مکالمه تلفنی با یک دوست از محل زادگاهم سقز!در حاشیه مسئله عزای عمومی یا اعتصاب عمومی در کردستان

این روزها مسئله سیاسی در جامعه ایران بحدی حاد است که خوش بش کردن دوستانه را هم تحت شعاع قرار داده است. دوستم زنگ زد و به رسم همیشگی که هر چند وقت با هم گپی میزنیم این بار هم مسئله به اوضاع ایران و جریان خیانتکاری که اسم سبز روی خودش گذاشته را صحبت کردیم. رفیقم گفت آقای موسوی دستش به خون آغشته است و حالا رجل سیاسی شده. گفتم در جمهوری اسلامی هر کس جنایتکار نباشد نمیتواند رجل سیاسی شود. خود خمینی از امامش علی یاد گرفت که چگونه زندانیان سیاسی را به گلوله ببندد. بنیاد مذهب بر زور و تعدی است. اسلام دین تجاوز و بربریت است. دین آپارتایئد جنسی است.

جمهوری اسلامی نمونه تیپیک یک حکومت جنایتکار مذهبی و قرون وسطی است. موسوی و کروبی نمیتوانند سر مردم شیره بمالند. تعفن جمهوری اسلامی به جایی رسیده که عمامه هر کدام از آقایان را بردارید بویش مشام هر انسانی را آزار میدهند. یا هر کدام از نجبای حکومتی مثل ؛گنجی،موسوی، هاشمی، کروبی و خاتمی که دهن واز میکنند، بوی عقب افتادگی و قرون وسطی بودنشان مغر انسان را بدرد میآورد.

جامعه ایران درمسیر  تحولی عظیم قرار گرفته است. بهر اندازه مردم این تجمعات را کوچک یا بزرگ رسمی یا غیر رسمی ادامه بدهند بهمان اندازه درش پخته تر میشوند و بار میآیند. جامعه با این حرکتها آموزش میبیند.

در این میان دوستم پرسید گروههایی از خانواده کمونیسم کارگری و احزاب ناسیونالیست کرد اعلام کرده اند به مناسبت ۲۸ مرداد ۱۳۵۹ عزای عمومی یا اعتصاب عمومی در کردستان را بیاندازند.

پرسیدم نظرت چیست ؟ گفت مثل اینکه اینها در این اوضاع در خواب خرگوشی هستند. مردم در ایران دارند رژیم جمهوری اسلامی را به مبارزه میطلبد، اینها مثل اینکه در خوابند. حالا چه وقت تصویه حساب با کرد و فارس است. در همان زمان که خمینی و بنی صدر دستور حمله به کردستان دادند. ما کارگران کوره پز خانه ها در قزوین مورد تفتیش و سرکوب بودیم، بیکارها در اصفهان به گلوله بسته میشدند. در کوره پز خانه قزوین در بین همه کارگران تنها من و دوستم (که میشناسیدش) کرد بودیم. دوستم عصبانی گفت مگر شما در خارج کشور این همه جنایتها را در ایران نمیبینید؟

در جواب گفتم، فاصله بین کمونیسم بودن و حرف از کمونیست زدن زیاد است. این گروههایی که امروز دارند به نام مخالفت با جمهوری اسلامی ناسیونالیسم را باد میزنند و عرق ناسیونالیستی در کردستان را تقویت میکنند. نه کمونیست اند و نه ربطی به جنش برابری طلبی مردم در ایران یا کردستان دارند. اینها هر یک دفتری را باز کرده اند و یک سایت انترنتی. بقول منصور حکمت اینها احزاب انترنتی هستند. بهمین خاطر هم جامعه برایشان تره هم خرد نمیکند.
دوستم پرسید پس شما هم همنظر من هستی که این اطلاعیه ها بزیان اتحاد و همبستگی مبارزات مردم در ایران است؟
 گفتم آری ، احزابی که بقول منصور حکمت نتوانند در جهت منافع مشترک و هم سرنوشتی طبقه کارگر گام بردارند، در نهایت دنباله رو بورژوازی خواهند شد. این ها فقط از اسم منصور حکمت بعنوان مارک مطاع خود استفاده میکنند. اگر به سیاسیتهای این آقایان نگاه کنید در چند سال اخیر همیشه کاسه لیس آستانه خرده بورژوایی و دنباله رو سیاستهای بورژوازی غرب بوده اند. تعدادی از این "نجبا" اسم خود را گداشته اند مسلمانان قدیمی. اینها کمونیست نیستند. اتفاقا با این اعلامیه اخیر شان در کنار راست ترین جریان ناسیونالیستی و شونیستی ایستاده اند.

دوست گفت گوشم با شماست و خوشحالم که هم نظر هستیم. ادامه بدهید.

مسئله جنبش برابری طلبی در ایران در مسیری قرار گرفته که دیگر نمیتوانند به سادگی مهارش کنند. جمهوری اسلامی با موسوی سبره قبا یا احمدی نژاد باید برود. اعتراضات اخیر جامعه ایران نمونه یک اعتراض توده ای و همه گیر است که باید تقویت شود. مسئله اعلام عزای عمومی یا اعتصاب عمومی در کردستان در این مقطع حساس تاریخ مبارزات مردم ایران کمک میکند به زنده شدن ناسیونالیسم، کمک میکند به ایجاد تفرقه در صفوف مردمی که میخواهند با هم از شر جمهوری اسلامی خلاصی یابند. این آقایان بجای اینکه در مقام یک حزب یا گروه مسئول ظاهر شوند و بگویند جمهوری اسلامی ایران را بر ایرانیان جهنم کرده باید برود، آتش بیار معرکه گروههای قوم پرست شده اند تا اگر تقی به توقی خورد بهر حال چیزی بهشان بماسد.  در طول تاریخ کرد احزاب ناسیونالیست؛ وقتی دولت در قدرت بوده تلاش کرده اند با آن معامله کنند (حتی در این راه تلفات هم داده اند و به جایی نرسیده اند) اما وقتی میبینند که دولت مرکزی از طرف مردم به مبارزه طلبیده شده تلاش میکنند بجای همبستگی ملیتها تخم نفاق و دودستگی ملی ایجاد کنند.

اینها اعلامیه و بحثها، همگی مخالف کمونیسم و همبستگی طبقاتی است.

دوستم گفت ما در ایران به اندازه ای بر مسئله یک پارچگی تاکید میکنیم، که مهمترین چیز برای مبارزه ما کارگران و مردم زحمتکش است. ما بدون همبستگی با مردم و ملیتهای دیگر ایران نمیتوانیم جزیره آرامش برای خود درست کنیم.

گفتم کاملا درست است. کمونیسم امر اتحاد و همبستگی طبقاتی و همسرنوشتی انسانهاست. کمونیسم هیچ قرابتی با ناسیونالیسم و تفرقه گرایی طبقاتی ندارد.

بهر رو بعد از بحث زیاد من و دوستم به این مسئله تاکید کردیم که نگذاریم مردم کارگر و زحمتکش طعمه ناسیونالیسم در هر رنگ و لباسی بشوند.

زنده باد کمونیسم
زنده باد جنبش آزادی و برابری طلبی در ایران