خجالت کشیدن یا نکشیدن؟! و هرگز مسئله این نیست

عنوان نوشته اش* این بود ، که گویا حکمتیستها باید خجالت بکشند؟! می دانید چرا؟!
قبل از جواب دادن به این سوال می خواهم به هویدا شدن بی پروای ماهیت « کمونیسم بورژوای» حزب کمونیست کارگری ایران ، اشاره کنم که هر روز بیشتر و بیشتر می شود. این روزها هر نوشته ای که از کوزه این حزب بیرون می تراد، تنها چیزی که در ان نیست دیدگاه طبقاتی است. به شدت و به سرعت به همه ی سیاستش در حال تهی شدن از ابتدایی ترین واژه ها در فلسفه و دیدگاه طبقاتی است…
سقوط در توهم و تقویت توهم موجود در جامعه… کمک به ندیدن واقعیت جدال و صف آرایی دو جناح رژیم جمهوری اسلامی … و دادن تعاریف غیر واقعی ازاین جدال سبز و سیاه… بسیاری از گروههای دیگر که در این جدال هستند متوهم نیستند ، نه بی بی سی متوهم است نه سازگارا و کدیور و موسوی وکروبی و… اما توده های مردی که برای آزادی وبرابری رنگ سبر به اعتراضاتشان میزنند، به واقع متوهم اند واین حزب (حککا) هم به ساخت این توهم در حد توانش کمک کرده و میکند… واین چیزی است که از ۲۲ بهمن ۵۷ به ارث مانده و اکنون نیز به همان شیوه تکرار می شود و انگار هرگز از تاریخ نیاموخته ایم.
نوشتن از شکنجه و اعدام و زندان را ابزاری کرده اند که با آن واقعیت را بپوشانند. گویا جمهوری اسلامی در طول دوارن ۳۱ ساله اش از این جنایات بری بوده است؟! همه ی این شکنجه ها، اعدام ها، تجاوزها از زمان تولد این رژیم به طور وسیع وجود داشته اند… اما شما میخواهید از نامبردن این مظاهرچه چیزی را نتیجه بگیرید ؟! استبداد رژیم؟ یا اثبات «جنبش سبز» به عنوان جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی ؟! کدام یک؟!
بحث همین است!!
نوشته است بیانیه حزب حکمتیست در مورد ۲۲ بهمن خجالت آور است!! … می خواهم بپرسم یعنی چه این ،«خجالت آور است» ؟!… یعنی این بیانیه غیرطبقاتی است؟… من نمیدانم مسئله شما چیست؟!
این واژه های پا درهوا در سیاست مشخصن به چه چیزی دلالت می کنند؟! اگر حزبی یا هر شخص واقعی ، ماتریالهای واقعن موجود در جامعه را بیان می کند ، چیست؟! «بی شرف» یا « با شرف» ؟! و انگار نمیتوان «پرولتری» بودن یا «بورژوایی» بودن را نتیجه گرفت!!
اگر حزبی نهیب بزند که این جنگی نیست که منافع طبقاتی طبقه کارگر را برآورده کند و یا این جدالی نیست که بتوان منفعت آزادیخواهان و برابری طلبان جامعه را در آن یافت، آن زمان یعنی نادیده گرفتن اعدام ، شکنجه و استبداد موجود در جامعه ؟!! خنده آوراست بیشتر …
و چرا نباید این را استنباط کرد، که راه حل برون رفت ازاین سیستم بورژوازی  جمهوری اسلامی، جنبشی است رایکال وپرولتری ؟! و یا چرا نباید اینگونه معنا کرد که باید تمام سیستم جمهوری اسلامی را با تمام جناحهایش بزیر بکشد وسیستمی که منافع طبقه کارگر را تضمین کند به قدرت برساند؟!…
ساده بگویم  این تنها چیزی که دیکر برای شما مسئله نیست…
هر کمونیستی که خود را با منافع طبقه کارگر گره میزند و تعریف می کند، نمیتواند در جدالی قرار گیرید که هیچ منفعتی برای طبقه اش ندارد. نمیتواند به مردمی که ناآگاهانه پیروزی سبز را پیروزی خود می داند ، اعلام نکند این توهمی خطرناک است و بار دیگر سیاه لشکر بورژوازی می شود… جنگی که پیروزی برای سربازانش ندارد و شکست هم تنها شکست آنهاست… این همه واقعیتی است که باید هر کمونیست زیر آوار تبلیغات بورژوازی آنرا بیرون بکشد.

حزب حکمتیست حزبی است که با دیدگاه طبقاتی جامعه ایران را بررسی می کند، این است که اینگونه سیاستی را اتخاذ می کند. هر تک فرد مستقلی هم که با این دیدگاه ، جامعه طبقاتی ایران را بررسی کند، کما بیش به این چنین تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران می رسد.
حزب حکمتیست از توده ها دنباله روی نمی کند. «همه با هم » را فریب می داند وتمام سعی  خود را انجام می دهد تا مردم و طبقه کارگر از سیاه لشکر شدن جناحهای سبز و سیاه رژیم خارج کند و اعلام این واقعیت که ثمره ی این جدال سبز و سیاه ، جز گوشت لای توپ شدن مردم وهمچنین یاس و نا امیدی (درصورت شکست جناح سبزچیزی) به دنبال نخواهد داشت. ناامیدی آزادیخواهان و برابری طلبان برای مبارزه و بزیر کشیدن بزرگترین شکست برای جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی خواهد… شما خجالت نکشید که طبقه کارگر و منافع طبقاتی آن دیگر امرتان نیست!!…
  

لینک نوشته :
 
http://www.azadi-b.com/J/2010/02/post_224.html

کامیار احمدی

Kamyar_jemarden@yahoo.com