نقدی بریک فراخوان , نواقض فراخوان برای «حمایت از ساکنین اشرف»

ظاهرا تعدادی از بعد انسان دوستی وحقوق بشری یک فراخوان به حمایت از ساکنین اشرف داده اند که درسایت گزارشگران منتشر شده است.

http://p111272.typo3server.info/10.html?&tx_ttnews[tt_news]=920&tx_ttnews[backPid]=23&cHash=6964ffde73

در ابتدای این فراخوان گفته میشود «ما معتقدیم که هیچ انسانی تحت هیچ شرایطی نمیتواند ونمیباشد به دلیلی عقیده ومرامش مورد ضرب وشتم وکشتار قرار گیرد.» دریک نگاه بی طرفانه باید دید این جمله تا چه حد با مساله مجاهدین ودرگیریهای اخیر در اشرف بین نیروهای امنیتی عراق و ساکنین «اشرف» ویا «عراق جدید» قابل استفاده میباشد.
آیا درگیری بین نیروهای امنیتی عراق و نیروهای مجاهدین خلق در اشرف بدلیل مسائل عقیدتی بوده است ؟گر نه این چه جمله ای است که در این نقطه بتواند مناسب باشد . برخورد بین نیروهای عراقی ومجاهدین در اشرف درواقع مساله ای قابل پیش بینی بوده فقط شکل آن مشخص نبود. زیرا که رهبران مجاهدین مدتهای مدیدی بود که خبر از وقوع یک «فاجعه » میداده اند. برخی این فاجعه را به شکل دیگری حدس میزدند یعنی بصورت «خود سوزی ها ویا خود زنی ها ی دستجمعی » . ولی شکل این خود زنی ها اکنون تغیر یافته است واسم آن «مقاومت » نام گذاشته شده است.
در عرف بین المللی هیچ کشور ی حتی آنچه که به عنوان «دمکراسی بورژوازی» در غرب وکشورهای امپریالیستی به آن افتخار مینمایند امکانات بسیار محدودی برای پناهندگان ایجاد مینماید و واردین به خاک خود را از همان مبدا مثلا تقاضای ویزا مورد تفتیش هویتی و عقیدتی قرار میدهند ویا پناهندگان را در نقطه ای دور افتاده ویا نزدیک ویا هر کجای کشورشان که بخواهند میفرستند وبرای آنها محدودیتهای فراوان قائل میشوند.
مجاهدین هرگز دارای  استاتوس پناهندگی در عراق نبوده اند.
 این را در زمان صدام حسین مدعی نبوده اند وهیچ پرونده حقوقی درا ین زمان بعنوان پناهنده برای آنها که د رقرار گاههای مجاهدین در عراق زندگی میکرده اند تشکیل نشده است . استاتوس کنوانسیون ژنو تنها در رابطه با آمریکاییها ممکن میبوده است وتحت سیاست آنزمان بوش وهماهنگی کامل سیاست رهبری مجاهدین با سیاست جنگی بوش .اکنون دولت عراق در جهت گسترش حاکمیت خود در عرا ق حتی به ظاهر میباشد و میخواهد که در بخشی از خاک خود اعمال قدرت نماید و گوشه ای را که یک گروه متخاصم با او در اشغال خود در آورده اند تحت کنترل خودداشته باشد. در این نقطه است که از نظر حقوق بین المللی حتی اگر مجاهدین را دولت عراق پناهنده بداند این حق را دارا میباشد که کنترل امنیت بر این بخش از خاک خود را داشته باشد. ولی رهبران مجاهدین که سلاح خود را که «ناموس »خود میدانستند به آمریکاییان واگذار کرده اند وتسلیم آنها شده اند ودارای پوئن هایی بخاطر حمایت نئوکانها ولابی های صهیونیستی در هیئت حاکمه آمریکا از آنها بدست آورده اند و تا آن حد  این هماهنگی بود که در مجله خبری پر اعتبار «مونتیور» تلویزیون یک آلمان یک کارمند پنتاگون چنین درباره همکاری مجاهدین خلق با نیروهای آمریکایی بیان میکند:آنها برای ما کارهایی انجام میدهند که ما خود از انجام آن شرم داریم ،حاضر به ورود وکنترل نیروهای عراقی در اشرف نشده اند.
مجاهدین خلق که درمقابل کوچکترین مسائل دست به موضع گیری میزنند طی چند سال گذشته که ازاین برنامه در موردهمکاری کامل آنها با سیا،پنتاگون و شرکتهای جنگی آمریکایی مزدور گیر بوده است میگذرد هیچ موضع گیری درباره این برنامه مفصل ننمودند.
فیلم مونیتور:

http://www.youtube.com/watch?v=le-fjF7Cgeo

بهرروی دولت عراق در چهارچوب منافع ملی خود – از دید ما درست یا غلط-تمایل ندارد که دیگر این «شهری »  در خاکش وجودداشته باشد که برروی آن هیچگونه حاکمیتی ندارد.  وبعلاوه مدتهاست که از مجاهدین  خواسته است که به ایران یا به کشور ثالثی بازگردند. ودولت عراق پس از مذاکرات بسیار خواسته است که این مجاهدین اجازه ورود نیروهای امنیتی به اشرف را بدهند ولی آنها بدلائل بسیار مشخص که از دستورات رهبری آنها سرچشمه میگیرد برخلاف تسلیم درمقابل نیروهای آمریکایی دست به مقاومت میزنندکه این مقاومت برای حفظ استاتوس اشرف به شکل قبل هیچ مشروعیت حقوقی نداشته است.
رهبری مجاهدین درواقع به گفته وفا یغمایی یکی از اعضای سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت ومعروف به «شاعر مقاومت »مجاهدین وهنوز از متوهمین به این گروه درباره علت حفظ اشرف اینگونه مینویسد که شاید عمق مساله را روشن تر سازد ودر عین حال تناقض آنرا :

« ماجرای اشرف را در کلیتش نمیشود جدا از بدنه تمام ماجرای مجاهدین بخصوص پس از سی خرداد سال شصت وتحلیل و تفسیرهای رهبری مجاهدین قبل از سی خرداد شصت از خمینی و خروج او از ایران و سپس اقامت او در عراق و تاریخ بیست و چند ساله سیاسی ایران و عراق و نیز فعل و انفعالات خاص درونی، و مقوله ای که مجاهدین آن را با ازدواج شگفت مسعود و مریم رجوی، انقلاب درونی ایدئولوزیک نام گذاشته اند و بویژه، مختصات و ویژگیهای رهبر و فرمانده علی الاطلاق مجاهدین مسعود رجوی و نگاه فلسفی و تاریخی و انسانشناسانه و روانشناسانه اوبررسی کرد که شناخت چند و چون و کارکردهای سازمان مجاهدین بدون شناخت مسعود رجوی امکان ندارد که مجاهدین معتقد و مومن کنونی دیریست خود را رها کرده و تبدیل به او شده اند… »

ویا در جایی دیگرمیگوید : برای مجاهدین در مبارزه با رژیم حاکم بر ایران ،اشرف نه یک قرارگاه، یک پادگان نظامی، حتی نه یک پایگاه ا