چند وقتیست که جنگ و جدال در میان بالائیها دامنهی وسیعی بهخود گرفته است و خط و نشان کشیدنها کاملاً علنی شده است و هر یک از جناحها در تلاشاند تا میدان فعالیت رقیبان خود را در عرصههای متفاوت تنگ و تنگتر نمایند. شکافی که ماحصل آن به فقر بیحد و حصر و نارضایتی روز افزون تودهها در دوران حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی مربوط میباشد.
در حقیقت میتوان گفت که کل نظام در بد موقعیتی قرار گرفته است. مدتهاست که سران آن فهمیدهاند جامعه به دلیل شکاف عمیق طبقاتی در کوران انفجار عظیم است؛ چرا که در این سالها بالائیها به ثروتهای افسانهای دست یافتهاند و در عوض کمر پائینیها در اثر نداری خُرد شده است. در کنار آن دهههاست که آزادیهای اولیه توسط سران حکومت به بند کشیده شده است. جامعه در این مدت، بسیار بسته و در دایرهی بگیر و به بند معترضین و خفقاق گیر کرده بود و پاسخ هر اعتراض مردمی، تعرض ضد انقلابی بود.
سی سالیست که همهی سران رژیم با توافق و با یکدلی تمام به جان و مال مردم تعرض نمودهاند و خوردند و بُردند و بر فضای سرکوب افزودهاند؛ سی سالیست که ثروت در دستان عدهی قلیلی قبضه گردیده است و در عوض اکثریت آحاد جامعه در فقر و نداریاند. تضاد طبقاتی در ابعادی غیر باور کردنی روبه بالاست و حتی بعضاً سران حکومت از چنین روند و پروسهی بی در و پیکری دارند شکوه و شکایت میکنند!! بارها و بارها از زبان خودیهایشان اعلام گردیده بود که جامعهی بسته روزی خواهید ترکید و دودمانشان را خواهد سوزاند. اینروزها نزاع و جدال درونی, نظام را به عینه میتوان دید و به جرأت میتوان گفت که در طول حاکمیت رژیم جمهوی اسلامی بیسابقه است. اگر تا دیروز کشمکش بالائیها تجلی خود را در درون نهادها و ارگانهای پائین حکومتی، بهنمایش میگذاشت، امروزه بهدلیل شدتیابی اعتراضات مردمی، ردهها و ارگانهای بالای نظام را هم فرا گرفته است و دارند برای حفظ نظام، پاچهی یکدیگر را میگیرنند. اساس, نزاع و دعوای بالائیها جدا از اختلاف بر سر شیوههای حکومتداری، بر سر تسلط یابی شریانها اقتصادی جامعه است. در حقیقت جنگِ قدرت بر سر محدودیت چپاول دستمایههای میلیونها انسان توسط جناح رقیب نیست بلکه غارت منابعی طبیعی هر چه بیشتر جامعه به نفع جناح خودیست. جناحی که یک سر آنرا رفسنجانی و دار و دستههایاش تشکیل میدهند و سر دیگر آن به خامنهای و سپاه پاسداران و دیگر زوائدش وصل است. سپاهی که مدتهاست فعالیتهای خود را جدا از نقشآفرینیهای نظامی و سرکوب اعتراضات تودهای به حوزهی اقتصادی هم افزوده و گام بهگام دامنهی وظایف خود را وسیع و وسیعنر نموده است.
انعقاد قراردادهای مهم در زمینههای راه و ساختمان، شاهراهها، ساختمان دکلهای روی آب دریا و غیره از جمله فعالیتهایست که سپاه دارد تحت نام مجتمع "خاتم الانبیا" و "قرب" انجام میدهد. مجتمعهایی که مشمول پرداخت مالیات نیستند و تاکنون میلیونها دلار سود حاصل از آن به جیب فرماندهان آن سرازیر شده است. حود سران آن اعلام نمودهاند که: "از سال ۶۹ تا ۱۳۸۴ قرارگاههای تابع سپاه موفق شدند ۱۵۳۱ قرارداد پروژه را با وزارتخانههای مختلف به انجام برساند و بیش از ۲۲۵ پروژه دیگر در دست اجراء دارد".
طبعاً فعالیت اقتصادی سپاه را نمیتوان صرفاً در این بُعد خلاصه نمود و لازم است تا به حوزههایی همچون صنایع الکترونیک خانگی، کامپیوتر و فروش دستگاههای تلفن و مخابرات اشاره نمود تا بهتر بهتوان هم به نقش سپاه پاسداران در صحنهی اقتصادی جامعهیمان و هم به چرائی و عمق اختلافات درونی سردمداران رژیم جمهوری اسلامی پی بُرد. در حقیقت ارگان و نهادی که بر خلاف تعریف اولیهی خود، به عرصهی اقتصادی هم پای گذاشته و دارد گام بهگام و به یُمن نیروهای مسلح وابسته بهخود، دستان جناح رقیب را از سرمایههای ایران کوتاه مینماید. مازاد بر همهی اینها کنترل مرزها و فرودگاهها، موقعیت سیاسی – اقتصادی سپاه را دو چندان نموده و دمار جناح رقیب را در آورده است. بی دلیل نیست که اینروزها جناح رقیب بهیکی از مخالفین "سر سخت" سیاستهای سپاه تبدیل گشته است و ما داریم تجلی آنرا در عرصههای سیاسی، در خیابانها و در میادین متفاوت مشاهده مینمائیم.
متعاقباً حضور تانکهای سپاه و در نهایت کنار زدن مدیریت شرکتهای خارجی از فرودگاه بینالمللی "خمینی"، در دوران ریاست جمهوری خاتمی، سپاه را به نیروی بی همتا در عرصههای متفاوت تبدیل ساخت؛ حضور و دخالتگریای که معنا و مفهومی جزء کنترل تجهیزات و کالاهای وارداتی قاچاق در بر نداشته و بنابه گفتههای خودِ مقامات دولتی باعث گردیده است تا فرماندهان سپاه طی یکسال، میلیاردها دلار به جیب خود سرازیر نمایند و در این میان کس و یا هیچ ارگانی حق حسابرسی در امورات آنانرا نهداشته نهدارد. در کنار همهی اینها، به وضوح میتوان دید که سپاه دارد در تعیین و جابهجائی مقامات متفاوت حکومتی از جمله در انتخاب رئیس جمهور نقش اساسی و تعیین کنندهای را ایفاء مینماید. حضور بیش از ۶۰ عنصر وابسته به سپاه در مجلس و ۶ وزیر در دولت "احمدینژاد" نمایانگر مقام و جایگاه این ارگان در توازن قوای حکومتیست. همچنین نفوذ در "بیت رهبری" و کوتاه نمودن دست مخالفین سیاستهای "رهبری" – بخوان سپاه -، چه در عرصهی سیاسی و چه در عرصهی اقتصادی این ارگان را بهیکی از رکنها و قدرتمندترین ارگان و نهاد نظام تبدیل ساخته است؛ نهادی که من