یاد و خاطره رفیق جانباخته کاک یحیى خاتونى راگرامى بداریم

***

رفیق مبارز کاک یحیی خاتونی یکی از رهبران برجسته سیاسی و خستگی ناپذیر منطقه سقز بود که تمام زندگی و توان خود را وقف مبارزه در راه آزادی انسان و عدالت اجتماعی نموده‌ بود. ایشان چند روز قبل از یورش گسترده‌ رژیم هار و افسار گسیخته اسلامی ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۵۸به کردستان، در یک درگیری بین مردم زحمتکش روستای کرفتو، جمعیت و اتحادیه دهقانان سقز از یکطرف، فئودالها و اربابان منطقه تیلکو از طرف دیگر جان خود را از دست داد. متاسفانه‌ مردم کردستان و جنبش انقلابی آن و بخصوص زحمتکشان ناحیه سقز در این رویاروئی یکی از بهترین و فداکارترین یار و رزمنده خود را از دست دادند.
کاک یحیی یکی از مبارزین قدیمی شهر سقز بود . وی از همان اوان جوانی و هنگامی که معلم روستاهای منطقه تیلکو سقز بود به فعالیت سیاسی در راستای ایفای حقوق زحمتکشان وعلیه بیدادگری و ستم رژیم پادشاهی روی آورده بود. همیشه‌ خود را در میان مردم و بخصوص زحمتکشان روستاها می‌یافت، به‌ کار آگاهگرانه‌ می‌پرداخت، از واقعیاتهای زندگی سخن میگفت، بر‌ علیه‌ بی عدالتی و ستمی که در حق این مردمان همیشه‌ زحمتکش و دردمند روا داشته‌ می‌شد افشاگری میکرد و مردم را در راه‌  مبارزه و استیفای حقوق خود یاری میداد. او از نگاه‌ و زاویه واقعبینانه‌ چپ و سوسیالیستی به جامعه‌ و معضلات پیشاروی آن می‌نگریست و بر اساس همین‌ خط فکری به تبلیغ و ترویج عقاید خود می پرداخت.
کاک یحیی خاتونی در بین مردم منطقه از محبوبیت زیادی برخوردار بود. همه‌ او را یار و نزدیک خود میدانستند و به او اعتماد داشتند. همین پایه‌ اعتماد وافر بود که‌ او را در جایگاهی قرار داده‌ بود که‌ مردم زحمتکش پیوسته‌ با وی مشورت میکردند، او را از خود میدانستند و مشکلات وگرفتاریهای خود را با او در میان می‌نهادند. او هم با حوصله و صمیمیت با گوش جان میشنید و آنچه‌ را در بضاعت خود سراغ داشت در طبق اخلاص میگذاشت. به‌ یاری‌اشان می‌شتافت و خود را با رنج و مشقت آنان سهیم و شریک می‌پنداشت. ایشان بعداز آن هم که به شهر انتقال یافت ودر مدارس شهر به تدریس اشتغال داشت. هیچگاه آنان را از یاد نبرد، با مردم این منطقه قطع رابطه نکرد و همیشه‌ در میانشان باقی ماند. اغلب دیده‌ می‌شد که‌ جمعی از آنان پیرامونش حلقه‌ بسته‌اند، سرگرم بحث و گفتگو بود و در حل مشکلات اداری ، گرفتاریها و کش و قوسوهای بی‌انتهای بورکراتیک اداری  به‌ آنان کمک میکرد.
کاک یحیی در ضمن معلمی به تحصیل خود نیز ادامه داد و موفق به اخذ لیسانس و فوق لیسانس در رشته فلسفه شد و در همین رشته دبیر دبیرستانهای سقز بود. رشته تحصیلی و پیشه معلمی وسیله‌ای شده بودند که بتواند آگاهانه‌ همچنان به‌ فعالیت سیاسی در میان دانش آموزان دبیرستانها بپردازد و افکار خود را به شیوه علمی و از این طریق ترویج کند. او میتوانست اصول مقدماتی فلسفه را به ساده ترین بیان و شیرین‌ترین لحن که از خصوصیات بارزش بود تدریس کند. او در این سمت نیز نه فقط آموزگاری دلسوز بود بلکه‌ به یک راهنما و یاور دانش‌آموزان هم تبدیل شده بود. از کلاس درس که بیرون می آمد دورش را احاطه می کردند و دوست داشتند با او صحبت کنند و از او راهنمائی می خواستند. به شهادت تمام کسانیکه اورا می شناختند می توان ادعا کرد که او محبوبترین و بااتوریته ترین معلم سقز بود .
کارگزاران سازمان امنیت رژیم شاه همه‌‌گاه‌ در تلاش بودند او را از فعالیت سیاسی باز بدارند و مشکلاتی بر سر راهش بگذارند، آنان در جهت اهداف خود راههای مختلفی را در پیش گرفتند: از اخطار گرفته‌ تا تهدید به‌ انتقال و سلب کردن حق تدریس که‌ در برهه‌ای نیز عملی شد و برای مدتی او را به لرستان و شهر خرم آباد تبعید کردند و حق تدریس از او سلب شد و وی را  ناچار به کار اداری در آموزش و پرورش کردند. پس از مدتی مجددا به‌ سقز بازگشت، باوجود اینکه‌ شدیدأ تحت کنترل و فشار ساواک بود ولی هیچگاه نتوانستند او را از فعالیت سیاسی باز دارند. او با تیز بینی خاصی که‌ داشت میتوانست کنترلها را دور بزند و همچنان مصمم به‌ کار روشنگرانه خود ادامه‌ بدهد. در ضمن او نیز در محیط زندگی شغلی و اجتماعی خود از چنان شخصیت مستحکم، بانفوذ و از محبوبیت فراوانی برخوردار بود که‌ دست یازیدن به‌ وی ــ دستگیری و یا زندانی کردنش برای کارگزاران ساوک آسان نباشد.   
کاک یحیی خاتونی در جریان قیام مردم ایران به یکی از سازماندهنده‌گان و رهبران اصلی مبارزات مردم شهر سقز و حومه تبدیل شده بود. وی با جمع زیادی از روشنفکران و مبارزین شهر در ارتباط بود و در میان این جمع از نقش و جایگاه‌ برجسته‌ای برخوردار بود. طرح و ایده‌هایش برای پیشبرد کار و وظایف انقلابی معمولأ تأیید میشد و به اجر در می آمد. سخنرانیها و بحث و جدل مستدلش هر شنونده ای را قانع می کرد . حضور دائمی و فعالش در میان مردم و در تجمع های چند هزار نفری مایه دلگرمی و شور و شعف مردم بخصوص جوانان می گردید. بعد از پیروزی قیام به عضویت شورای شهر در آمد و جزو معتمدین شهر محسوب می شد. خانه‌اش به محل رفت وآمد فعالین سیاسی آن زمان تبدیل شده بود و بطور روزمره جلسات سیاسی برگزار میکرد. بعد از جانباختن کاک محمد حسین کریمی که پیوند دیرینه‌ای با هم داشتند, تعهدش به امر مبارزه و فعالیت سیاسی بیش از هر زمان دیگری بود.
در بهار ۱۳۵۸ نقش اصلی در تشکیل جمعیت دفاع از آزادی و حقوق ملی خلق کرد داشت و به نماینده جمعیت سقز در شورای هماهنگی جمعی