آیه یاس و یا دوری از مردم فریبی؟

www.naderhedaiat.tk
نوشته ای را از رفیق سربلند خواندم با تیتر «چه کسی پنجره ها را خواهد گشود؟» که رفیق باید به دلیل شک وتردیدش نسبت به آنچه که د رجامعه ما میگذرد به سختی مورد تهاجم قرار گرفته باشد وبه او ایراد گرفته اند چرا با «موج » برآمده  همراهی نمیکند و چرا  «آیه یاس» میخواند.

http://www.mano-paltalk.net/pdf4/sar2708.htm
رفیق سربلند البته  جواب های آنها را بخوبی داده است که چرا بعضی نمیخواهند با این موج بر موج سوار شوند . موج سواران یا برای قدرت  و«خرسواری» چشم طمع به این «موج »بسته اند وبرایشان هم مهم نیست که تا دیروز چه مثلا در مورد موسوی و کروبی میگفته اند وامروز به نامه نگاری به رژیم میپردازند و فرصت طلبانه میخواهند بر موج سواران افزوده شوند ویا در شور وشوق تبلیغاتی جو گیر شده اند و شور را بر شعور غالب کرده اند وسوالات خود را برای «بعد از سرنگونی »گذاشته اند و با پرچم «همه باهم » میخواهند دوباره تمامی «سرنگون طلبان » را دور خود جمع کنند وبعضی چون میدان تعزیه ای را که ارتجاعیون داخل رژیم ، اپوزیسیون راست با گرایش های تمایل به سیاستهای امپریالیستی برپا کرده اند  تا همه چیز را به سوی یک تحول به سود  سیاستهای خاص سوق دهند چنان برایش دست میزنند که گویی «انقلابی » در راه است  و پرچم سرخ  خود را با کراوات عوض کرده اند  و فکر میکنند «متمدن » ترشد اند و میخواهند با کراوات  «انقلاب متمدانه » را به دور «حزب »خود به پیش ببرند که هم «غرب ستیزی »نداشته باشد وهم قند در دل آب کند و آب هم از آب تکان نخورد وبه مذاق غربی ها هم که خود جنگها و خونریزیها میکنند  ولی از «انقلاب خشونت »آمیز بیزارند ،هم خوش آ ید.
در این وانفسا که هرکس «خر خود را میراند» آنچه  قربانی میشود حقیقت است . حقیقت شدن است  وآنچه که باید باشد ونیست آنچه که مردم میخواهند وآنرا فریاد میکنند یعنی آزادی وبرابری . مردم ایران این را میخواهند ولی کدام از مرتجعین چه در لبا س اپوزیسیون در سیاستهایش این را منعکس میکند ویا از آن بطور واقع در عمل دفاع میکند ؟ چپ کراواتی  عاشق حزب تنها حزب  خود ش را تبلیغ میکند و بعد برای سرانش فرش قرمز سرهای انگلیسی را پهن میکنند وبنام «اکس مسلم » یکدست با راست ترین نیروهای نژاد پرست علیه خارجیان به عنوان بلند کردن «پرچم » اسلام «ستیزی » تبلیغ میکند و بعد مدعی یک «دنیای بهتر »میشود در حالیکه خانه خارجیان به  دست نیروهای نئو فاشیست آتش میگیرد و بهانه اشان هم «مسلمان »بودن و «تروریست »بودن این مسلمانان  است وافتخار این حضرات که در محافل ومهمانی امپریالیستی برایشان نیز فرش قرمز به سبک «هالیوود» میاندازند و آنها را خوش خوشا ن میشود با عث میگردد که حساب مردم لبنان و فلسطین را با حز ب الله  وحماس یکی کند و در عمل از دولت جنایتکار اسرائیل حمایت کند هر چند بر زبان چیز دیگری جاری سازد.
در این وانفسا که انواع وا قسام مدعی از رجوی تا رضا پهلوی و  حمید تقوایی  ، موسوی ، اوباما و مرکل در یک صف برای مردم وحقوقشان  دلسوزی میکنند باید فریاد زد و گفت این دکان ارتجاعی است و آنرا زیر علامت سوال برد ولی شیفته گان رفرم های قدم به قدم با چنان وجدی دست میزنند که فراموش کرده اند تا دیروز دگرگونی ورفرم در درون این رژیم را ناممکن میدانسته اند.
ودر این دود و دم «انقلابی » و «رفرم گرایی» و انواع واقسام دلاور شدگان اینترنتی و بیدار شدگان به خواب اصحاب کهف رفته البته که بر خلاف موج رفتن و فریاد برآوردن برای حقیقت به نفع فریبکاران نیست که میخواهند بر موج سوار شند وبا انواع واقسام تهمت ها و افتراها و یا ایرادها آنهایی که هنوز صادقانه فکر میکنند که میتوان با این دود ودم های ارتجاعی  امپریالیستی فرصت طلبانه برای مردم کاری کرد را از رویاهایشان بیرون آورد که در این صف ارتجاعیون  نمیتوان برای مردم کاری کرد وآنها هم نمیخواهند از خواب خوش   انقلابی شان در یک  روز بهاری رمانتیک بیرون آیند. واین است که نهیب های سربلند را «شک وتردید » ویا با افترا وتهمت جوابگو هستند . موج سواران خر سوار میدانند که خر خود را به کدام سو میرانند ولی سواری دهندگان  فرض شده نه باید بگذارند که این خرسواران آنها را نعشه نمایند ودر حالت نعشگی انقلابی خوابهای طلایی « انقلاب زحمتکشان » رابرایشان بسرایند.
گناه رفیق سربلند این است که تنها این خفتگان را میخواهدبا نهیب خود  از رویاهای طلایی اشان بیرون آورد و خرسواران وموج سوار را چوب لای چرخشان میگذارد وبرای همین نیز این چنین مورد تهاجم چپ وراست قرا رمیگیرد .

ولی چه کسی  پنجره ها را خواهد گشود ؟مطمئنا پنچره ای که بزور تبلیغات امپریالیستی –ارتجاعی باز  شود پنچره به سوی نور خورشید نیست . میتواند نور افکنهای ساخت  انواع وا قسام دستگاههای امپریالیستی ارتجاعی باشد که میخواهد پنچره ای رانشان دهد که خورشید قلابی را به عنوان خورشید واقعی غالب کند تا قورباغه ارتجاع را به عنوان « انقلاب ورهایی » رنگ کند وجا بزند و آنرا نیز به «موج سبز» مفتخر نماید ولی این موج ارتجاع است که نور را مانند یک دنیای ماتریکس نشان میدهد که این نور رهایی است ولی این نور تاریکی است که در گذشته تجربه کرد ه ایم این نور قلابی خو در را در دنیای ماتریکس  به «دمکراسی ، حقوق بشر» مزین   میکند  ولی در این دنیای ماتریکس البته کسانی که خارج از آن فکر کنند به غلاده کشیده میشوندو تحت فشار ویا باید دنیای ماتریکس را که میخواهد پنجره را بگشاید قبول کنند ویا باید از بین بروند که مزاحم کار میباشند.
ولی شکست این دنیای قلابی که به عنوان بهشت برین «دمکراسی » به مانشان داده میشود را میتوان درهم شکست وآنروزی است که صدای مردم با «الله اکبر » و رهبری موسوی ها  واپوزیسیون ارتجاعی هم صف با او ورژیم شن
یده نشود بلکه آوای آن در قدرت خود مردم باشد . بسیار رمانتیک ؟
رمانتیک است ولی حقیقت است تا مردم از شور به شعور نرسند ومنافع خود را چهره نکنند وفریادشان را در تشکل های خود نسازند تا خود مردم نباشند هرکس که آید چون شعور نیست سوسیالیست لنین و کوبای کاستروی قهرمان هم به قفسی برای دگراندیشان ومردم  تبدیل میشود . سوسیالیسم باید از شعور وآگاهی برخیزد وگرنه سوسیالیسم هم به زندانی تبدیل میشود که مردم د رآن آرزوی سرمایه داری میکنند وماتریکس سازان مافیای سرمایه داری روسی را بر سوسیالیسم استالینی-خروشچفی ترجیح خواهند داد. پنجره باید به دست مردم گشوده شود وباز بماند تا نور واقعی بر قلب تاریخ بتابد.