سرکوب گران دیروز ، فریب کاران امروز (در حاشیه تظاهرات ٢۵ جولای در نیویورک)

به دعوت سازمان عفو بین المللی و با همکاری نهاد های دیگر "حقوق بشری" ، در روز ۲۵ جولای ۲۰۰۹ ،  تظاهراتی سراسری در نقاط مختلف دنیا جهت آزادی زندانیان سیاسی  ایران که در خیزش های بزرگ اخیر در سیاه چال های رژیم جمهوری اسلامی در زیر شکنجه به سر میبرند صورت گرفت.  در شهر نیویورک نیز جمعی از ایرانیان مقیم این شهر برای دفاع از زندانیان سیاسی در بند ، در این تظاهرات شرکت کردند.

به اتفاق تنی چند از دوستان و ایرانیان مترقی ساکن نیویورک ، جهت حمایت از مبارزات مردم ایران و افشای ماهیت کلیت نظام جمهوری اسلامی ، با حمل بنر بسیار بزرگ پنج متری که نمایانگر تصاویری از جنایات رژیم ددمنش و شعار های "جمهوری اسلامی ، با هر جناح و دسته ، نابود باید گردد"  و "سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی" به زبان انگلیسی و شعار "زندانی سیاسی آزاد باید گردد – شکنجه و اختناق نابود باید گردد" ، در این تظاهرات ، مستقلا شرکت کردیم.

 

وجود این بنر که به نحو بسیار گویائی جنایات سبعانه رژیم جمهوری اسلامی را نمایش داده است ، توجه بسیاری از شرکت کنندگان در تظاهرات را جلب کرد و مورد استقبال بسیاری از ایرانیان و آمریکایی ها قرار گرفت.  دیدن این تصاویر ،که بسیاری ناباورانه و با تاثر به آن می نگریستند درجه خون آشامی رژیم جمهوری اسلامی را برای رهگذران با عینیت تمام به نمایش می گذاشت.

  

دیری نپایید که در محاصره  تعدادی "سبز پوش" که به ظاهر خود را مسئول و نماینده "سازمان عفو بین الملل" خطاب میکردند قرار گرفتیم.   آن ها با هراس و اضطرابی که در چهره ها و صدایشان موج میزد سوال میکردند که این بنر چیست ؟؟؟  یکی از دوستان بسیار صبورانه توضیح داد که این بنر نشان دهنده فقط گوشه ای از جنایات رژیم جمهوری اسلامی در برابر مبارزات مردم ایران است و در این شرایط ، وظیفه هر انسان آزادیخواهی است که صدای اعتراضات و مبارزات مردم داخل کشور را به هر طریق ممکن ، به گوش جهانیان برساند.  "مسئولین" هراس زده ،  که خیلی مشخص بود از افراد موجود در صف مقدم تظاهرات – اکبر گنجی و سایر اصلاح طلبان حکومتی ، که همان سرکوبگران دیروز و فریبکاران امروز می باشند- دستور میگرفتند ، مرتب در حال رفت و آمد و مشورت با آنان بودند.  یکی از همان "مسئولین" در ابتدا در حالی که خیلی سعی میکرد در جلوی چشمان مردم مودبانه رفتار کند ، به ما نزدیک شد اما به محض آنکه نوشته های روی بنر را خواند نتوانست جلوی خودش را بگیرد و بی اختیار چندین بار تکرار کرد "براندازی نه !، براندازی نه !، براندازی نه !"  که این حرف او باعث شد که دیگران از او سوال کنند چرا براندازی نه ؟  و او بی اعتنا به آن سئوالات ، از ما می خواست که بنر را فورا جمع کنیم.   در مقابل ، ما هم با پا فشاری بر حق آزادی بیان خویش ، همگی برای مردم ضرورت طرح شعار سرنگونی کلیت رژیم را توضیح میدادیم.  در تمام این مدت ، مردمی که برای حمایت و دفاع از مبارزات مردم ایران به این تظاهرات آمده بودند با حمایت از ما ،  این حرکت غیر دمکراتیک "مسئولین" را به زیر سوال میبردند.   در این میان سخنان خانم جوانی که به گفته خودش تازه شب قبل از ایران آمده بود بسیار دلنشین بود.  او خطاب به "مسئولین" گفت: "این ها عکس های بچه های ما هستند"، و در ادامه توضیح میداد که "بچه ها در ایران دارند می جنگند ، خون میدهند ، همین الان زیر شکنجه هستند.  مردم دیگر حتی درون خانه های شان هم  امنیت ندارند ، آن وقت شما ها این جا با این همه آزادی و امکانات ، تظاهرات اعلام کرده اید که چه کار کنید؟  که جلوی حرف زدن دیگران را بگیرید؟  این چه آزادی است؟ " یکی از "مسئولین" برای توجیه به او گفت که این ها باید شعارهای شان را قبلا برای ما می فرستادند تا ما تصمیم بگیریم!    خانم جوان به او گفت "آیا شما فکر میکنید که بچه ها در ایران هر روز که به خیابان ها  می آیند اول با هم می نشینند و برای هم شعار تعیین میکنند؟  نه دوست عزیز ، آن ها فقط جانشان را دستشان میگیرند و با همه سرکوبی که متحمل می شوند اجازه نمی دهند مبارزه متوقف شود."

 

خانم دیگری که بلوز سبز هم بر تن داشت در اعتراض به "مسئولین" با صدای بلند گفت "این بنر ، ۳۰ سال جنایت های جمهوری اسلامی را نشان میدهد و این ها واقعییات کشور ما هستند. هر دو جناح جمهوری اسلامی در این جنایات دست داشتند ، مردم ما در ایران از این وضعیت استفاده میکنند تا بر علیه جمهوری اسلامی مبارزه کنند."

 

"مسئولین" با ناتوانی در مقابل سوالات و اعتراضات مردم ، عاجزانه عنوان میکردند که مردم در ایران فعلا شعار سرنگونی را نداده اند و ما هم نباید بدهیم.  و یا عنوان میکردند که ما باید گام به گام قدم بر داریم.  آن هائی که کمی صداقت داشتند وقتی حرف های ما را می شنیدند ، سوالات خود را با ما در میان میگذاشتند.  ما هم توضیح میدادیم که همان طور که خواست شما به عنوان کسانی که از جهنم جمهوری اسلامی مجبور به ترک ایران شده اید ، نابودی کل این رژیم جنایتکار هست ، خواست اکثریت مردم ایران هم همین است و برای همین مبارزه میکنند.  اما سرکوبگران دیروز که همان فریبکاران امروز هستند سعی دارند که مبارزات مردم را به نفع جناح خود مصادره کنند. در مورد میر حسین موسوی هم توضیح می دادیم که نامبرده خود یکی از مهره های این نظام است. سرکوبگری که کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰ فقط یک قلم از جنایاتش به عنوان نخست وزیر این