پاسخ به نظرخواهی گزارشگران

در پی تحولات اخیر و خیزش های مردمی در ایران، از همه ی نیروهای فعال اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقاضا می شود به پرسش های زیر پاسخ دهند، بدیهی است که فرآیند این پاسخ ها در جهت روشنگری و آشنایی بیشترمردم از رویدادهای اخیر خواهد بود و به شرایطی که بتوان به کنشگری آگاهانه تر پرداخت، یاری خواهد رساند. 

۱ـ هم اینک مطرح می شود که "عبور از موسوی اجتناب ناپذیر است"، با توجه به رویدادهای اخیر، نظر شما در این مورد چیست؟
ج- با توجه به مبارزات مردم طی ۳۰ سال عمر رژیم جمهوری اسلامی و نیز با نگاهی به مبارزات مردم در قبل از سال ۱۳۵۷ در می یابیم که همانطور که عبو از رژیم شاهی ممکن شد، عبور از رژیم اسلامی نیز ممکن خواهد شد. گرچه در ایران و در خارج از ایران، رژیم و وکشورهای امپریالیستی مشغول ساختن آلترناتیوی برای ایران هستند. خاتمی، احمدی نژاد، شیرین عبادی، اکبر گنجی، کروبی، موسوی و …، همه از ترس مبارزات روبه رشد مردم و عبور بسیار روشن آن از موسوی،  کوشش می کنند اوضاع را در جهت حفظ نظام تحت کنترل خود در آورند. تلاش های رژیم برای سرکوب جنبش مردمی و کمک های تبلیغاتی کشورهای امپریالیستی و اصلاح طلبان در خارج از کشورکه به نوعی مکمل یکدیگر می باشند، قادر نخواهند شد اوضاع را به نفع رژیم برگردانند. هماکنون اختلافات و کشمکش های درونی رژیم در حال تعمیق و گسترش است. در مقابل، جنبش مسیر سیاسی خود را طی می کند و دیر نیست که با به حرکت درآمدن زحمت کشان، خصوصاً طبقه کارگر، جنبش سرنگونی طلب، رژیم اسلامی را به پرتگاه سقوط بکشاند.   
 
۲ـ  با در نظر گرفتن اینکه موسوی همواره تأکید بر حفظ نظام داشته و دارد، آیا ایشان دارای این ظرفیت هست که بتواند با رهبری جنبش سبز، ایران را به آزادی برساند؟
موسوی که در هنگام نخست وزیریش کشتارهولناک زندانیان سیاسی در سال های ۶۰ انجام گرفت و یا آقای خاتمی که در دوران ریاست جمهوریش قتل های زنجیره ای در ایران ادامه یافت، هیچکدام از این مهره های رژیم نمی خواهند و نمی توانند آزادی برای مردم ایران بیاورند. با این که موسوی بارها اعلام کرده که حاکمیت اسلامی را باید حفظ کرد و فقط و فقط خواهان رسیدگی به تقلب در انتخابات است، فریاد مرگ بر رژیم و مرگ بر دیکتاتور فضای سیاسی جامعه را پُر کرده است. در این زمان است که با هدف به انحراف کشاندن مبارزات مردم، موسوی وجنبش سبزش علم می شود. آزادی برای مردم ایران تنها با مبارزات کارگران و زحمت کشان، دانشجویان و زنان و …، و بعد از سرنگونی رژیم ضد مردمی سرمایه داری جمهوری اسلامی امکان پذیر است.         
 
 ۳ـ چه راهکارهایی را برای تشکیل شورای حمایت از جنبش خونین مردم و یا هر نهاد هدایت گر دیگر پیشنهاد می کنید؟ فکر می کنید در عین حال واکنش نیروهای مختلف شرکت کننده در این خیزش ها ، نسبت به این راهکارها چیست؟
به نظر من، از آنجا که تنها و تنها کارگران و زحمت کشان در ایران اند که طی مبارزات خود جامعه را آزاد می کنند، از این رو، همبستگی همه اقشار مردمی با طبقه کارگر و تشکیل شوراهای کارکنان جامعه است که قدمی مهمی به پیش، به سوی آزادی می باشد. با افشای هرچه بیشتر رژیم و مهره های آن که ادعای دموکراسی دارند، از آقای کروبی و رضایی و روحانیان رنگارنگ و موسوی در داخل گرفته تا گنجی، سازگارا، عبادی و پادوهای آنها در خارج از کشور، می توان یک صف بندی مطمئن برای دفاع از مبارزات داخل ایجاد کرد.
 
 ۴ـ با توجه به سرکوب های اخیر و حضور احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، چه راهکارهایی را برای مردم و به ویژه خارج از کشوری ها ارایه می دهید که مانع حضور وی بر مسند ریاست جمهوری باشد؟ لطفا این راه کارها در مورد مردم ایران و خیل گسترده تبعیدیان و مهاجران ایرانی بیان کنید.
همانطورکه در بالا اشاره شد، احمدی نژاد و موسوی هیچکدام با هم تفاوتی ندارند و هردو اجزایی از این رژیم ضد مردمی هستند. هرکدام در دوران های صدرات خود دست به جنایت هایی زده اند و در حال و آینده نیز هرکدام در مسند کار باشند برای حفظ رژیم از هیچ اقدام جنایت کارانه ای دریغ نخواهند ورزید.
در خارج وظیفه هرکس افشای تمامی جنایت کاران رژیم و اعتراض به اوج دستگیری، شکنجه و کشتار رژیم در هر کجا که هستیم باید کوتاهی نکنیم و افکار عمومی مترقی جهان بویژه نیروهای انقلابی و کارگران و زحمت کشان کشورهای اروپایی و امریکایی را به وضعیت هم زنجیران خود در ایران آگاه سازیم، زیرا تنها پشتیبانان واقعی زحمت کشان ایران این نیروها هستند و نه دولت ها و سازمانهای دست ساخته ی امپریالیست ها! این کشورها همیشه برای حفظ منافع خود در ایران در تلاشند تا رژیم جمهوری اسلامی سرکار باقی مانده به نظام سرمایه داری در ایران دست نخورد. 
 
. ۵ـ چرا تا کنون اپوزیسیون داخل و خارج کشور نتوانسته اند یک شورای حمایت از خیزش های مردمی و جنبش اجتماعی ایران تشکیل دهند تا بتوانند این جنبش را هدایت کنند؟
به نظر من، علت این است که در داخل ایران مبارزات مردم به آن حدی نرسیده و طبقه کارگر به عنوان طبقه، هنوز وارد مبارزه جدی نشده است تا شرایط مادی و سیاسی یک اتحاد برای حمایت از مبارزات داخل ایجاد گردد. گرچه کارگران طی ۳۰ سال عمر رژیم هرگز از پا ننشسته اند، اما این مبارزات هنوز به کارخانه ها، صنعت نفت و مراکز اداری کشیده نشده است. همبستگی در طی مبارزه بوجود خواهد آمد و در ادامه آن در خارج از کشور این حمایت وپشتیبانی شکل خواهد گرفت. البته اکنون کانونهای مختلف با ادعای حمایت ازمردم ایران از قبیل "اتحاد برای ایران" شکل گرفته اند که بیشتر هوادار موسوی و در خدمت اصلاح طلبان عمل می کنند و در واقع طرفدار رژیم می باشند. از این رو در تظاهراتی که اینان براه انداخته اند، به شدت از شعارهای انقلابی و مترقی جلوگیری می کنند و حتا در همکاری مستقی