اعدام و دستگیری گسترده فعالین سیاسی، و راه حل ها

اعدام آرش رحمانی پور و محمد رضا علی زمانی و صف کردن ٩ نفر دیگر در انتظار اعدام٬ زنده کردن حکم اعدام فرزاد کمانگر٬ بازداشت بسیاری از فعالین سیاسی،  اهدافی را دنبال میکند که همیشه رژیم در پی آن بوده است. یورش گسترده برای حبس دانشجویان و روزنامه نگاران، زنان مبارز و فعالین کارگری٬ با پرونده های خود ساخته و نخ نمای همیشگی در جریان است. شریف ساعد پناه، مجید حمیدی٬ علیرضا ثقفی، عابدینی ها، اسماعیل یزدی، فرزانه زبنالی، کاوه قاسمی و ده ها فعال سیاسی دیگر در یکماه گذشته زندانی شده اند. خطر اعدام همچنین بسیاری از فعالین زندانی در شهرهای مختلف را تهدید میکند. این اقدامات بخشی از ماشین سرکوبی است که قرار است جمهوری اسلامی را از هر خطری دور کند. جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری اش بدون این سرکوبگری  قادر به نفس کشیدن نیست.
این اقدامات قرار است فضای اختناق را تشدید کند تا در سایه آن شرایط مناسبتر برای استثمار شدید و تهدیستی باز هم بیشتری که در راه است، را تامین کند. سرکوب و خفقان باید در کنار تحمیل بیشترین استثمار و شدت کار بر طبقه کارگر و بالارفتن هزینه های زندگی و گرانی سرسام آور برای ده ها میلیون نفر از کارگران و ستمدیدگان را تکمیل کند. این وضعیت باز هم اعتراض و نارضایتی وسیعی را دامن زده است. موج اعتراضی مردم مبارز و خانواده های زندانیان تا هم اکنون موثرترین  مانع برای افسارگسیختگی بیشتر بوده است. راه حل  همین است.
اینها در حالی ادامه دارد که رهبران جنبش سبز بر سر اینکه چه کسی بهتر این نظام و قانون اساسی و خط امامشان را پاسداری کنند با جناح برادر در نزاع و بده بستانند. جناح حاکم میخواهد در دل عقب نشینی برادران سبز خود٬ از مردم قربانی بگیرد و فضا را علیه صف مخالفین کل جمهوری اسلامی٬ مختنق تر کند. در جنگ و جدال و آشتی و مذاکره آنها سهم طبقه کارگر و مردم محروم همان سرکوب و محرومیت است. جنبش سبز بر خلاف ادعاهایی که سربازان چپ و راست شان در اپوزیسیون  بخورد خود و دیگران دادند، در خدمت حفظ پایه های نظام سرمایه داری و قانون اساسی و خط امامش بوده که اکنون بیش از همیشه عیان است. اینها نه تنها در ٢٢ خرداد سال ٨٨ ، بلکه در تمام طول تاریخ نکبت بار جمهوری اسلامی، خود از رهبران و دست اندرکاران سرکوب کارگران و کمونیستها و همه زنان و مبارزین غیر خودی و زندانی و اعدام آنها بوده اند. اینها هیچگاه به کشتار کارگران و اسیر کردن رهبران آنها و فعالین دانشجویی و زنان اعتراضی نداشته اند. اینها خود شریک سرکوب و خفقان کنونی اند. هر گونه توهمی به اعتراضات اینها و جنبشی که بر پا کرداند تحت هر عنوان فریبنده دیگری همچون انقلاب، جنبش مردمی و جنبش سرنگونی و…  مستقیما در خدمت بخشی از همین ماشین سرکوب و برقراری استثمار و سیه روزی است.
مبارزه علیه اعدام٬ مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و رها کردن همه آنها به مبارزه ای باید گره بخورد که بیش از بیش خود را از زیر پرچم سبز و اورار توهم به آن بیرون آورده است. جنبش سبز بخشی از تلاش برای سر پا نگهداشتن نظام سرمایه داری کنونی و سرکوب و خفقان همزاد  آن در ایران است. پرچم این جنبش و صف و فرهنگ آنرا باید در هر قدم مبارزه برای آزادی و برابری پرت کرد. علیه اعدام و زندان و فضای اختناق٬ علیه فقر و محرومیت و استثمار باید صف مستقل خود را تشکیل داد. باید مبارزه ای سازمانیافته و روشن و مستقل در صفوف طبقه کارگر و مردم تحت ستم و زن و مرد برابری طلب روی پای خود شکل داد.
١۵ بهمن ١٣٨٨
۴ فوریه ٢٠١٠