شوراهای سرخ ها: ضرورت و نقشه عمل

گفتگو با آذر ماجدی

یک دنیای بهتر: حزب بمنظور سازماندهی توده ای طیف سوسیالیست و "چپ" در خارج کشور٬ سیاست ایجاد شوراهای سرخ ها را در دستور قرار داده است. ضرورت های پایه ای این قطعنامه حزب کدام است؟

  آذر ماجدی: در شرایط اعتلای سیاسی، امر تشکل به یکی از مهمترین مسائل یک حزب کمونیستی بدل میشود. تلاش برای جلب و جذب نیروی هر چه وسیع تری به حزب قطعا یکی از اولویت های دائمی حزب است و در چنین شرایطی که مردم به شکلی گسترده به فعالیت سیاسی روی آور میشوند، اهمیت آن صد چندان میشود. اما تشکل حزبی تنها نوع تشکل نیست و نمیتواند باشد. بسیاری از کارگران و مردم علی العموم، علیرغم توجه عمومی به احزاب سیاسی و حتی انتخاب یک حزب معین بعنوان حزبی که آنرا به آرمان خود نزدیک تر میدانند، لزوما خواهان عضویت در آن حزب نیستند. اما تشکلات توده ای متفاوت هستند.

منظور از تشکلات توده ای در اینجا، هم تشکلاتی است که از حقوق اقتصادی اقشار مختلف دفاع میکند، هم تشکلاتی که برخاسته از جنبش های اجتماعی هستند. بطور نمونه درون جنبش کارگری، اتحادیه های کارگری یا شوراهای کارگری حکم تشکلات توده ای طبقه کارگر را دارند. ما بعنوان یک حزب کمونیستی هم زمان تلاش میکنیم که کارگران هم درون تشکلات توده ای شان وسیعا متشکل شوند و هم میکوشیم آنها را به حزب جذب کنیم. پیروزی طبقه کارگر به وجود و قدرت هر دو نوع تشکل نیازمند است.

مثال دیگری میزنم. حزب اتحاد کمونیسم کارگری مدافع سرسخت آزادی کامل و برابری واقعی زنان در جامعه است. آزادی و برابری زن یک بند مهم برنامه ما و یکی از اهداف مهم حزب ما است. ما بعنوان کمونیست کارگری معتقدیم که رهایی کامل زن در یک جامعه سوسیالیستی امکان پذیر است. در عین حال یک لیست از مطالبات زنان را در برنامه خود تدوین کرده ایم و برای به کرسی نشاندن آنها مبارزه میکنیم. بنابراین ممکن است این نظر وجود داشته باشد که هر مدافع برابری زن و مرد باید جذب حزب شود و به عضویت آن درآید. این حکم هم درست است، هم غلط. درست است، به این معنا که بنا به تعریف عضو حزب اتحاد کمونیسم کارگری دارد به پیگیر ترین شکلی برای آزادی زن مبارزه میکند. غلط است، به این معنا که تمام مدافعین آزادی زن جلب مبارزه حزبی نمیشوند و ایجاد چنین توقع و انتظاری نیز بیجا است. لذا ما بعنوان کمونیست های کارگری، در عین حالیکه همه مدافعین برابری زن و مرد را به عضویت در حزب و مبارزه برای تحقق برنامه "یک دنیای بهتر" دعوت میکنیم، میکوشیم برای تسهیل مبارزه برای آزادی زن و کسب حقوق برابر برای زنان و گسترش امر آزادی زن تشکلی را بوجود آوریم که امرش آزادی زن است و بطور ویژه ای مدافعین برابری زن و مرد را به عضویت خود در میاورد.

ما اکنون در یک شرایط اعتلای سیاسی در جامعه ایران هستیم. خیزش عظیم مردم در ایران نه تنها ایرانیان مقیم خارج، بلکه کل دنیا را به حرکت در آورده است. این شرایط تشکل خود را طلب میکند. در شرایط اعتلای سیاسی روی آوری به احزاب سیاسی افزایش پیدا میکند، اما احزاب تنها شکل تشکل نیستند و نمیتوانند باشند. در چنین شرایطی، روند عمومی و خودبخودی به این صورت است که مردمی که به مبارزه سیاسی و اعتراض سیاسی روی آور میشوند به سنت های سیاسی موجود جذب میشوند و هر سنت و جنبشی که از امکانات رسانه ای و سنت دیرپای تری برخوردار است بیشترین اقبال را در این اوضاع خواهد داشت. مردم بطور خودبخودی به این جنبش ها و سنت ها جلب میشوند و آنها را بعنوان ظرف مبارزاتی خود تعریف میکنند. حتی اگر کاملا این جنبش ها با امیال آنها خوانایی نداشته باشد.

یک فاکتور دیگری که در چنین شرایطی رشد میکند، وحدت طلبی غیرطبقاتی-غیرآرمانی میان مردم است. تمایل خودبخودی که بخصوص توسط جنبش راست تقویت میشود، وحدت همگانی و "همه با هم" علیه "دشمن مشترک" است. ما این مساله را در مبارزات ضد دیکتاتوری سلطنتی سال های ۵۷-۱۳۵۶ مشاهده کردیم و اکنون نیز مشاهده میکنیم. در آن مقطع گفته میشد: "شاه برود، همه چی درست میشود." این حکم حتی در شعار راست و عوامفریبانه "بحث بعد از مرگ شاه" تبلور پیدا میکرد. در ابتدای خیزش اخیر گفته میشد اگر علیه احمدی نژاد همه متحد شویم، جمهوری اسلامی را هم بعدا میتوانیم بیاندازیم. این خط رهبری جنبش سبز بود که وسیعا در میان ایرانیان خارج کشور تبلیغ میشد و به خط حاکم بدل شده بود. اکنون این خط دارد تضعیف میشود و مساله سرنگونی رژیم اسلامی دست بالا پیدا میکند. اما باز جریاناتی هستند، حتی درون جنبش چپ، که میگویند باید همه سرنگونی طلبان صف شان یکی باشد. این همان ایده عامیانه "همه با هم" سال ۵۷ است که توسط خمینی طرح میشد.

اشکال اساسی چنین سیاستی اینست که تشکیل صف متحد همه سرنگونی طلبان بنفع جریان راست درون این صف تمام میشود. راست در عمل حاکمیت خود را بر صف سرنگونی طلب تحمیل میکند. کمونیسم کارگری باید بکوشد صف چپ و کمونیست ها را متحد و متشکل کند. این مساله، بویژه در این اوضاع که متاسفانه جنبش کمونیسم کارگری دچار پراکندگی و تشتت است اهمیتی صد چندان دارد. باید راهی یافت تا تمام عناصر چپ، تمام کسانی که خواهان یک جامعه آزاد و برابر و رفاه عمومی برای مردم هستند را در یک صف و به زیر یک پرچم متحد کنیم. این یک رمز پیروزی کمونیسم و طبقه کارگر است. رهبری کمونیستی بر انقلاب آتی از این طریق تضمین و تسهیل میشود.

به این منظور حزب اتحاد کمونیسم کا