روز ٢۶ تیر ماه کشتی نظام اسلامی ایران را به گِل نشاند

خیزش وسیع و انقلابی مردم بپا خواستۀ ایران  بخصوص  روز بیست وششم تیر ماه این حرکت تعرضی جهت دار و آگاهانه ای بود  علیه کلیت نظام اسلامی ایران  و بحرانی تر کردن جنگ جناحها. هر کدام از جناحهای رژیم  برای حل این بحران مرگ بار که در آن گیر کرده  و دست و پا می زنند  راه حلهای خود را  ارا ئه میدهند  و هر راه حلی که ارائه می شود قبل از هر چیز  نه مسائل ومشکلات مردم بلکه  حفظ نظام  و قدوسیت آن  مورد بحث است و جنبش انقلابی ای که امروزه در سطح میلیونی بپا خواسته است  برای حل و جارو کردن مسائل و مشکلاتی که این نظام  و این سیستم برای مردم  بوجود آورده است داد سخن سر می دهد.  و این حرکت در این روز  به مردم ایران و جهانیان نشان داد که نه تنها ربطی به نماز جمعه نداشت بلکه ربطی به هیچکدام از جناحهای این نظام فاسد  و این سیستم  فاشیستی اسلامی ندارد.

خواستهای مردم شعارهای این جوانان  ربطی به این تریبون که در مدت سی سال  بردگی و بندگی  مردم توسط این نظام کثیف اسلامی در آن دمیده می شود نداشت و این تریبون  همیشه تریبون سر کوبیها  و خون ریزیها بوده است. و هر هفته یکی از این قاتلان در آن می دمند و علیه مردم خط و نشان می کشند .جناب آقای خامنه ای پس  از مدتی بظاهر سکوت  وقتی دید که اوضاع دارد خراب می شود و نظامش دارد تکه و پاره می شود و مردم پایه های نظامش را نشانه رفته اند . پس از اینکه دروغها  و دزدیهای بیشتری رو شد و شمارش دو بارۀ  آرای  تعدادی  از حوزه های رای گیری  مفتضحانه تر از گذشته رو شد و دستهای دروغینشان نه تنها برای هفتاد میلیون ایرانی بلکه برای میلیونها انسان در سراسر جهان باز شد  . در اولین نماز جمعه پس از این  اوضاع  ظاهر شدند و به قول خود آمدند تا یک سری مسائل پشت پرده را  رو کنند و به این دروغ و دزدی و دغل کاری رسمیت ببخشد . در روز جمعه  در همان تریبون سیاست ضد انسانی خود را اعلام کرد و علیه جناح مخالف خط  و نشانهایی کشید  و گفت اگر خونی ریخته شود بپای جناح رقیب باید نوشته شود و  فرمان کشتار مردم  را علناً به نیروهای  و حوشش صادر نمود و لشکر و حوش اسلامی  با اجازۀ  ایشان  برای شکار مردم در خیابانها براه افتادند.  به  زن و مرد و پیرو جوان رحم نکردند ، هر جنبنده ای را غولی و خطری در مقابل نظامشان احساس می کردند و می زدند . با اجازۀ  رهبر (آقای خامنه ای) درِ خانه ها را  شکستند ، به خانه و کاشانۀ مردم حمله کردند ، شیشۀ پنجره هایی که روی خیابانها بود تا جایکه دستشان می رسید  شکستند. در بعضی از خیابانها که آدمیزادی  نبود تا بزنند یا دستگیر کنند  به خود روهای مردم که در خیابانها پارک شده بودند حمله ور شده و در هم کوبیدند.  تحت فرماندهی  این رهبر جنایتکار ، زدند ، کشتند ، خون ریختند ،  اسیر کردند . ، مجروحین  را روی تخت  بیمارستانها می ربودند و آنها را بی رحمانه می کشتند .  در سطح شهر مثل مجرمین جنایی بدنبال زخمیها می گشتند . آمبلانسها را وسط راه نگه می داشتند  زخمیها  را پائین می کشیدند و می بردند  در سیاه چالها نگه می داشتند تا بمیرند.   پس از تجاوز به بسیاری از اسیران وگاهاً تجاوزهای  گروهی به این جوانان بخصوص به دختران  بعد  آنان را می کشتند یا زیر دست و پای  این نیروی وحوش اسلامی  جان می باختند که ترانۀ موسوی فقط  یک نمونه از آن می باشد . اما این مردم ، این جوانان،  این انقلابیون  نهراسیدند  و در این خیزش  با شهامتِ خود ، شهامت ساختند  و به تفاوت سنین خود سی سال است با این رژیم می جنکند و هیچگاه  از خواستهای انسانی خود  دمی کوتاه  نیامده  و نخواهند آمد و کل این بساط و این ظلم و زور و جنایت را نشانه رفته اند و این حرکت سی ساله را امروز ببار نشاندند. و  انتخابات  ، تقلب در انتخابات  و موسوی و شال سبز فقط بهانه ای بود تا مردم  بتوانند در سطح وسیعتری ، در سطح میلیونی به خیابانها بریزند و  گفتند  که موسوی بهانه است  ، کل رژیم نشانه است. ودر همین روز بیست وششم که جناب آقای هاشم رفسنجانی دید که  اوضاع بسیار وخیم است  و هوا بسیار پس ، اگر دیر بجنبد  کودتاچیان  هم جناحهایش را به پای میز محاکمه می کشانند و ایشان هم نوبت بعدی  خواهد بود،  حاضر شد که به غیبت طولانی اش  پایان دهد و در رهبری  نماز جمعه ظاهر شود. سخنرانی رفسنجانی نتوانست پرچم  سفید را بدست مردم بدهد و آنها را راهی خانه هایشان کند.تظاهرات میلیونی مردم  با شعارهای سازش ناپذیر  هاشمی را وادار کرد که جنگ جناحها را وارد فاز جدید تری کند  و موضع گریش تند ترشود  و رژیم را به بحران سیاسی عمیق تری هول دهد.  ایشان مدتهاست به دولت در بارۀ حرکات و یکه تازیهای  احمدی نژاد  تذکر میدهد  امَا جوابی را نمی شنود و دفاع رهبر از احمدی نژاد و تبریکی که  ایشان در صدا وسیما  برای انتخاب دو باره شان  فرستاد هاشمی را وادار به موضع تند تری در مقابل رهبر کرد .
ویژگی بر جستۀ این روز یعنی  جمعۀ ۲۶ تیر ماه   اساساً در تفکیک جدال جناحها با جدال مردم بود .در این خیزش  میلیونی بود که کاملا شعارها از هم تفکیک شدند و کاملاً در مقابل هم قرار گرفتند . در همان حال که هاشمی  از حفظ نظام صحبت می کردند  و  البته حفظ نظام در دست جناح خودش و جامعه بصدا در آمد گفت  . ما کشته ندادیم که سازش کنیم . زندانی سیاسی آزاد باید گردد. خونی که در رگ ماست هدیه به ملت ماست .آنها می گفتند مرگ بر آمریکا ، جامعه جواب  میداد  مرگ بر روسیه و مرگ بر دیکتاتور ، مرگ برخامنه ای و این وجدان بیدار جهانیان را بوجد آورد. این بود که جنگ جناحها عمیق تر شد وشمشیرها در مقابل همدیگر تیزتر گردید و جناب رهبر فوراً ظاهر شد واراجیف دیگری بزبان آورد. چون صدای نفرت مردم از خودش را در سطح میلیونی شنید .  حسن شریعتمداری وقتیکه خیزش میلیونی مردم  را دید گفت که هاشمی  همراه فتنه گران شد  و محمد یزدی در وحشت از خیزش مردم  ، به هاشمی می گوید که تو اصلاً چکارۀ این مملکت هستید که می گوئید زندانیان حوادس اخیر را  آزاد کنید . در نتیجه شرایطی که مردم برای اینها پیش آورده اند  این جناحها دیگر نمی توانند در این شرایط و این اوضاع حکومتی معلق و پا در هوا باهم حکومت کنند و با دو نوع سیاست و دو دیدگاه  به جنگ میلیونی مردم بروند واساساً  از هیچکس  وهیچ جناحی کاری ساخته نیست  ، جز خودِ مردم  و قیام کنندگان  .هرچند در جوهر حیوانی جناب رهبر این هست  و کاراکتر جندین ساله اش اینرا نشان دا