اعتصاب عمومى در کردستان؛ زمینه هاى سیاسى، انتخابى دیگر

زمینه های سیاسی
حدود دو ماه  از هیاهوی جنگ و جدال جناح های جمهوری اسلامی می گذرد. تب و تاب اجتماعی و انتظار تحولی به نفع نان و آزادی  مردم جای خود را به شک و تردید و گاها یاس و ناکامی داده است. غیر از این هم انتظار نمی رفت. شعارها عوض شده اند، هر دو جناح بورژوازی مساله انتخابات را پشت سر نهاده و اکنون فول های همدیگر را می شمارند و در نهایت هر کدام  در سرسپردگی به نظام با هم مسابقه دارند. در این میان سر کسانی بی کلاه ماند که امید خود را به جناحی از جمهوری اسلامی گره زدند. این تداوم و تکرار تراژدی توهم به دوم خرداد بود.

ابعاد توهم و سردرگمی و یاس توده های مردم زحمتکش حتی فراتر از امید به اصلاحات است. در هر دوره انتخابات اخیر،‌ بخش بزرگی از توده های مردم زحمتکش و بیکار و فقرزده که جمهوری اسلامی نان سفره شان را گرو گرفته است، به عدالتخواهی احمدی نژاد امید بستند. بخش دیگر از مردم متوهم و روشنفکران طبقه متوسط جامعه به امید نفس کشیدنی آزاد پشت موسوی و جنبش سبز اش صف کشیدند. از توده مردم متوهم و بی سازمان و بی افق سیاسی و بدون رهبری کمونیستی و کارگری بیش از این انتظار نمی رود. در چنین شرایطی این کار ممکن است بارها و بارها اتفاق افتد. 

اعتصاب عمومی، انتخابی دیگر
فراخوان اعتصاب عمومی در کردستان یکی از اشکال دخالتگری آگاهانه کمونیست ها در شرایط کنونی است.  این کار در پاسخ و درتقابل با عروج جنبشی به نام سبز و در دل تحولاتی بود که بیش از یک ماه جامعه ایران را به خود مشغول کرد. جنبشی که میلیونها نفر را با توهم به بهبودی در شرایط کار وزندگی و ازادی و حرمت انسانی شان، به پای صندوق های رای و سپس به خیابان ها کشاند.
در مقابل این شرایط وارونه و این تراژدی انسانی که مردم زحمتکش را به سیاهی لشکر بورواژی تبدیل کرد،‌ میبایست کار دیگری کرد. میبایست سرها را به سمتی دیگر برگرداند. می بایست فضایی ایجاد کرد و راه حل و راه مبارزه و اعتراضی  متفاوت را پیش پای مردم قراد داد. همزمانی ٢٨ مرداد سی امین سالروز حمله لشکریان اسلام  به کردستان برای تسخیر یکی از سنگرهای محکم مدافع انقلاب، فرصتی بود که کارگران و مردم کردستان بار دیگر کیفرخواستشان را علیه هر دوجناح بورژوازی و رژیم اسلامی شان اعلام کنند. ورق زدن صفحات سیاهی از عملکرد بورژوازی و جمهوری اسلامی در سالروز ٢٨ مرداد، یادآوری جنایات جمهوری اسلامی است که تاریخ ننگین ٣٠ ساله حاکمیتش مملو از این جنایات  است.
سی امین سال روز ٢٨ مرداد را نمیشد تنها با تبلیغ و خطابیه هایی در محکوم کردن جنایت حمله جمهوری اسلامی به کردستان  از سر گذراند. تحولات دو ماهه اخیر از کمونیست ها و همه کارگران و مردم ازادیخواه طلب می کرد که حسابشان از حساب و جدال جناح ها جدا کنند. این شرایط طلب می کرد که با هر انداز زور و توان ، شعار و پرچم  یک  اعتراض  عمومی بلند گردد.  
انتخاب کردستان از جانب حزب حکمتیست و کمونیست های کردستان، برای برافراشتن پرچم و شعار اعتراض عمومی به دلایلی مناسب تر از جاهای دیگر بود. علاوه بر اینکه  تحولات اخیر با سی امین سالروز حمله جمهوری اسلامی به کردستان همزمان شد، اما مساله مهم این بود که کارگران و مردم زحمتکش و آزادیخواه کردستان کم ترین توهم را به جناح های مختلف جمهوری اسلامی داشته و دارند. و مهمتر از همه، کمونیسم و حزب حکمتیست در این بخش از کشور از نفوذ و  اعتبار اجتماعی  قابل توجهی برخوردار است و در نتیجه رادیکالیسم و روحیه مبارزاتی و امید به پیروزی در این بخش از ایران بالا است. به این دلایل این انتخابی واقعی با زمینه های واقعی بود.
یک شاخص پیروزی این حرکت بطور طبیعی این بود که کارگران و مردم کردستان با هر اندازه توان و آمادگی که دارند و به هر اندازه ممکن و مقدور، به اعتصاب و اعتراض در ابعاد معینی اقدام کنند. این کار در حد ممکن و معین انجام شد.  اما شاخص مهم دیگر این بود که در شرایطی که بورژوازی و جناح هایش هر کدام به شیوه خود به چشم مردم خاک می پاشند و توده میلیونی مردم را یکی با شعار عدالتخواهی و دیگری با شعار اصلاحات به دنبال خود می کشانند، کمونیست ها و آزادیخواهان اعلام کنند که راه طبقه کارگر و مردم آزادیخواه از این تحولات فریبکارانه جدا است. صف مستقلی باید تشکیل می شد و این کار صرفا با شعار "صف مستقل تشکیل دهید" ممکن نبوده و نیست.
اعلام اعتصاب و اعتراض عمومی در کردستان اعلام یک راه حل عملی و صف مستقل واقعی و جواب کمونیستی، کارگری و انسانی به شرایط موجود بود. این اعتصاب و اعتراض میتوانست عمومی تر، گسترده و میلیونی باشد. و این به سازمان معین حزبی وتوده ای گسترده، آمادگی بیشتر و موقعیت مناسب تر نیاز داشت. اما هیچ اقدام انقلابی و انسانی نمیتواند منتظر نتایجی محیرالعقول و خارج از توان انسانهای معین و یا منتظر معجزه باشد. در رابطه با فراخوان اعتصاب و اعتراض در کردستان در شرایط معین امروز چه به لحاظ سیاسی و ابعاد نیروی دشمن و توان سرکوب آن و چه به لحاظ سازمانیابی حزبی و توده ای کارگران و مردم، نمیتوانست نتایجی معجزه آسا داشته باشد. با این آگاهی واقعی، کمونیست ها و حزب حکمتیست توده های کارگر و زحمتکش در کردستان را به اقدامی انقلابی و انسانی فراخواندند. و انتخاب و راه متفاوتی را پیش پای مردم گذاشتند.
شاخص درستی این تاکتیک و سیاست در شرایط امروز ایران، اعلام عملی صفی مستقل، سیاست و شعاری رادیکال از جدال جناح های جمهوری اسلامی و راهی متفاوت از آنچه که امروز بورژوازی  پیش پای مردم قرار داده و توده های بی سازمان و بی رهبری را به دنبال خود کشانده است، می باشد. این سیاست و این راه باید ادامه یابد. از همه فرصتهای ممکن باید استفاده کرد تا توجه جامعه را به سوی سیاست درست جلب کرد. امروز سرها در ایران به سوی این سیاست علیه کلیت جمهوری اسلامی، برگردانده شده است. در حال حاضر نمیتوان رفت و ازابعاد توجه و قناعت کارگران و مردم به درستی این سیاست و نادرستی و اشتباه بودن روان شدن به دنبال بورژوازی و دشمنان مردم، آمارگرفت. این را باید در گام های بعدی و پشت س