شکنجه و تجاوز جنسی در زندان های جمهوری اسلامی و شیوه های موفق برای به محاکمه کشیدن سران آن

می گویند دادگاه های مردمی برای به محاکمه کشیدن جمهوری اسلامی برای ۳۰ سال جنایت علنی و در حضور میلیون ها مردم جهان صورت خواهد گرفت. اگر چنین است از همین الان چنین دادگاه هایی شروع شده است. وقتی انسانهای قربانی فجایع این  رژیم جلو می آیند و شهادت هایی را جلوی روی این صد ها میلیون نفر مردم جهان قرار میدهند به واقع می شود گفت از همین الان این دادگاه های مردمی شروع شده است.

عکس العمل جمهوری اسلامی در مقابله با تظاهرات چندین میلیونی مردم ایران چنان عکس العمل ناشیانه ای را به او تحمیل کرد که کیانوش آسا را با تیر خلاص بعد از زخمی شدن و به بیمارستان بردن اش،  جانش را همان جا گرفتند.  مسلما تجاوزات جنسی گروهی به اکثر جوانان از پسر و دختر عمل ناشیانه دیگری بحساب می آید که با اعترافات قربانیان بثبت رسیده است. البته با امید موفقیت سیاست ارعاب چنین تصمیم هایی را  سران رژیم سازمان دادند که شاید مردم را بخانه هایشان ببرند. ولی وقتی کاملا بر عکس آنی که توقع داشتند از آب در آمد و مبارزات مردم ادامه پیدا کرد، تنها کاری که از دستشان بر می آمد بصورت خیلی  ناشیانه قصد پاک کردن آثار جرم خود را نمودند.
حال که قربانیان جلو آمدند و شروع به افشای همه این جنایات ۳۰ ساله را نموده اند، باید گفت که این حکومت مفلوک پر از استیصال روز های مرگ اش را شاهد است.
دو مولفه اصلی در این سیر تاریخی ما را به اینجا رسانده است که غفلت از هر کدام از آنها ما را به کج راه  و بدور از پیروزی قطعی چنین محاکماتی می کشاند:

۱- نقش حزب کمونیست کارگری برهبری منصور حکمت و حمید تقوای
شما نمی توانید منکر ایستادگی این جریان از دفاع  آزادی های  بیان بی قید و شرط بیان و سیاسی  گرفته تا لغو نظام آپارتاید جنسی و حکومت مذهبی در این مدت ۳۰ ساله شوید. کسی نمی تواند این واقعیت را انکار کند که چطور همین حزب بود که  شرایط کار کارگران ایران را از  خاتون آباد ها به اعتصاب پیروز مند کارگران صنایع سنندج  تبدیل کرد. در اولی اعتصاب کارگران را از طریق هلیکوپتر بخون کشیدند شکست دادند و در دومی کارگران از موضع بالا گفتند که بروید حق ما را بدهید که خبر های اعتصاب ما در کانال جدید درز نکند و پیروزمندانه خاتمه یافت.  اول ماه روز کارگرامسال در پارک لاله تهران آخری اش بود که نشان داد  چطور به برکت تبلیغات کانال جدید در عرض ده دقیقه جمعیت  ۲۰۰۰ نفره از کارگران به فراخوان ده تشکیلات کارگری در پارک لاله جمع شدند  و اگر رژیم سریع نجنبیده بود به ده ها هزار نفره در دقایقی بعدی می رسید. پدیده ای که می توانست شروع موج انقلابی  کنونی را از تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ روز کارگر،  چهل روز جلو بیاندازد. آنوقت دیگر این ضربه گیر های اصلاح طلب کاره ای نبودند و انقلاب از جای دیگری  کارش را شروع می کرد. حزب کمونیست کارگری نبود به هزار جور دیگر این معادلات سیاسی می توانست رقم بخورد و راست ضد انقلابی آلترنیتوهای خود را داشت و برغم بقیه کشور های دیگر شیوه استثمار سرمایه داری را طور دیگری در ایران پیاده می کرد.
۲- جنبش انقلابی  مردم و در پیشاروی آن زنان و جوانان که ا ین جنبش را تا به اینجا رسانده ا ند.
تنها به چندی  گزارشات همین مدت بعد از ۲۲ خرداد اکتفا می کنم که نشان دهم این جنبش انقلابی با شرکت این دو قشر وسیع مردم چه خصلتی به آن داده است.
همه گزارشات از زنان و جوانان بعنوان هدایت کننده آن اسم برده اند. ولی وقتی به رهبری کننده این جنبش انقلابی صحبت بمیان می آید باید ازنقش  زنان اسم برد. زنانی که از هر سنی مثل آن خانم ۶۶ ساله که گروه چند نفری خود را درست کرده اند و مسلما نقش رهبری کننده تظاهرات را بعهده گرفته اند. یا گزارشی از نشریه بذر که گزارش گر میگوید طرف دختره با دوست پسرش آمده بود و از بالا بلندی به تظاهرات کننده گوش زد میکردکه آهسته تر راه بروید که صف جمع تر و متراکم تر شود که بتوانیم جلوی هر هجوم رژیمی ها ایستادگی کنیم.  یا گزارشات متعدد و تصاویر نشان می دهد که چطور زنان بعنوان نیروی متخاصم همیشه در جلوی صف درگیری ها بوده اند. بقول خانمی که از خارج به ایران رفته بود میگفت که نمی دانست که این همه کینه رژیمی ها با زنان به چه خاطر است حتی از روی نفرت به چشم ما ها هم نگاه نمی کردند، مثل
 این بود که دشمن اشان هستیم یا چیزی از این قبیل. در یک جنگ تمام عیار نیرو های متخاصم سعی می کنند اول رهبران را بگیرندو ضربه بزنند تا کلیت صف متقابل از هم بپاشد، و دقیقا آنی بود که رژیم با زنان سعی اش را نمود. در تظاهرات اول به زنان حمله ور می شدند و جوانان بودند که به کمک زنان این رهبران  خود می شتافتند. رهبرانی که بر اثر سی سال زن ستیزی رژیم اسلامی  به حق کینه هایش را جمع کرده بودند تا  برای چنین مواقعی این  نقش را بازی کنند!

حال حزب کمونیست کارگری بعنوان ستون اول بدرستی نقش ستون دوم که جنبش انقلابی مردم  باشد را تا به اینجا دانسته و اقشار عمده آن که زنان وجوانان باشند را بدرستی بر آورد کرده است. خصلت زنانه بودن انقلاب را  که سالهاست پیش بینی کرده است. همین الان نقش رهبری کننده این جنبش در عمل زنان هستند. بدرستی این نقش متعلق به آنهاست. بدرستی در مقابل ابزار سرکوب مذهب بیشتر از هر قشر دیگری ایستادگی میکنند. بدرستی فرهنگ مذهبی زن ستیز و  مردسالارانه بر آنها کمتر تاثیرات سوء داشته،  به این دلیل ساده که زن هستند و مورد بیشترین  سرکوب های این ۳۰ ساله شده اند.

حزب کمونیست کارگری همیشه در مقابل فمینیست هایی که با روح دلسوزی و ترحم به زنان نگاه می کرده اند،  موضع داشته است.  در شرایط فعلی که یک انقلاب را از سر می گذارنیم این نقش رهبری و به جلو آمدن زنان و جوانان  را نبینیم، نمی توانیم دلایل تجاوزات گروهی و سازمان یافته را  بر آنها را بر آورد کنیم. شما نمی توانید آنی که در ایران کنونی اتفاق می افتد را با سرکوب های کلاسیک نشان