ترور در خیابان، شکنجه در زندان، اجساد در بیابان! مرگ بر این توحش بی عنان!

بعد از فرمان سرکوب مردم از سوی خامنه ای در اولین نماز جمعه بعد از اعلام نتایج کودتای انتخاباتی، موج دستگیری ها اوج بیشتری گرفت. مقامات ریز و درشت رژیم بارها تهدید کردند که می گیرند، زندان می کنند، به حرف می آورند و می کشند. معاون قوه قضائیه با صراحت وقیحانه ای مردم را تهدید کرد و گفت: «با کسانی که در حوادث اخیر بازداشت شده اند، طوری برخورد خواهد شد که درس عبرت بگیرند» از آن پس جنایتکاران حافظ سرمایه و شکنجه گران پاسدار اسلام، فرمان خامنه ای جلاد و تهدیدهای کارگزاران حکومتی را به وحشیانه ترین وجه عملی کردند.

 جنایات هولناک شان همچنان ادامه دارد!بر اساس اخبار و گزارشات ارگانهایی غیر حکومتی که مسئله بازداشت شدگان رویدادهای اخیر را پیگیری می کنند، تا کنون قریب به ۴ هزار نفر به بند کشیده شده اند. ترکیب گروه سنی و اجتماعی بازداشت شدگان بسیار متنوع است. اما بیشتر آنها را دانشجویان و جوانان زیر ۳۰ سال تشکیل می دهند.«سهراب اعرابی» که در زیر شکنجه جانش را از دست داده است جوان دانشجویی بود که بیش از ۱۹ سال نداشت. در میان دستگیرشدگان رویدادهای اخیر حتی نوجوان های زیر ۱۸ سال و افراد مسن و سالخورده بالاتر از ۷۰ سال هم وجود دارند. تعداد زیادی از دستگیرشدگان را زنان و دختران جوانی تشکیل می دهند که تا لحظه دستگیری شان با خشمی عمیق در صف های اول اعتراض کنندگان بوده اند.در میان بازداشت شدگان اخیر علاوه بر طیف وسیعی از جوانان تعداد زیادی کارگر، معلم، پرستار، پزشک، کارمند، استاد دانشگاه و… و فعال سیاسی و فعال جنبش های اجتماعی، و افراد دیگری از گروه های سنی و اجتماعی متفاوتی دیده می شوند.عده ای از دستگیرشدگان روزنامه نگار و خبرنگاراند. بر اساس آمار سازمان گزارشگران بدون مرز تعداد خبرنگاران دستگیر شده از مرز ۴۰ نفر گذشته است. تعداد قابل توجهی از باز داشت شدگان اخیر را اساتید دانشگاه ها تشکیل میدهند. از سوی منابع مستقل دانشگاهی اعلام شده است که پس از تحصن اساتید دانشگاه در اعتراض به حمله نیروهای لباس شخصی به خوابگاه دانشجویان در شامگاه ۲۵ خرداد ماه و ضرب و شتم و بازداشت دانشجویان و تخریب کوی دانشگاه تهران، متجاوز از ۷۰ تن از اساتید دانشگاه ها توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بازداشت شده اند.این روزها و همزمان با موج دستگیری های اخیر، بیشتر از هر زمانی سیاست احضار فعالان کارگری و جنبش های اجتماعی در دستور است و بیشتر از هرزمان فعالان کارگری و جنبش های اجتماعی را به مراکز اطلاعاتی و دادگاه ها فرا می خوانند و برای شان پرونده سازی می کنند.  این روزها و همزمان با موج دستگیری ها برای تکمیل پروسه مرعوب سازی، یکبار دیگر بازار تواب سازی و نمایشات تلویزیونی بکار افتاده است. این روزها مزدوران و سرکوب گران رژیم به فرمان فرماندهان خود در جریان یورش به صفوف معترضان خیابانی با درندگی به مراتب بی رحمانه تری زنان را نشانه می روند. تا کنون و در جریان رویدادهای اخیر تعدادی از این زنان شجاع بدست جنایتکاران این رژیم زن ستیز در خون خود غلطیده اند. «ندا» که نامش برای همیشه در تاریخ مبارزات آزادیخواهانی که برای آزادی و برابری و علیه آپارتاید جنسی به میدان آمده بودند ثبت شده است، یکی از آنها بود!جنایات جنایتکاران رژیم در شکنجه گاه های حکومت الله نسبت به دختران جوان فرا تر از ترورهای خیابانی آنها رفته است و خدا پرستان مؤمن به نام خدا و برای رضای خدا بسیاری از این نو رسیده های پر شور را پس از تجاوز های مکرر دسته جمعی و اشکالی از وحشیانه ترین شکنجه های اسلامی لت و پار می کنند و اجسادشان را بدور از چشم مردم در نقاط نامعلومی در بیابان ها رها می سازند. «ترانه موسوی» یکی از این عزیزان بود که سرانجام پیکر نازنین اش را سوزاندند و در بیابان های قزوین بجا گذاشتند.تا کنون بسیاری از دستگیرشدگان رویدادهای اخیر زیر شکنجه های هولناک جان باخته اند و بنا به اخبار درز یافته، سردخانه های برخی از شهرها انباشته از اجساد به قتل رسیدگان زیر شکنجه است.بسیاری از خانواده ها هنوز هم هیچ اطلاعی از سرنوشت فرزندان و بستگان شان ندارند و به تمامی از وضع و حال عزیزان شان بی خبرند. در واقع تعداد زیادی از دستگیر شدگان رویدادهای اخیر نا پدید و مفقودالاثر اند.هنوز خانواده های بسیاری این شهر و آن شهر و در بدر بدنبال عزیزان مفقودالاثر خود هستند و هیچ مقام و ارگانی به آنها نمی گوید که بر سر عزیران شان چه آمده است. رژیم به منظور زهر چشم گرفتن بیشتر از مردم و تعذیب روحی همگانی، آگاهانه بستگان ناپدید شدگان را سر می دواند و حتی از تحویل اجساد کشته شدگان سر باز می زند و در قبال تحویل اجساد به خانواده ها از آنها پول مطالبه می کند. آنهایی که در پی یافتن فرزندان و بستگان ناپدید شده خود به هر ترتیب توانسته اند به سردخانه ها مراجعه کنند، با چشم خود اجساد بی شمار جانباختگانی را که در جریان رویدادهای اخیر کشته شده اند، دیده اند. در حالی که از سوی فرمانده نیروی انتظامی رژیم اسلامی آمار کل کشته شدگان در تظاهرات های تهران تا قبل از ۱۸ تیر حدود ۲۰ تن اعلام شده است، آمارهای مراکز غیر دولتی و موثق، تعداد کشته شدگان رویدادهای اخیر را ده ها برابر آمار حکومتی اعلام کرده اند. «آرون رودز» سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر، تعداد کشته شدگان رویداد های اخیر را صدها تن اعلام کرده است!رژیم جنایتکار اسلامی هراز گاهی اجساد لت و پار شده تنی چند از جوانان را مخفیانه و بی سر صدا تحویل بستگان شان می دهد و از آنها التزام می گیرد که صدایش را در نیاورند. این جنایتکاران به پدران و مادران داغدار پیشنهاد می کنند که به در و همسایه بگویند که فرزندشان بسیجی بوده تا در لیست شهدای بسیجی ثبت شوند و ماهانه دریافت کنند.برای اولین بار در تاریخ جنایات بشری، تازه ترین شکل جنایت های انسانی را باید به نام اسلام و به نام جمهوری اسلامی به ثبت رسانید. این آدم خواران بربر این روزها اجساد متلاشی شده برخی از شکنجه شدگان را سیمان و سمنت می گیرند و بصورت قالب های بتونی تحویل خانواده هایشان می دهند. این رژی
م که عیار عطوفت اسلامی اش بسیار بالاتر از عیار شفقت فاشیستی نازی هاست در خیابان دسته دسته از «ندا» های جوان را در خون می غلطاند، و در زندان دسته دسته از «سهراب» های ۱۹ ساله اسیر را خرد و خمیر می کند. این رژیم جنایتکار که اینگونه علناً و وحشیانه آدم می کشد، این روزها برای زهر چشم گرفتن مردم از سویی و نمایش اینکه دستگاه قضایی اش به موارد دیگر هم می پردازد، عده زیادی از زندانیان را که بعضاً از فعالان سیاسی و از بازداشت شدگان اخیر بوده اند، تحت نام ارازل و اوباش و توزیع کنندگان مواد مخدر به دار می کشد. این رژیم آدمکش علاوه بر ترورهای خیابانی و کشتار در شکنجه گاه ها، ظرف یک ماه اخیر ۵۰ نفر از زندانیان را اعدام کرده است، و تعداد دیگری هم باید همین روزها به دار آویخته شوند.بنا به خبرها، بسیاری از زندانیان سیاسی که هنوز به لیست اعدامی ها اضافه نشده اند و بیمار و مریض اند هیچ توجهی به آنها نمی شود و حتی به خانواده هایشان اجازه داده نمی شود که بموقع دارو های مورد نیازشان را در بیرون زندان برایشان تهیه کنند و به دستشان برسانند.این روزها به خانواده زندانیان سیاسی و وکلای شان اجازه ملاقات داده نمی شود و هنوز و در حالی که بیش از یک ماه از بازداشت و دستگیری دستگیرشدگان رویدادهای اخیر می گذرد، بسیاری از خانواده ها هیچ گونه اطلاعی از مرگ و زندگی عزیزان شان را در دست ندارند. مقامات امنیتی و قضایی رژیم مشخصآ مزدوری بنام «حداد» که مسئول رسیدگی به پرونده های بازداشت شده های اخیر است، تهدید کرده است که اگر اخبار وضعیت بستگان شان را درز بدهند و یا مصاحبه مطبوعاتی داشته باشند، هیچ خبری به آنها ارائه نخواهد شد و ممکن است دوره بازداشت شان هم طولانی تر بشود.جنایتکاران جمهوری اسلامی از سر وحشت از اوجگیری بیشتر برآمدهای توده ای، هراز گاهی تهدید به کشتار دستگیر شدگان را تکرار می کنند. روز چهارشنبه ۲۴ تیر ماه جنایتکار معروف «محسنی اژه ای» وزیر اطلاعات، در گفتگو با خبرنگاران تهدید به شکنجه و اعتراف گیری و مرگ را بار دیگر تکرار کرد و در پاسخ این سوأل که چه زمانی بازداشت شدگان آزاد خواهند شد گفت: «سرنوشت آنان به خود متهمان و استعلام هایی که از مراجع مختلف در خصوص آنان به عمل می آید بستگی دارد.»او به روشنی اعلام کرد که تا پروسه شکنجه های طولانی و پروژه اعتراف گیری های زیر شکنجه به سرانجام نرسند، خبری از آزادی بازداشت شدگان در کار نیست.از آنجایی که کارگزاران رژیم واقف اند که نسل جدیدی که این روزها شهر ها را روی سرشان گذاشته اند عمده تاً زیر ۳۰ سال اند و یادی و خاطره ای از جنایات هولناک سالهای ۶۰ و ۶۷ در ذهن ندارند، می کوشند که با تکرار جنایاتی مشابه با جنایات آن دوران و حتی جنایتکارانه تر، بالاترین ظرفیت جنایتکارانه خود را به نمایش بگذارند و به مردم بپا خاسته یاد آور شوند که این همان رژیم است و همه را و بیشتر از همه جوانان پرشور را خانه نشین و بی سر و صدا کنند و به زعم خود ” غائله ” را بخوابانند!این رژیم ممکن است در غیاب یک آلترناتیو انقلابی که همه جنبش های رادیکال و اجتماعی را در خود گیرد بتواند در رو در رویی های خیابانی، جوانان و مردم معترض را شکار کند و روانه شکنجه گاه ها نماید و نهایتاً اجسادشان را یا در سردخانه ها مخفی کند و یا همچون ترانه عزیز بعد از تجاوزهای وحشیانه دسته جمعی، تن غرقه در خون شان را در گونی کند و بسوزاند و در بیابانی رها سازد؛ اما نمی تواند به آسانی طعمه خود را در میان کارگران متشکلی که شورای محل کار خودشان را دارند، در میان مردم محلات که شورای محل زندگی خودشان را دارند، در میان زنان متشکلی که شورای مستقل  خود را دارند، در میان دانش آموزان، دانشجویان، معلمان، پرستاران و پزشکان متشکلی که شورا های سراسری محیط های آموزشی و کاری خود را دارند، برگیرد و به زیر شکنجه ببرد و سر به نیست کند.اگر تشکل های محیط های کار و زندگی شکل بگیرند و هر قشری از اقشار جامعه در این تشکل ها متشکل شوند، اگر به همت کمونیست ها و فعالان اجتماعی این تشکل ها بهم وصل شوند، اگر هماهنگی های لازم برای تحرکات و مقاومت های سراسری صورت گیرند، تاکتیک های ایجاد رعب و وحشت رژیم کارآیی خود را از دست خواهند داد و سطح دیگری از توازن قوا بوجود می آید که خسارات و ضایعات انسانی جبهه انقلات کمتر خواهد شد و با بهره گرفتن از شکاف های موجود در رأس حاکمیت، راه سرنگونی کل حاکمیت هموارتر میگردد. اگر فعالان جنبش های اجتماعی و در رأس همه جنبش کارگری، اگر کمونیست ها و جریانات سیاسی چپ و مسئول، حساسیت این مقطع را عمیقاً دریابند و فرصت ها را از دست ندهند و در یک هماهنگی کامل با واکنش های سریع و بکارگیری تاکتیک های کار سازتری عملاً نقش و رسالت انقلابی خود را نشان دهند، نه تنها تهاجمات وحشیانه جمهوری اسلامی را متوقف خواهند کرد، بلکه ناقوس مرگش را هم بصدا در خواهند آورد. در غیر این صورت ابعاد جنایات وسیعتتر از این هم خواهد شد! اینها وارث قتل عام های زندانیان سیاسی سال های ۶۰ و ۶۷ اند، اینها آبادگران گورستان خاوران اند، اینها تیر خلاص زن های احکام مرگ «قاضی مرتضوی» اند. باید جنایات شان را با مبارزاتی سازمان یافته تر، متشکل تر، هماهنگ تر و در اشکالی متنوع تر متوقف کرد.برای متوقف کردن جنایات این رژیم اعتراضات خیابانی کافی نیست، باید اشکال دیگری از مبارزات را هم بکار گرفت. باید از هر ابتکار و هر شکل دیگری از مبارزه از اعتصاب و تحصن و راهپیمایی های هدفمند گرفته تا صد