شیوۀ برخوردبه احزاب بورژوایی

رفیق بنفشه کمالی درمطلبی تحت عنوان:"صف کارگران،زحمتکشان ودشمنان اَنهارانبایدباهم مخدوش کرد."ازموضعی که من درمطلب"حزب توده،سازمان فدائیان اکثریت و ضدانقلاب"درقبال این دوجریان گرفته ام،انتقادکرده واَنهارااکنون ضدانقلابی میداند.

نوشتۀ رفیق بنفشه درکنارافشاگری های لازم ودرستش درمورداحزاب واشخاص ارتجاعی درمبارزۀ سیاسی ایران،ازنظرمتدولوژی دربحث دارای یک اشکال وهمچنین حاوی دیدگاه غلط دربرخوردبه مسئلۀ موردمناقشه است واَن اختلاف نظردربارۀ چگونگی برخوردبه جریانات بورژوایی رادربرمیگیرد.

ارزیابی ماازهرجریان بورژوایی باتوجه به برنامه،سیاست،تاکتیک واستراتژی اَن جریان مشخص میشود.
هرحزب بورژوایی رانمیشودبه خودی خودوبدون نشان دادن مواضع وعملکردهایش ضدانقلابی خواند.بورژوایی بودن جریانی یک مسئله است وضدانقلابی بودن اَن مسئلۀ دیگر.که گاهی این دوباهم ازطرف احزاب فوق همگام میشوند.فقط مارکسیسم اَکادمیک میتواندضدانقلابی بودن یک جریان رابابورژوایی بودن اّن همیشه یکی بداند.
حزب توده واکثریت بابرنامه راست ورفرمیستی شان قطعا"جریانات بورژوایی بوده وهستند.اماباتوجه به موقعیت کنونی مبارزۀ سیاسی وعدم وجودموقعیت انقلابی درجامعۀ سیاسی ایران وهمچنین موضع کنونی اَنهادرقبال حکومت،براساس کدام موضع وسیاست ِشان اَنهارا"ضدانقلابی"میتوان نامید؟سئوال اینجاوپیچیدگی مسئله اینجاست.

این حکومت بااعمال سیاه ووحشیانه اش حتی دوستان وهمکاران نزدیکش راهم به مخالفین خودتبدیل کرده است.این تنهاشامل احزاب وجریانهای سیاسی درون وبیرون حکومتی واپوزیسیون راست وچپ متمایل به حکومت(امثال مجاهدین خلق وحزب توده،سازمان فدائیان اکثریت)هم نمیشود،اشخاصی مثل گنجی،سروش و…هم که بخشی ازرژیم وکاربدستان جنایتش محسوب میشدندوبایدروزی جوابگوی اعمال ضدانسانی وضدانقلابیشان بوده ومجازات گردندهم میشود.امادوری این اشخاص راهم ازحکومت نبایدنادیده گرفت،همچنانچه افکارواعمال گذشته وحالشان را.
   
درضمن رفیق بنفشه از"ضدانقلابی"ننامیدن این دوجریان درشرایط کنونی"انقلابی بودن ونامیدن"اَنهاازطرف من رااستنتاج کرده است.که این هم درادامۀ اَن متدوروش بوده وبسیارساده اندیشانه است.دونقل قول ازنوشته اش دراین موردمیاَورم:
 
"معنی این استدلال،مثل این است که الان سلطنت طلبهای فاشیست،جریان اصلاح طلبی سرکوبگر،یعنی نیمۀ دیگرجمهوری اسلامی،گنجی-حجاریان این بنیانگذاران سپاه پاسداران ووزارت اطلاعات این ماشین سرکوب وشکنجه را،عبدالکریم سروش این طراح ضد انقلاب فرهنگی وقاتل دانشجویان مبارزرا،میرحسین موسوی وزیردولت اعدام،شکنجه،جنگ و سرکوب راهم درصف انقلابیون وانقلاب بدانیم."

"وانقلابی نامیدن اَنهااشتباهی فاحش،همراه باتوهم افرینی دربین کارگران وزحمتکشان است وتوهم پراکنی نسبت به ماهیت اَنان وافشاء نکردن دشمنی طبقاتی،ریشه ای وسرسخت این جریانات باکارگران ومتحدان اَنان اشتباهی بزرگ وجبران ناپذیرمیباشد.بالاترومهم ترازهمه این است که انقلابی نامیدن اینان به معنی برعلیه منافع انقلاب نظردادن ودشمن رابه جای دوست قراردادن وصف دشمنان مردم رابادوستان اومخدوش کردن ودرنهایت خاک پاشیدن درچشم نیروهای بالندۀ جامعه یعنی کمونیستهاوطبقۀ کارگرمیباشد."

دیدگاه ناظریراین موضعگیری وسنجشش که با"انقلابی"یا"ضدانقلابی"نامیدن جریانات بربخشی ازنوشته رفیق سایه افکنده ونتیجه میگیرداگراین نباشداَن است،غیردیالکتیکی وساده نگرانه پدیده هارابررسی کردن است.این نگرش وروش بامارکسیسم به مثابه یک نگرش علمی وتحلیلی بسیارفاصله دارد.

درسالهای بعدازقیام بخشی ازچپ ایران ازحکومت اسلامی به عناوینی حمایت کرد.درکنارحزب توده وسازمان فدائیان ِاکثریت،سازمان چریکهای فدایی خلق قبل ازانشعاب،حزب رنجبران،اتحادیۀ کمونیست های ایران،بخشی ازرزمندگان هم بودند.حمایت اینهادراَن هنگام هنوزباموضع حزب توده واکثریت فرق داشت وجنبۀ عملی هنوزبه خودنگرفته بود.حزب توده وسازمان فدائیان اکثریت،مواضع خودراعملی کردندوبخش دیگربه اَن مرحله نرسیده بودندواین فاصله ای رادرمیان اَنهاوبه طبع دربرخوردمابااَنهابوجودمیاَورد.

حزب توده واکثریت درسیستم ضدانقلابی این حکومت سیاه قاطی شدندوبخش دیگرهنوزدرمرحلۀ بین نظروپراتیک قرارداشتند.بایداین رادرنظرگرفت که ضدانقلابی بودن یک سیاست عملی وپراتیکی است .
حزب رنجبران درهنگام جنگ ایران وعراق همکاریش راباجناح بنی صدردرمنطقۀجنگی گسترش دادواتحادیۀ کمونیست های ایران به وضعیت حزب توده واکثریت دچارنشدودیدیم درجریان وقایع اَمل به موضع دیگری درقبال حکومت کشیده شد.

نقش ووظیفۀ یک حزب سیاسی وجدی درمبارزۀ طبقاتی وبرای به سرانجام رساندن امرپیروزی طبقه کارگردرانقلاب اجتماعیش ایَن است که به این نکات وظرایف اَن توجه کرده وبااتخاذروش وسیاست های درست کاری کندکه مانع نزدیکی بیشترضدانقلاب به همدیگروتقویت صفشان درمقابل انقلابیون وصف انقلاب شود.نه اینکه خودسرانه همۀ جریانات اَنچنانی رابدون توجه به اختلافات واعمالشان دریک کیسه کرده وباضدانقلابی نامیدن همه احزاب بورژوایی ازاین وظیفۀ تاریخیش عدول کندوچپ روانه اَب به اَسیاب ضدانقلاب بریزد.
 
یک مورددیگراحزاب بورژوایی،حزب دمکرات کردستان ایران است که سالهاکومه له باارزیابی وبرخوردهای درمجموع درستش نسبت به اَن بااین حزب درگیربود.
حزب دمکرات کردستان ایران یک حزب بورژوایی است وماهیتش مشخص،این حزب رادرشرایط ویژه کردستان(بدلیل پیچیدگی م