فصل مشترک های “جنبش ناسیونالیسم راست پرو غربی” و “جناح سبز حکومتی”

"حفظ نظام در مرحله کنونی گزینه ای واقعگرایانه است."

گفتگوی داریوش همایون با "تلاش" حاوی مطالب و نقطه نظرات حائز اهمیتی در قبال "جنبش سبز"٬ اهداف این جنبش در مرحله کنونی٬ نقش "رهبران مذهبی" در جریان سبز حکومتی٬ و همچنین نگرش این گرایش در رابطه با جایگاه مذهب در جامعه است. به این سیاستها باید پرداخت. اما پیش از آن ضروری است به نکته ای در زمینه ضرورت حیاتی نقد و افشای چنین سیاستهایی اشاره مختصری بکنم.

چرا باید سیاستهای این گرایشات را بطور همه جانبه ای نقد کرد؟

شاید پاسخ به این سئوال برای بسیاری بیش از حد روشن و واضح باشد. مگر کسانی که برای "آزادی٬ برابری و حکومت کارگری" و "یک دنیای بهتر" مبارزه میکنند تردیدی در نقش و اهمیت نقد این سیاستها دارند؟ اما پاسخ دقیقا در همینجا نهفته است. متاسفانه گرایشاتی در طیف "چپ" نه تنها در نقد این گرایشات راست و محافظه کار ارتجاعی کوتاهی میکنند بلکه اساسا مشغول سر هم بندی کردن و ارائه طرحهای در زمینه "اتحاد" با گرایشات متعدد این جنبش دست راستی هستند. این "هماهنگی" ناشی از "چپ" شدن جریانات راست و یا تغییر سیاست عملی و تغییر مواضع سیاسی شان نیست. بر عکس حاصل چرخش به راست از جانب این نیروهای چپ و نتیجتا همسویی با این جریانات است. سیاست های اخیر جریان موسوم به "حزب کمونیست کارگری" نشان یک چنین گرایشی است. اگر زمانی لیدرشیپ این حزب مدعی بود که جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم دارای هویت و محتوی سوسیالیستی است و نتیجتا به این بهانه بهایی به نقد گرایشات دست راستی نمیداد و متعاقبا خطر این گرایش و نفوذ این جریانات در مبارزه بر سر قدرت سیاسی را کمرنگ میکرد. امروز عملا این تئوریهای ساده انگارانه پوپولیستی و یا به عبارت دیگر زرورق چپ تئوریهای خود در این زمینه را به کناری انداخته و در جریان عمل واقعی و بدنبال تعمیق شدن در سیاست راست به دنبال همراهی و متحد کردن جریانات متعدد سرنگونی طلب و از جمله جریانات راست پرو غربی  است. اخیرا اعلام کرده اند که "ده فرمان انقلاب" طرح و پلاتفرمی برای اتحاد همه نیروهای سرنگونی طلب اعم از ناسیونالیست پرو غربی تا جریانات سبز است. به نظر "منشور سرنگونی شان" را قرار است با نیروهای نامتنجانس اردوی سرنگونی طلبی اعم از راست پرو غربی تا بخشی از جریانات ملی اسلامی پایه ریزی کنند. و چرا که نه؟ مگر نه اینکه اگر جناح موسوی قول بدهد با جناح خامنه ای و احمدی نژاد مقابله کند٬ این جریان هم نشان افتخار "همراهی با مردم" را نصیب شان خواهد کرد؟

اما مستقل از تلاشهای ناشی از چرخش به راست برخی گرایشات چپ باز هم باید بر ضرورت  نقد این جریانات تاکید کرد. واقعیت ساده این است که ما برای یک حکومت کارگری٬ برای یک جامعه آزاد سوسیالیستی مبارزه میکنیم. جریانات دست راستی اعم از ناسیونالیست پرو غربی و یا جریانات سبز برای یک حکومت سرمایه داری٬ متکی بر بازار آزاد و رقابت و سلطه سرمایه بر شئونات زندگی کارگر و توده های مردم زحمتکش٬ حال با اسلام یا بدون دخالت همه جانبه دستگاه مذهب و اسلام٬ تلاش میکنند. این دو تلاش برای دو آینده کاملا متفاوت است. نقطه سازش و یا فصل مشترکی در این مبارزه موجود نیست. هرگونه کمرنگ کردن این هدف مبارزاتی نشان عریان و بالفعل شدن گرایش راست در این جریانات است. جنبش کمونیسم کارگری یک جنبش خلاف جریان است. راه خود را همواره با نقد و کنار زدن گرایشات راست و مسلط در جامعه هموار میکند. تلاش برای روشن کردن تمایزات آلترناتیوهای متفاوت اجتماعی در جامعه و نیروهای سرنگونی طلب یک رکن جلب و روی آوری توده کارگر و مردم زحمتکش به صفوف کمونیسم کارگری است.

واقعیت این است که اتحاد گرایشات سرنگونی طلب نه امری واقعی است٬ نه مطلوب است و نه ممکن. از این رو کنار زدن نقطه سازشها و ایستگاهها و موانعی که جریانات راست و محافظه کار در مقابل مبارزات توده های مردم قرار میدهند یک وظیفه دائمی ما کمونیستها است. با این مقدمه به نقد نقطه نظرات داریوش همایون میپردازیم.

فصل مشترکها با جریان سبز حکومتی

"تلاش" میپرسد٬ مدافعین جنبش سبز بسیار متنوع و از نظر جهانبینی متنوع و افکار و آرمانها متفاوت است. در این مقطع معنای پیروزی برای این نیروهای متنوع چیست؟ داریوش همایون پاسخ میدهد. "شکست احمدی نژاد اولویت این مرحله جنبش است". و اضافه میکند: "جنبش سبز پشتیبانان بی شمار در هر سطح دستگاه حکومتی و رهبری مذهبی دارد. … شرطش آن است که آنها از خود جنبش سبز احساس خطر نکنند." و در جای دیگری می افزاید: "حضور بخشی از همین نظام٬ از بهترین سویه (جنبه) های این جنبش است." این بیانات صریح موضع یک گرایش جنبش ناسیونالیسم غربی در قبال اهداف و چشم انداز نیروهایی است که تشکیل دهنده "جنبش سبز" هستند.

۱-در نقد و بررسی ابتدائا باید حساب مردم سرنگونی طلبی را که از شکافها و مجاری کشمکشهای جناحهای رژیم اسلامی و برای سرنگونی آن تلاش میکنند از حساب جریانات و نیروهایی که دارای افق و سیاست مشترکی با جناحی از حاکمیت هستند٬ جدا کرد. "موسوی بهانه است٬ هدف کل نظام است"٬ این بیان واقعی حرکت مردم سرنگونی طلب در استفاده مقطعی از این شکافها برای حضور گسترده و میلیونی در سیاست جامعه و در دستور روز قرار دادن تصرف قدرت سیاسی است. مردم رژیم اسلامی را در هیچ شکل و شمایل آن نمیخواهند. از جدال جناحها استفاده میکنند اما بازیچه و یا سیاهی لشگر یک جناح در مقابله با جناح دیگر نیستند. تلاش جناح سبز حکومت اسلامی برای سوار شدن بر جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم و قالب زدن بر آن یک اقدام از پیش شکست خورده است. مردم شا