سبز ضد انقلابی و سرخ انقلابی! معضل درک ماهیت سبز و برخورد با آن

Salehinia@aol.com

مقدمه:

مقاله رفیق نوید مینائی در جوانان کمونیست شماره ۴۱۴ برای من انگیزه ای شد تا نظرم را در مورد این "ابهام سبز" و نحوه برخورد با آن بنویسم. شاید برای خوانندگان مفید باشد.

اینکه "سبز" از دوران عروج جنبش انقلابی اخیر چند لایه پوست انداخته دیگر بر همه کس روشن است. اینکه دورانی موسوی و خانواده رفسنجانی با خرج های  ملیاردی خواستند جامه سیز به تن جنیش اعتراضی مردم کنند و جوانان را با لباسهای سبز و پیشانی بندهای سیز فرستادند در خیابانها ، همه اطلاع دارند.

همان زمانها بود که جوانهای عمدتا وابسته به ستادهای انتخاباتی موسوی با این تی شرتها و پیشانی بندها جلوی دوربینها ظاهر می شدند و عکس و ژست می گرفتند. همان مدل خیمه شب بازیهائی که در دوران انتخابات  قبل هم خانواده رفسنجانی راه می انداخت .آن دوران مربوط است به دوران قبل از اعلام نتایج مضحکه انتخاباتی و حد اکثر هفته اول بعد از این خیمه شب بازی.

روند اعتراض مردم اما بسرعت این مرحله را پشت سر گذاشت و جنبش انقلابی به تدریج راهش را از موسوی و گله رفرمیستهای خط امامی رژیم اسلامی جدا کرد.

از آن تاریخ تا بحال، هم "سبز" و هم تحلیل آنچه "سیز" است ، خودش موضوع جنگ طبقاتی در سیاست است.

راست شکست خورده درون حکومت و بیرون حکومت با پیشروی انقلاب مجبور شد سنگر عوض کند و سبز دیگری بتراشد. مدیای خارج کشوری از بی بی سی تا صدای آمریکا و سازمانهای اطلاعاتی وابسته هم تمام تلاش را کردند که این "سیز دیگر" را به مردم بجای سرخ انقلابی، آزادیخواهانه و برابری طلب بفروشند.

این سیز گرچه دیگر به اقتضای زمان و شرایط دیگر سیز موسوی نبود اما در خصلت عمیقا ضد انقلابی خود با آن شریک بود.

هدف پروژه سیز بعد موسوی چه در داخل کشور و چه خارج کشور که روی سرمایه گذاری وسیع کمپ راست ضد انقلابی استوار است، نگه داشتن و ترمز کردن جنبش اعتراضی در درگاه رفرمیزم است و بس.

اما همین ماجرای پوست اندازی سیز که احتمالا پایان خط پروژه ضد انقلاب هم نیست و ممکنست چندین رنگ دیگر هم بگیرد تا جلوی سرخ شدن حرکت مردم گرفته شود، خودش موضوع داغی است برای تحلیلها از هر دو سوی کمپ انقلاب و ضد انقلاب:

 

تبلیغات کمپ ضد انقلاب سبز

زنجیره وسیعی از فعالین بیرون افتاده از رژیم اسلامی از جمله گنجی و مخملباف و سازکارا تا دستگاه تبلیغاتی حکومتها و نظامهای غرب با سرمایه گذاری افسانه ای به راه افتاده اند تا این سبز را مخالف رژیم جا بزنند.

یک جوری آنرا به مردم سرنگونی طلب بفروشند. این سبز در خارج کشور با خواننده و موزیک و شام و ناهار مجانی و حرکتهای اعتراضی "آرام" قصد داشته و دارد که طرح انقلاب مخملی را در ایران پیش ببرد.

همان طرح معروفی که چند دهه است در کشورهای اروپای شرقی با رنگهای نارنجی و صورتی و غیره به مردم حقنه شد حالا رنگ سیز گرفته و دارد تبلیغ می شود.

از اینها اگر بپرسی هدفشان چیست معمولا همه چیز می گویند جز سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی به دست مردم. بیشترشان "اعتراض به نقض حقوق بشر" می کنند. در میتینگها هم فریادهای سرنگونی طلبانه را بر نمی تابند.

هر کس یکبار هم در تظاهرات های اخیر در خارج کشور شرکت کرده باشد متوجه این حرکت و گرایش و سازمانیافته بودن آن می شود. این حرکت هر چه هست عمیقا ضد انقلابی است و پرچم اصلی ضد انقلاب در شرایط کنونی در شرایطی که خود رژیم اسلامی دیگر توان ایستادن در مقابل انقلاب را از دست می دهد.

 

مردم نا آگاه و کمپ ضد انقلاب سبز

از همان ابتدا معلوم بود که این کمپ ضد انقلاب سبز که الم و کتل خود را برافراشته ، دارد از طیف وسیعی از جوانان و مردم غیر سیاسی خارج و داخل کشوری که طبعا با انقلابی شدن شرایط ، سیاسی می شوند در حال سرباز جمع کردنست. اینهم همیشه طبیعی است که هر دو کمپ انقلاب و ضد انقلاب با روی آوری بی سابقه مردم غیر سیاسی که در مراحل انقلابی به خیابان کشیده می شوند، جنگی را در تیلبغات خواهند داشت که هدفش جذب همین ملیونها انسان بجان آمده از رژیم اسلامی است.

در داخل ایران، بخاطر فشار پلیسی حکومت و بی افقی موسوی و گله های حامیش، این ملیونها جوان به خیابان آمده به سرعت به بخش عمیق سیاست وارد می شوند و خود جنگ طبقاتی توهمهایشان را می درد.

همانطور که شاهدیم دیگر "سیز" لباس سیاسی جنبش انقلابی در ایران نیست. این جنبش در حال این پا و آن پا کردنست برای انتخاب نهائیش.

در خارج کشور هم موضوع زیاد فرقی ندارد. فضای سیاسی خارج کشور با داخل کشور کاملا موازی است. درست است که خواستگاه طبقاتی و ریشه های آمدهای خارج کشوری در کشورهای مختلف تاثیری کوتاه مدت در ناهمگون کردن سیمای حرکتهای اعتراضی دارد اما در میان مدت، قطب بندیها همانست.

 

دو پاسخ به معضل "سبز"

در حزب کمونیست کارگری ایران،