاری مردم ایران،حزب کمونیست کارگری ایران و دنیای وارونه حزب حکمتیست!

مبارزات دو ماه اخیرمردم ایران چهره ننگین،جنایتکار و حکومت رعب و وحشت جانوران اسلامی را برای همگان نشان داد، برای کل اردوی بورژوازی جهانی،رفورمیستهای مختلف ایرانی اعم از راست و چپ ایران و از همه مهمتر برای جریاناتی که پز صف مستقل را به رخ مردم نشان میدادن نمایان کرد،مبارزات بر حق مردم ایران عوامفریبی کل دشمنان آزادی مردم ایران را بیش از هر زمانی برای همه و از جمله حزب حکمتیست نشان داد،

و نه تنها از موسوی و کروبی گذشتند،بلکه حزب حکمتیست سریع گیج و دستپاچه شد و از آنها هم عبور کردند!
در این صفبندیها میتوان به سه مورد بیشتر تاکید کرد تا بار دیگر ماهیت واقعی این جریانات و دستجات مختلف برای همگان آشکار شود.
صف اولی را میتوان به شاخه های رنگارنگ و مختلف جمهوری اسلامی ایران دسته بندی کرد،صف قاتلان دیروز مردم ایران و کردستان که برای شکنجه،زندان،اعدام و کشتار مخالفین سیاسی خودشان و قتل و عام مردم بیگناه آزادیخواه ایران از هیچ تلاشی دریغ نکردن،قاتلین دیروز مردم که امروز در لباس دمکراسی به میدان آمده اند که خود جزو،و بانی و بنیانگذاران دستگاه اطلاعاتی رژیم جنایتکار اسلامی ایران بوده اند،این صف در اروپا با پارچه و پرچمهای سبز به میدان آمده اند و می خواهند بار دیگر بر سر مردم شیره بمالند،سران این نماد سبز در اروپا شامل افرادی چون اکبر گنجی،مخملباف و بنی صدر می شود،اینها با امکانات مالی وسیعی که در اختیار دارند می خواهند به جهانیان نشان دهند که تمام اعتراضات بر سر تقلب در انتخابات بوده! جنایات جمهوری اسلامی ایران را به این دوره کوتاه احمدی نژاد محدود می کنند!گذشته نا درخشان و مملو از جرم و جنایاتشان را که مردم باید فراموش کنند!یک کلمه از کشتار و قتل و عام مردم توسط جمهوری اسلامی ایران که خودشان در راس اینها بوده را بر زبان نمیارن!
فکر می کنند با این افتضاعات می توانند افکار مردم داغ دیده  را به فراموشی بسپارند!فکر می کنند مردم جنایتهای دسته جمعی،گورهای بی نام و نشان،گلزار خاورانها،قتل عام های زندانیان سیاسی و سرکوب خونین دوران خودشان را فراموش کرده اند!
فکر می کنند مردم کردستان به خاک و خون کشیدن عزیزانشان را فراموش کرده اند! فکر می کنند عاشقان و دوست داران صدیق کمانگرها وغلام کشاورزها را فراموش کرده اند! فکر می کنند ما نسل جوان با تاریخ خونین نسلهای گذشته مون آشنا نیستیم! فکر می کنند ما فراموش می کنیم که عزیزانمان را چطور به چوبه دار زدند،چطور قتل عام کردن و عزیزانمان را بعد از کشته شدن با طناب به ماشین وصل کردن و در سالهای ۶۲ خواستن از مردم مبارز زهر چشم بگیرند! فکر می کنند با تاریخ مملو از جرمو جنایاتشان آشنا نیستیم که چطور شهر و روستا هایمان را با خاک یکسان کردن و بهترین عزیزانمان را از ما گرفتن! فکر می کنند بعد از ۳۰ سال جرم و جنایت نسل جوان امروز در جریان نیستند که چه بلا های بر سر این مملکت آورده اند!فکر می کنند دل خونین مردم از دست جمهوری اسلامی ایران محدود به دو ماه و چند سال ریاست جمهوری احمدی نژاد بوده!فکر می کنند می توانند افکار عمومی جهان و مردم ایران را با این شانه کشیدنها به حاشیه برانند! فکر می کنند فردا نوبت خودشان فرا نمی رسد! شعور مردم سرنگونی طلب مردم ایران را دست کم گرفته اند و در غیاب چپهای حاشیه ای امروز گنجی ها پرچم اعتراضات را بدست گرفته اند! ولی این آدمکشان دیروز باید بدانند نه می بخشیم نه فراموش می کنیم!همه ما بر این معتقدیم که هر چی زودتر اینها صفشونو از رژیم آدمکش اسلامی جدا کنند که  به نفعشونه تا در فردای سرنگونی جمهوری اسلامی  ایران بتوانند جان سالم بدر ببرند و مردم سرشونو از تنشون جدا نکنند! ما همیشه گفته ایم که خواهان لغو حکم اعدام بوده و هستیم،حتی برای امثال جنایتکارانی چون سعید حجاریان و اصلاح طلبان که امروز در جای متهمین همین حکومت خودشان قرار گرفته اند،وآنها نیز مورد شکنجه،آزار و اذیت سران جمهوری اسلامی  ایران قرار گرفته اند! سران جنبش سبز باید بدانند که اگه مردم شعار مرگ بر دیکتاتور،مرگ بر خامنه ای و شعار وای به اون روز که مسلح شویم را سر می دهند مردمانی نیستند که آمده اند رای شان را پس بگیرند!مردمانی نیستند که شما و حزب حکمتیست دارید آن را یک ضرب تو جیب جمهوری اسلامی میریزید و سبز آمیزی می کنید! اینا نیامده اند بگویند در این انتخابات تقلب صورت گرفته! این مردم اومده اند که بگویند این حکومت ۳۰ سال قبل با تقلب و سرکوب زنان و مردم آزادیخواه سر کار آمد! نیامده اند که رای شان را پس بگیرند،آمده اند که مملکتشان را از کل سران اصلاح طلاب و غیر اصلاح طلب بگیرند! آمده اند که تاج و تخت کل سران جنایتکار حکومت اسلامی ایران را زیر و رو کنند! ندیدید؟ نشنیدید؟ کروبی که صدای انقلاب مردم آزادیخواه ایران را شنید شماها چطور آقایون گنجی و حکمتیست؟اگه کروبی هنوز از جنایتهای جمهوری اسلامی چشم پوشی نمی کند و تا حدی آن را افشا کرده به این دلیل نیست که شیخ اصلاحات نماد آزادی مردم ایران است،ایشون دنبال مردم است و اگه سران اصلاح طلب دنبال مردم نباشند سر همشون به باد رفته است! اگه کروبی هنوز روی جنایتهای جمهوری اسلامی و تجاوز جنسی به زنان و مردان را بر ملا می کند ناشی از این واقعیت است که صدای انقلاب مردم ایران را شنیده است! اگه نکند به سرنوشت امثال حجاریان دچار خواهد شد،و تا حالاش باید مدیون مردم باشد و گرنه ایشونم سر از زندانهای مخوف رژیم اسلامی در آورده بود،ولی امثال گنجی ها و مخملبافها باید بدانند مردم نه می بخشن نه فراموش می کنند،اگه به تمام جنایتهای خودتان اشاره نکنید، بدانید و آگاه باشید که مردمان سرنگونی طلب در کمین تک تک شماها لحظه شماری می کنند اگه دنبال مردم نباشید.

حزب کمونیست کارگری ایران حکمتیست
 
و اما حزب حکمتیست، حزب نکنید،حزب زوده،حزب بحرانها،حزب تناقضات و حزب چالشها! حزبی که باید بیشتر روش فوکوس کرد،حزبی که
باید بیشتر نقد و ارزیابیش کرد،حزب هشتاد نفرو هشتاد نظرها،حزبی که مدعی چپ و سرنگونی طلبی بود ولی بد جوری زمین خورد! این حزب مضحکه انتخابات را تحریم کرد و بعد از آن از مردم خواست که در کوچه و پس کوچه ها و در خانه هایشان پرچم زنده باد حزب حکمتیست را به اهتزاز در آورند و نگران نباشند با این شکل و شیوه جمهوری اسلامی رفتنی است! با تمام امکانات از کانال کورش مدرسی گرفته تا تمام نشریاتشان گلوشونو پاره کردند و گفتند مردم نکنید،خر نشید و علیه جمهوری اسلامی شعار ندید!بهرام مدرسی یکی از رهبران این حزب گفت که قلم پای افرادی را می شکنم که علیه جمهوری اسلامی شعار  می دهند! این تیپ و محفل کار و کسب شبانه روزیشون این بود که مردم را به سکوت و خانه نشینی دعوت کنند که البته جوابشان را در خیابانهای تهران،شیراز و دیگر شهرهای ایران گرفتند!با زور می خواستند مردم را سبز نگه دارند! از نظر توده های وسیع مردم موسوی بهانست سرا پای رژیم نشانست!ولی از دیدگاه متفکرین مریخی سازگارا،گنجی،بی بی سی،موسوی بهانست ماندن رژیم نشانست و از نظر کانال کورش مدرسی موسوی و طبقه کارگر بهانه و ماندن رژیم نشانه بود! البته نباید فراموش کرد که از همان اوایل اعتراضات مردم در صفوف همین حزب حکمتیستها مواضعی کاملا متضاد هم شکل گرفت،برای نمونه موضوع آزاد زمانی،نسرین پرواز،مظفر محمدی و چند تن دیگه از کادرهاشون با رهبری این حزب قابل مقایسه نبود!تا همین جاش قابل دفاع است،ولی آنها نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که از جانب بهرامها قلم پاشون شکسته نشه و به این انسانهای مبارز مهر جنبش سبز موسوی زده نشه! چونکه این جریان در این رابطه دست بالای داره و دیدیم چطور دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و همچنین افرادی مثل ایرج فرزاد را قربانی سیاستهای پرو ۲ خردادی کردن و اتهام پراکنی کردن! جالبه که نشریه پرتوشان از حزب کمونیست کارگری ایران سوال می پرسید که نظرتان راجع به موسوی و رفسنجانی چییه؟ اوج وقاعت و درماندگی این حزب را باید در اینجا مشاهده کرد،انگار ما و مردم دنبال موسوی رفته ایم،غافل از اینکه ما با تمام امکانات محدود مالی و سنگ پراکنیهای زیادی که صورت گرفت حزب کمونیست کارگری ایران رهبری بخش عمده این مبارزات را بدست گرفت!
ولی باید از حکمتیستها سوال پرسید که شما در مورد حجاریان چطور می اندیشید؟
شما مطمئنید که کادرهای برجسته تان از مقوله ای به اسم سعید حجاریان دفاع نمی کردند؟ مطمئن هستید که این کار را نکرده اند و هر چی بد و بی راه بود نثار حزب کمونیست کارگری ایران نکردند؟ باید گفت با کمال خونسردی این کارو انجام دادن و تمام فلسفه وجودیشون در همین جا خلاصه و نهفته بود.
در ادامه ماجراها و تزهای مشعش حکمتیستها آنها اعلام کردن که این اعتراضات به ما مربوط نیست،گفتن بچه سرمایه دارن و آتیش بازی را دوست دارن! آنها نیز همانند بی بی سی و گنجی گفتند مردم آمده اند رای شان را پس بگیرند! گفتن چرا ما جدا از سبزها چیز دیگری را نمی بینیم،انقلابتان کجا رفت! خوب همه می دانند که خیلی ها دنبال موسوی و کروبی بودند،خصوصا نیروهای عقیدتیشون،ولی نباید قبول کرد که دو طیف وسیع مردمان بی رهبر،بی پرچم،بی افق دنبالشان رفته اند تا بلکه از نظر خودشان نفس راحتی بکشند؟ و از طرف دیگه زنان و مردان انقلابی که کاسه کوزه های جنایتکاران اسلامی را بهم زدند و بغض فرو خورده چندین ساله مردم ترکید و دنیا را متوجه جنایات جمهوری اسلامی کرد و شماها زیر آن گم شدید؟ خوب وظیفه یک عنصر آگاه و دخالتگر در این شرایط چیست؟نباید آگاهگری کرد؟نباید بری به مردم راه نشان بدی که دنبال امثال موسوی نروند؟نباید پرچم سرنگونی طلبیت را بالا بگیری و آنها را دنبال خود بکشی؟مگه زن جوان مدرن عقلشو از دست داده  دنبال (میشل اوبامای)ایران قرن ۲۱ زهرا رهنورد بره که نماد آزادیش روسری و حجاب اسلامیشه؟ نباید جلو بری و به توده های نا آگاه بگی موسوی ۶۷ در بهترین حالتش حرف اول و آخرش در یک کلام حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران است نه یک کلمه زیاد نه کم؟ مگه آدمها در گوش گاو میتونن آگاه شوند؟ یا نه این صف مستقلتان مثل امام زمان ظهور کند و مردم منتظر شما باشند تا موقعش فرا برسه؟ شماها اگه ۵ میلیون کارگر آگاه پشت سرتان باشه باز می گوید نکنید زوده! دقیقا این دوره سیاستهای کورش مدرسی به دوره قبلی ایرج آذرین برگشت و البته این دوره انصافا آنها بدرجات زیادی از حکمتیستها بهتر ظاهر شدند.
باید از حکمتیستها پرسید مگه نبودند زنان و مردان آزادیخواهی که نه راست بودن و نه چپ،ولی آمده بودند که بساط حکومت دزدان و قاتلان حرفه ای اسلامی را در هم بکوبند؟مگه نبودند افرادی که آمده بودند کشورشان را از دست حکومت غارتگران اسلامی پس بگیرند و بخشیشون دنبال پرچم و رهبری بودند؟نبودند افرادی که در طی همین مدت با مبارزه آشنا شدند و جلو رفتن تا به رژیم ترور و جنایت اسلامی نه بگویند؟ پس حزب بدرد چی و چه ارزشی داره اگه در این جور مواقع خوب عمل نکنه و با زور بگی همه شماها موسوی چی هستید؟پس مردمانی که قبلا هم در این مضحکه شرکت نکردند،و محکومش کردن، با شما هم نیستن و جمهوری اسلامی را نمی خواهند،تکلیفشان چییه؟ باید منتظر صفی باشند که شماها در رویاهایتان به آن می پردازید؟
چطور در میان سپاه پاسداران رژیم اسلامی قادر به تشکیل گارد آزادی هستید ولی نمی توانید بری با مردم باشی و به حق و حقوقشان آشناشون کنی و بعدشم همه را یک ضرب و یک کاسه اسلامیزه کنید و م
هر موسوی بهشان بزنی؟ جواب هزاران زن و مردی که به کانال جدید زنگ زدند  و گفتند ما سرنگونی جمهوری اسلامی  را می خواهیم و انتخاب ما حزب کمونیست کارگری ایران است را با چه لحابی می پوشانی ؟ چطور جواب آنها را میدهی؟ جواب نداهای که گفتن ما آزادی برای تمام ایرانیان را می خواهیم چگونه توضیح می دهید؟ برای زنان و مردانی که در کهریزکها شلاق و باتوم خوردن و بهشان تجاوز جنسی شد را چطور توضیح میدهید؟نکنه همه اینا موسوی چی بودن و آمده بودن رای شان را پس بگیرند؟ کروبی صدای انقلاب را شنید ولی بعضی از شماها هنوز از خواب زمستانیتون بیدار نشده اید.
حکمتیستها انتظار دارند مردم در صف واحدی برن جلوی توپ و تانک رژیم آدمکش اسلامی و بگویند ما کماندوهای گارد آزادی کورش و بهرام مدرسی هستیم و اومده ایم که با هم کشتی بگیریم! ۱۶ آذر پارسال را که مستقل و با شعار یا سوسیالیسم یا بربریت یادتان رفته که بخشیش بر اثر جامعه پلیسی ایران و بخشیش بدلیل راهکارهای غیر مسئولانه شما چه بلای بر سر این عزیزان اومد؟منظورتان از این صف واحد و مستقله؟ یا  در راستایه اهداف حزبتان امنیت جانی  افراد  زیاد برایتان مهم نیست و هر چه بادا باد، مهم حزب است! وگرنه چه کسی بر این باور است که این دستگاه ترس،رعب و جنایتکار اسلامی ایران به کمونیستها اجازه خواهد داد که آزادانه به فعالیتهاشون ادامه دهند؟ اینها به دیگر آدمکشان اسلامی و خودیهای خودشون رحم نمی کنند،می بینید؟

در آخرین شاهکار سلام زیجی یکی از کادرهای این حزب و دبیر کمیته گارد آزادیشون،درکنفرانس بعد ازاعتصاب  ۲۸ مرداد ۸۸ که در سوئد برگذار شد،خواست اظهار نظر کند و اینبار  تمام مبارزات مردم کردستان را به خودشان آویزان  کنند  و بگویند دیدید چرا مردم کردستان به اعتراضات سراسری مردم ایران نپیوست! دیدید مردم کردستان دنبال سبز و سیاه رژیم نیستن!دیدید جدا از ما همه دنبال موسوی هستند!باید از این آقایون سوال کرد زدن سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوئد را هم دنباله روان موسوی تارو مار کردن؟ حزب کمونیست کارگری را به دنباله روی از موسوی متهم کردن و این حزب نیز در پرخاشگری از طرف حکمتیستها در امان نماند!همش میگن سبزو سیاه،و لی باید پرسید حجاریان چه رنگی است؟این دقیقا دهن کجی آشکار به مبارزات آزادیخواهانه بر حق مردم سراسر ایران و کردستان است،به این دلیل شامل حال کمونیستهای کردستان  هم می شود چونکه مبارزاتشان سالهاست در غیاب حکمتیستها پیوند عمیق با هم دارد و از هم تفکیک نیست،این پیوند از دوران اتحاد مبارزان کمونیست پابر جاست که حکمتیستها پز کردستان بودن را می زنند،در همین کردستان با این تزهای شکست خورده کسی دنبال اینها نمیره،و به اعتقاد من جنبش چپ در کردستان به حزب کمونیست کارگری ایران و تا حدی به کومله و حزب کمونیست ایران گره خورده،خوشبختانه تا حدی کومله تابوی سکوت چند ساله اش را شکست و جدا از گرامیداشت صدیق کمانگر،فواد مصطفی ساطانی،غلام کشاورز و دیگر مبارزین کمونیست و مدافع توده های زحمتکش را گرامی می دارند،از همه مهمتر بعد از سالها سکوت بلاخره این تلسم  را شکستن و اینبار رسما برای اولین بار سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران را برگذار کردند و   عکس  منصور حکمت را بالا آوردند و بیاد این عزیزان مراسم بر پا کردند که تا همین جا قابل دفاع و قدر دانیست، حزب حکمتیست اگه توانست در کردستانی به این وسعتی،و تازه چند مغازه را به اعتصاب بکشانند باید مدیون افرادی چون عبداله دارابی باشند،چونکه اگه این تعداد کادر را نداشته باشن دیگه اثری ازشون باقی نخواهد ماند،و بنظرم کادرهای کمونیست این حزب راهی ندارند جز اینکه این صف و رهبریش را به حال خود بگذارند.
البته لازم است به این نکته اشاره شود که این حزب در خارج کشور بعد از سالها توانست امضای ۴۲۰ نفر را جمع کند،  به علاوه امضای تعدادی از کادرهای سازمان زحمتکشان! و انصافا سلام زیجی و تعدادی دیگریشون همیشه به حق و ناحق سازمان زحمتکشان را مورد آماج حملات خود قرار می دهند و نسبت به آنها کم لطفی می کنند و قدرشونو نمی دونند!

حزب کمونیست کارگری ایران،کانال جدید و به قول مردم کانال انقلاب
 این حزب،حزب ما و مردم،حزب انقلاب مردم،رهبریش از همان اوایل قبل از مضحکه انتخابات قاتلین و جنایتکاران اسلامی، به مردم ایران فراخوان داد به این جانیان مهلت ندهید!گفت این مضحکه ای بیش نیست! اعلام کرد که اینا جانی و جنایتکارن باید محاکمه شوند نه انتخاب!گفت باید انتخابات را بر سرشان خراب کنید!تمام تلاش شبانه روزی،مشغله و دغدغه های رهبری و کادرهای این حزب در راستای تداوم بخشیدن و گسترش دادن هر چه وسیع تر شدن مبارزات مردم سرنگونی طلب بر علیه جانیان و جنایتکاران اسلامی بود،در داخل مردم و فعالین  ودر خارج کشور با کمپینها،تظاهرات وسیع هر روزه در تمام نقاط دنیا،و با ابزارهای چون وبلاگ،سایتهای انترنتی،روزنامه ها،و کانال جدید با این همه هزینه زیاد مالی و فعالیتهای شبانه روزی پرسنل کانال جدید که این تریبون تنها رسانه ای بود که بدون هیچ اما و اگری خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی ایران شد،مردم وسیعی در کردستان و شهرهای دیگر ایران بهش ملحق شدند،این حزب و کانال را از آن خود دانستند، و این مردم بودند که اسم این کانال را گذاشتن کانال انقلاب! ازش استقبال کردن،از دهن بچه هاشون برای حزب و کانال جدید مایه گذاشتن که نگذارند صدایشان در گلو خفه بشه،به این حزب ملحق شدند و ای