چرا بعد از ٣٠ سال فکر میکنید که الله اکبر است و آزادی اصغر ؟

چرا فکر میکنید که باز هم بعداز ۳۰سال جنایت و خواست ۷۷میلیون ایرانی برای جدائی دین از دولت و برقراری عدالت و آزادی بی حد و حصر سیاسی و اجتماعی که اکثریت شهروندان جامعه ایرانی از مذهب خسته و یا بیزار هستند،باز هم باید حرفهایمان را غورت بدهیم؟

چرانباید شعار الله و اکبر را تبدیل به شعار زنده باد آزادی بر روی پشت بامها نکنیم و آنراسر ندهیم؟ اگر الله و اکبر مظهر مخالفت با رژیم است و رژیم هم اینرا میداند، چرا تاوان مشکلات احتمالی ناشی از شعار دادن بر پشت بامها را نباید بنام آزادی و زنده باد آزادی سر داد؟ تا کی و چند سال دیگر باید از بدست گرفتن ابتکارهای فردی خودداری کنیم و دنباله روی یک مشت مرتجع و بیمار اندیشان مذهبی باشیم؟ کدام الله را میگوئید که اکبر است؟ همانیکه ۶۰۰۰۰ اعدام و سنگسار کرد؟ همانیکه ازدواج با کودکان دختر بچه نه ساله را تبلیغ و ترویج و قانون کرد؟ و کودکی بسیاری از دختربچه های نازنین ما و جهان از روز بعداز نه سالگیش با قوانین و معیارها و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی اسلام خشکاند و از بازی با هم سن و سالهایش بنام نامحرم و گناه و میلیونها کودک را در تاریخ حقوق کودکان محروم کرد؟ همان اللهی اکبر است که دختربچه ۹ ساله را از نگاه مستقیم به همبازی دیروزش که در مدرسه و همسایگی سالها بازی کرده بود را بنام الله و اسلام و در پس کمپلکسهای سکسیسم کثیف یک مشت الوات و جاهل از کودکان محروم ساخت؟ او که سنگسار را حکم عادلانه نامید؟ چشم درآوردن و قصاص ؟ یا قطع کردن دست و پای انسانی را که از محرومیت و نارسائیهای اجتماعی وتربیت و پرورش غلط جامعه سرمایه داری بناچار و ناآگاهانه دست به دزدی میزند تا شکم فرزندان چشم براهش را سیر کند؟ شلاق بر گرده کسانی بزند که در مقابل فرمان و احکام الهی و خباثت او سر تعظیم فرود نیاورده، و به چیزیکه که نه دیده  و نه باور دارد به عدالتهای ساخته و پرداخته یک مشت عقب مانده و ضد انسان میگوید :نه . اگر یک با یک برابر است و زن یک انسان و مرد یک انسان است،چرا پس زن با مرد برابر نیست؟آیا یک با یک برابر نیست، یا موجود زن انسان نیست؟کدامیک؟ چرا نباید این فضا را از همین اینک درهم شکست؟ و از پشیمانی فردا و سیاه کردن کاغذها و سایتها در نقد و اشتباهات خویش صرفه جوئی کرد؟ چرا؟ مگر نه آنکه امروز ، ۳۰ سال پیش خود و دنباله روی از مذهب و ندانم کاری را نقد میکنیم؟ چه شد که بار دگر همان کنیم که نباید؟ کودکان خردسال من از من سئوال میکنند: پدر مگر نه آنکه الله و اکبر شعار اسلامی است؟ مگر نه آنکه این حکومت اسلامی است؟ پس اگر مردم مخالف اسلام و این حکومتند، چرا نمیگویند زنده باد آزادی یا زنده باد مردم یا یک حرفی دیگر بر سر بامها جار بزنند؟ این جدای از هر گونه پروپاگاند سیاسی، سئوالیست که کودک ۹ساله ام از من میپرسد و من براستی جوابی قانع کننده نداشتم که به او بدهم.شما اگر این پاسخ مستدل و واقعی و منطقی را دارید لطفاً به من و  کودک تبعیدی من ارائه دهید . نگوئید که هنوز وقتش نرسیده،.چون این پلاتفرم سیاسی یا تعیین حکومت آینده نیست که از حالا بر سرش چانه بزنیم …!. بنظر من واقعاً ادامه این شعار در شرایط کنونی و بمیدان آمدن مردم و نیز تحت لوای نگرانی و ترس از عدم حضور مشترک و عمومی مردم چنانچه تغیییر نکند،  بیان نوعی تحجر و درس نگرفتن از حداقلهای سیاسی و اجتماعی و تاریخی و مدرنیت انسان قرن ۲۱ است این خرافات و و جزئی از آفات ارزشهای فرهنگی و سنتی است.تمکین در برابر ارتجاع است . اینطور نیست؟

بنظر من افراد مترقی  با رفتن روی پشت بامها برای تغییر این شعار ارتجاعی ،میتوانند در ابتدا بدلیل رعایت مسائل امنیتی و جلوگیری از پراکندگی و برچسب خوردنهای مغرضین و رفرمیستهای کرملینی ، ۲بار الله و اکبر و پشت آن ۳ بار زنده باد آزادی بگویند و سپس یکبار الله و اکبر و بعدش ۴ بار زنده با آزادی را فریاد کنند تا این شعار را بعد از یکهفته با انتشار در رسانه های سراسری در ایران نرمالیزه نمایند و در مردم این شهامت را تقویت کنند که حرف دلشان را جار بزنند نه حرف دل عده ای قدرت طلب و فرصت طلبان سیاسی را که کوچکترین اعتقادی نه به پیشرفت و بهروزی و رفاه مردم داشته و دارند و نه اعتقادی به انقلاب از پائین و جدائی دین از دولت . باید این وظیفه را انسانهای مترقی از اینک برسر بامها جار بزنند.  مبادا دوباره بعد از چند سال دیگر از ما کمونیستها طلبکار شوند که چرا شما آنزمان به ما و مردم توضیح ندادید که سیاستهائی پشت فریاد الله و اکبر است چه بود ؟ و خلاصه تقصیر را برگردن سکولارهای واقعی و انقلابیون بیندازند و طلبکارانه برخورد کنند و انگشت اتهام را بما برگردانند که : شما سیاسیون و چپها بودید این بلا را بر سر مردم آوردید وووو .بنابر این هشیارتر باید بود و دلواپس نباید بود که با گفتن زنده باد آزادی و نگفتن الله و اکبر این جنبش و اعتراضات فروکش خواهد کرد. باور کنید که پروسه سرنگونی و انقلاب از هم اکنون آغاز شده است  و رژیم اسلامی راه بازگشتی برایش نمانده است .و صد البته که باید بدور از تفرقه های بیهوده ایجاد کردن و احساساتی و عجولانه برخورد کردن در تظاهراتها کوشید تا جمعیت هرچه بیشتری را در خیابانها کشانید، اما در عین حال با صلابت و طرح مخرج مشترک شعارهای سکولار و مردمی که با منافع و خواست و رفاه  اکثریت زحمتکشان جامعه پیوند ملموس و مستقیم داشته باشد در جهت هر چه رادیکالیزه تر کردن شعارها تلاش کرد و سطح مطالبات و خواسته های مردم را از هم اکنون ارتقا داد.در انتها تاکید میکنم که صد البته نیز نه هیستریک و ماجراجویانه و نه با صبر انقلابی معروف زنده یاد آقای مهندس مهدی بازرگان و امثالهم 

 جمشید اطیابی ۲۰۰۹۰۷۲۱

یک شعر از فریدون مشیری

چرا از مرگ می تر