خودتان را بیش از این منزوی نکنید، دو کلمه با مصطفی رشیدی

مطلبی با عنوان "جمعه سیاه ـ لگدى به نفس آزادیخواهى در ایران" نوشته مصطفی رشیدی توجهم را جلب کرد. با دیدن عبارت "جمعه سیاه" بی اختیار یاد ۱۷ شهریور ۵۷ افتادم. گفتم نکند مردم را در یکی از جمعه های اخیر کشتار کرده اند و ما بی خبریم. اما بمحض کلیک روی تیتر، در همان پاراگراف اول مطلب ایشان دریافتم که منظور مبارک تظاهرات با شکوه و میلیونی مردم تهران به بهانه نماز جمعه ۲۶ تیر بوده است.

 خواستم همانجا برگردم وبروم دنبال چیز بدرد بخوری برای خواندن بگردم که در ادامه مطلب چشمم به نکاتی خورد که نتوانستم از آنها بگذرم. حزب حکمتیست تا اینجا درفشانی های بی مانندی کرده که از جانب بسیاری جواب گرفته ولی این جناب دیگر دارد به مردمی که با شجاعت و پیگیری خود تمام معادلات پیش وپسا انتخاباتی حکومت را بهم زدند توهین میکند.

میفرمایند " روز ۲۶ تیرماه و نماز جمعه این روز بدون شک از تلخترین روزهاى امر آزادیخواهى مردم ایران علیه جمهورى اسلامى ثبت خواهد شد". البته برای حزبی که حضورنیم ساعته دو سه نفر از فعالینش به اسم گارد آزادی در یکی از قهوه خانه های فلان روستای اطراف سقز را در بوق و کرنا میکند و تا دو هفته بابت آن به هم تبریک میگویند، برای حزبی که حتی به مناسبت مهمترین مسائل هیچوقت نتوانستند در خارج از کشور بیشتر از تعداد انگشتان دست زیر پرچمشان آدم جمع کنند، این بدون تردید بسیار تلخ است که ببینند مردم بر خلاف تحلیلها و رهنمودهای ایشان میلیونی از خانه هایشان بیرون میایند. اما خود این حرکت اعتراضی معلوم نیست قسمت تلخش کجایش بود. شرکت درنماز جمعه؟ نماز جمعه ای که مردم عملا آنرا به گند کشیدند و احدی برای حرفهای خطیبش تره هم خورد نکرد. زمانی که رفسنجانی داشت خطبه میخواند مردم داشتند شعار میدادند و وقت نماز نصف ملت نشسته بودند لب جوب کنار خیابان. آقای رشیدی، گمان کنم هیچکس به جز شما و دوستانتان به این نماز جمعه توهمی نداشت.  میگوئید " آیا واقعا مردم نیاز داشتند که براى خواست سرنگونى و براى شعار سرنگونى جمهورى اسلامى در مراسم نماز جمعه شرکت کنند"؟ خیر قربان، صحبت سر نیاز نیست. این همان مردمی بودند که یک هفته قبلش در ۱۸ تیرریختند تو خیابان و وسیعا شعار دادند، کتک خوردند و دستگیر شدند. موضوع استفاده از موقعیت هاست که مردم حتی برای یک روز هم که شده با پوشش نیمه قانونی، همان شعارها را بدهند، همان خواستها را عنوان کنند ولی کمتر کتک بخورند. این ذره ای از اهمیت خود آن حرکت کم نمیکند، بخصوص که دیدیم اهمیت ۲۶ تیر نه در نماز جمعه بلکه در ماجراهای قبل و بعد آن بود. حتی خود مدیای حکومتی گفت این نماز جمعه هم مثل الله اکبرهای شبانه "آمریکایی" بود. بخوانید "ضد حکومتی ".

دیروز هم به مناسبت "چهلم" جانباختگان، مردم رفتند بهشت زهرا، عده ای فاتحه خواندند، عده دیگری هم صلوات فرستادند ولی تا شب مردم شعارهای ضد رژیم دادند و بسیاری از خیابانهای تهران دست جوانان بود. آیا چون چهلم اسلامی است، نباید میرفتند؟

مشکل شما آقای رشیدی مناسبتها نیست. شما با این جنبش بالکل مشکل دارید. اشکال سر این است که شما وحزبتان شعور مردم را دست کم گرفته اید. فکر میکنید که عده ای از سر استیصال به خیابانها ریخته اند و نمی دانند چه میخواهند. فکر میکنید که در نماز جمعه " رفسنجانى منجى و چهره سیاسى همه شرکت کنندگان و فراخوان دهندگان بود". فکر میکنید که آن ۸۰ در صدی که به نامزدهای اصلاح طلب رای دادند دلشان برای موسوی یا کروبی غنج رفته بود. خیر دوست عزیز، اینطور نیست. مردمی که شب و روزشان را به جهنم تبدیل کرده اند و بر خلاف من و شما در خارج، مسئله روزمره و حداقل شان تا به اینجا امتیاز گرفتن از این بختک اسلامی بوده است، در انتخابات شرکت کردند به امید گشایشی در زندگیشان. اما بعد از تقلب در انتخابات، مردم یک فرصت تاریخی جلوی رویشان دیدند. فهمیدند که قدرت دارند. متوجه شدند که میشود با بهره گیری از موقعیت، گشایش بزرگتری در زندگیشان بدهند. این توهم به موج سبز و رهبرانش نبود.  ظرف کمتر از دو هفته، دیگر کسی شعار "رای منو پس بگیر" نداد. دیروز شعار میدادند "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی"، یعنی جمهوری اسلامی نمیخواهیم. مردم به درستی میدانند که آبی از موسوی وکروبی و خاتمی برایشان گرم نمیشود و به این امامزاده ها نمیشود دخیل بست. تا همینجایش هم این حضرات همیشه پشت سر مردم بوده اند ومردم این را دیده اند. خوب حالا سوال اینست که ما باید در این اوضاع چکار کنیم؟ چپ جامعه باید چکار کند؟ بگوئیم مردم شعارهای سوسیالیستی نمیدهند، پس بی خیال؟ بگوئیم طبقه کارگر به میدان نیامده، پس ولش کن؟ بگوئیم که " دنیاى ما،  دنیاى پس از جنگ سرد است که در آن مفهوم آزادى و مفهوم جنبش آزادیخواهى مردم در گوشه و کنار دنیا با  آشغالترین پدیده ها و چهره ها عجین شده است"، پس برویم دنبال کارمان؟ بگوئیم حزب حکمتیست هنوز قدرت رهبری انقلاب را ندارد، پس مردم بروید خانه هایتان و صبر کنید اینها قوی شوند؟ نه آقای رشیدی، مردم منتظر شما نمیشوند وچه خوب که نمیشوند. اینکه بنشینید در خانه تان و رهنمود بدهید که "مردم باید صف و سرنوشت خود را از این مهلکه بطور قطع و فورا جدا کنند"، دردی از کسی دوا نمیکند. این کاری است که مردم همین الان دارند میکنند.  این مردم بسیار از شما و حزبتان جلوترند و خواسته هایشان همین امروز از منشور سرنگونی شما فراتر رفته است. باور کنید که با آن تحلیلهای مشعشع و باری به هر جهتتان، دارید به چپ و کمونیسم در آن جامعه ضربه میزنید. تنها خوشبختی ما کمونیستها اینست که  صدای شما به گوش کسی نمیرسد.