خطاب به حزب حکمتیست :خجالت بکشید و معذرت بخواهید

بیانیه ای تحت عنوان” مراسم اسلامی و دولتی ۲۲ بهمن روز احقاق حقوق مردم نیست! “که توسط حزب موسوم به حکمتیست منتشر شد به واقع جز تاسف و نگرانی عمیق برای ما و همچنین خجالت و ابروریزی محض برای این تشکیلات  بی  سروته چیزی باقی نمیگذارد.انتظار میرفت حداقل بعد از تظاهرات عاشورا  و مشخص شدن قطعی این امر که این تظاهرات مردم با حکومت برای سرنگونی ان است کادرهای این حزب به خود بیایند و اگر نه از منتقدان خود که حداقل از مردمی معذرت بخواهند که در این صف قرار دارندو در میدان اتش و خون هنوز با  جمهوری اسلامی سر جنگ دارند.منتظر اعلامیه ای و بیانیه ای بودیم که اگر  نمیخواهد   در این انقلاب شرکت کند   لا اقل از  مردم در برابر جمهوری اسلامی دفاع کند  .اما زهی خیال باطل این حزب  به وقیح ترین شکل  مردم انقلابی را هم در سال ۵۷ و هم حال و اکنون  به “توهم و کمک کردن به اسلام و ارتجاع ” متهم میکند که اسیر دست دو جناح حکومتی شده است.

به واقع هیچ کس انتظار نداشت  در حالی که مردم  ضد رهبر و لایت فقیه و گماشتگان ولی فقیه و سپاه و بسیج و قانون اساسی و به طور کل اصل جمهوری اسلامی شعار میدهند حزبی از ناحیه اپوزیسیون  چپ بیرون بیاید و این را دعوای دو جناح حاکم بداند.هرچقدر مسیر حسین موسوی و کروبی فریاد بزنندو بیانیه  بدهند که تظاهرات از دست ما خارج شده است و مدام دارند با اکثریت مطلق تظاهرکنندگان که شعارهای به قول خودشان ساختار شکن میدهند  مرز بندی میکنند بازهم اینان  موسوی و رهبری را  رهبری این  اعتراضات میدانند.گویی هیچ گاه مردم ما مبارزه ای نکرده اند .همیشه متوهم دنبال این و ان افتادند.وظیفه اینان در این جا این است که به جای تقویت و  سرنگونی جمهوری اسلامی و کمک به تقویت سوسیالیسم  فرمان خانه نشینی و نکنید و نروید را بدهند .

متن بیانیه جالب است  .گویی مردمی که بیرون هستند هیچ تفاوتی با لشگر حاکم حزب اللهی ندارند.از نظر این حزب در پشت هردوتای  سبز و سیاه مردم هستند  که متوهم هستند و نباید باشند.همه زندانیان و شکنجه شده ها و جوانان و دانشجویان  نادان و متوهم هستند  که بازیچه این او ان شده اند و این حضرات  دانای کل  حکم میدهندکه نجات اینها را در  نرفتن مردم به خیابانها است که ماجرا به خوبی و خوشی تمام شود و انگار نه انگار که اعدامی بوده و شکنجه ای صورت گرفته و مردم در خیابانها کشته شده اند(حتما  معتقدند به درک که کشته شدند ما که گفتیم بیرون نروند).بله حق مردم  پایمال شود .چون ربطی به خواستهای مردم ندارد.

بعد از حوادث عاشورا که این حزب انجا هم مردم را سرزنش کرده بودمدتی انها را به سکوت داشته بود و مدتی بود که دیگر از جلسات و میتینگ و بیانیه و مقالات برای دور ماندن مردم از اعتراضات خبری نبود .. حوادث عاشورا ضربه گیج کننده ای بود برای همه کسانی که میخواستند   اعتراضات را کنترل  بکنند و یا میخواستند ان را طور دیگری نشان دهند .در حالی که بعضی کادرهای حزب از اینکه در این اعتراضات باید نقش  منفی و ساز مخالف را سر بدهند بسیار ناراحتند .اما رهبری این حزب  با همه این اتفاقات بازهم بر ساز مخالفت خود با انقلاب مردم دمیدو سقوط ازاد به پرتگاه را  با سرعت ادامه داد .اگر رهبری این حزب می پذیرفت که در نگاه خود به انقلاب مردم ایران اشتباه کرده و یا حداقل میخواسته است  که بعضی مسائل مشخص تر شود و از سر دلسوزی از اوایل تظاهرات  دستور خانه نشینی را داده است بی شک بیشتر قابل قابل قبول تر بود تا اینکه این چنین نسبت به انقلاب  دیدی ارتجاعی بنگرند و مبارزه مردم را به هیچ بنگارند.خوشبختانه  جریانی مثل حزب کمونیست کارگری هست و وجود دارد که میتواند طبقه کارگر و انقلاب روی ان حساب کند وگرنه اگر قرار بود  حزب حکمتیست  به عنوان شاخص ترین جریان چپ در جامعه معرفی  بشود مشخص بود که فاتحه سوسیالیسم و انقلاب باید برای همیشه تاریخ از جامعه زدوده میشد. چون کسی که کوچکترین اشنایی به تحولات  اخیر داشته باشد نمیتواند پیام سرنگونی خواهی  مردم ارتجاعی و اسلامی بخواند و مدام از مردم بخواهد که کاری نکنند.مردم پرسشگر میپرسند که درا ین وضعیت چه نیازی به حزب و سازماندهی است؟.چرا یک عده را  دور خود تشکیل داده اید که  تمام سال بیانیه  عدم فعالیت و اعتراض را  بدهند و برای این امر تلاش کنندکه مردم نروند اعتراض کنند.جمهوری اسلامی خودش با قدرت تمام  در همین امر تلاش میکند.دیگر چه نیازی به اپوزیسیون است که بخواهد این امر را برای مردم فرموله کند.

این حزب  به جای تقویت و کمک به انقلاب و مبارزات کارگران  تمام فعایتهای خود را تعلیق کرده اند و ان  طور که مشخص است  ان را به فردا سپرده اند که جنبش سبز شکست بخورد .و شکی هم نیست که این شکست جنبش با بیانیه های اینان به وجود نمی اید.بلکه زمانی  میتوانیم بفهمیم که جنبش شکست خورده است که جمهوری اسلامی   به ان خون بپاشد و با شدت تمام بکوبد و بزند و بکشد.چون دیگر به هیچ وجه من الوجودی این جنبش شکست خوردنی نیست.برای همین است که باید گفت این بیانیه ها  ارتجاعی و خطر ناک است

مساله اینجاست  که اگر اینان با  شعارها و رهنمودهاو راهکارهای این تظاهرات مخالف هستند  میتوانستند از مرد م بخواهند فلان شعار را ندهند و روی مسائلی که به نفعشان است زوم کنند.بگویند روی سکولاریسم و ازادی زن و ازادی بیان و رفاه کارگران توجه بیشتری شود.وبی شک جامعه  حاضر به شنیدن ان است و نیازها و خواستهای خود را هر روز که میگذرد بیشتر درک میکند .کاری که حزب کمونیست کارگری هم کرد و سعی کرد  ضمن  حمایت از انقلاب و  اعتراضات مردم انها را هرچه بیشتر به سمت چپ و رادیکالیسم و حقوق انسانی   هدایت کند.و دیدیم هرچه جلوتر رفتیم  شعارها رنگ وبوی ازادیخواهانه ای گرفت .اما دیدیم هرچقدر مردم جلوتر رفتند اینها بازهم  تاکید کردند که مردم  اعتراض نکنند.اینجا است که باید به خیلی مسائل و از جمله اپوزیسیون بودن اینان شک کرد

بهتر است اخرین اولتیماتوم را به کادرهایی بدهیم که میدانیم  با این خط رهبری خود  در تضادند و از ان حمایت نمیکنند.اینان باید از این محفل  بی سروته  به اپوزیسیون جدا شوند و گرنه تاریخ انها را نگاه هم نمیکند چه انکه بخواهد ببخشد یا نبخشد.این حزب تبدیل به یک محفل خانوداگی  تبدیل شده که چند نفر به جای همه حزب تصمیم میگیرند و اجازه هیچ واکنش متفاوتی را نمیتوانیم تصور کنیم.اینان باید از مرد م ایران معذرت بخواهند.باید از اعتراضات مردم ایران حمایت کنند وگرنه بهتر است به جای این بیانیه ها  منحل شوند  که نبود این جریانات  کم هزینه تر  مفیدتر و بهتر برای همه خواهد بود

کامران مزین