شیخ را این سلطه و خود کامگی ،چندان ، نخواهد بود! ( از: آذرخش )

این جهان،همواره برکام ستمکاران ، نخواهد بود

شیخ را این سلطه و خودکامگی،چندان، نخواهد بود

ای خوش آنروزی که در سرتاسر این خاک خون آلود

سلطه منحوس و نکبت بار ملایان، نخواهد بود

اینهمه جهل و خرافات و فساد و کینه توزیها

وینهمه مکر و فریب وحیله وبهتان،نخواهد بود

اینهمه و حشیگریها، قتلها،آدم ربائیها

وینهمه شلاق یا اشکنجه یا زندان،نخواهد بود

اینهمه از دسترنج توده ها،دزدیّ و کلاشی

وینهمه فحشا و فقرو ذلت و حرمان، نخواهد بود

این حجاب و سنگسار و اینهمه انسان ستیزی ها

این ستمکاری به زن،وین ظلم بی پایان،نخواهد بود

پاسخ شعر و سرود و عشق ورزیدن به آزادی

دشنه جلاد بی فرهنگ و بی وجدان، نخواهد بود

شیخ فتوی میدهد هر روز بر قتلیّ و کشتاری

شیخ خون آشام و این فتوی و این فرمان، نخواهد بود

مردمی با اینهمه شور وتلاش و جانفشانیها

بیش از این در چنگ شیخ و زاهد نادان، نخواهد بود

کی فرو ریزد بنای ظلم حکام ستم پیشه

انقلابی سرخ گردر پهنه ایران، نخواهد بود؟

کی زهم پاشد اساس نظم استثمار و سرمایه

کارگر را گرقیام و جنبش و عصیان ،نخواهد بود؟

چند روزی گر چه ملا تکیه زد بر تخت سلطانی

این جهان همواره بر کام تبهکاران ،نخواهد بود