بن بست رژیم تشدید میشود ٬ تاکتیک مرحله کنونى

این حکم پایه اى کمونیسم کارگرى که بحران همه جانبه رژیم اسلامى٬ "بحران آخر" است٬ مبانى آن هر روز با قدرت اثبات میشود. جمهورى اسلامى نمیتواند "متعارف" شود٬ نمیتواند وارد دورانى از ثبات سیاسى که لازمه یک تجدید سازمان و تولید گسترده سرمایه دارى است شود٬ نمیتواند "اصلاح" شود٬ نمیتواند با فرهنگ مسلط و واقعى جامعه کنار بیاید٬ نمیتواند گشایش سیاسى ایجاد کند٬ نمیتواند پاسخ پایه اى ترین و بدوى ترین خواستها و نیازهاى ایران قرن بیست و یکمى را بدهد٬ و نمیتواند براى بقاى خویش به سرکوب خشن و گسترده و تروریسم متوسل نشود.

 این رژیم به حکم فلج کامل سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و به حکم یک مخالفت گسترده و عمیق توسط مردم محکوم به سقوط است و باید برود. رویدادهاى ایران بر عمق و حقانیت دیدگاه منصور حکمت در باره بحران رژیم اسلامى تاکید میکنند.

 

رویدادهاى یکماه اخیر ایران بسرعت از هر سو خود را به گذرگاههاى سیاسى تعیین کننده رساند. آنچه که تا دیروز هنوز بدرجه اى "تحلیل و نظر" محسوب میشد٬ در ابعادى میلیونى و جهانى خود را اثبات کرد. معلوم شد رسانه ها و دولتها و اپوزیسیون ملى – اسلامى و ناسیونالیست راجع به ایران و دعواهاى سیاسى هر تصویرى بدهند٬ این مردم این بساط را نمیخواهند. همه٬ از ژورنالیستها و دیپلماتها و ناظران سیاسى ناگهان فهمیدند که "در مدت کوتاهى ایران زیر و رو شده است". ناگهان فهمیدند که این مردم مسئله شان "انتخابات" نیست٬ مسئله شان فراتر است. آنهائى که کمى بزرگتر فکر میکنند دارند متوجه میشوند که سرنوشت مهمترین نیروى جنبش تروریستى اسلام سیاسى دارد در ایران و توسط مردم تعیین تکلیف میشود. معلوم شد که نیروئى واقعى تر هست که میتواند به توحش و تروریسم پاسخى پایه اى بدهد. نیروى سهمگینى که فى الحال ورق را برگردانده است و مهمترین دعواها و پرونده ها و معضلهاى جهانى را بشدت تحت تاثیر و تابع حرکت خود قرار داده است. تازه این هنوز بخش کوچکى از ظرفیت بالقوه اى است که بسرعت بروى صحنه خواهد آمد. مردم ایران و مبارزه پیچیده شان تحت اختناق اسلامى در یکماه اخیر٬ آنها را وارد مهمترین معادلات سیاسى دوره اخیر کرده است.

 

در بالا

رفسنجانى در نماز جمعه تلاش کرد با ارائه پلاتفرمى سازش و تعادلى را بر اساس "منفعت نظام" بدست دهد. خاتمى با "درافزوده" رفراندوم آن را تکمیل کرد. قبل و بعد نماز جمعه٬ اردوى مقابل مرتبا تهدید کرد و کوتاه نیامد. نه فقط سازش را نپذیرفت بلکه تعرض کرد. و بالاخره خامنه اى صریحا  اعلام کرد که مواظب باشید "سقوط" میکنید. رویدادهاى این هفته بار دیگر نشان داد که سازش در بالا براى هیچکدام ممکن نیست. زمان سازش از دست رفته است.

 

خامنه اى و شرکا گفتند کوتاه نمى آیند و حتى "نخبگان" یعنى رفسنجانى و موسوى و خاتمى و خیل آخوندها و دیگر پاره هاى تن نظام اگر تمیکن نکنند حذف میشوند. جناح مقابل نیز با همان مفروضات خامنه اى٬ یعنى "منافع نظام"٬ اعلام کرد بگرد تا بگردیم! رفسنجانى تلویحا گفت "ما اهل ترس نیستیم"! و موسوى به بهانه اى گفت ما وارد "راه بدون بازگشت" شده ایم! هر دویشان راست میگویند و هیچکدانشان راه حلى ندارند. این پیچ تند سازش برنمیدارد. هر نوع سازشى معادل فرو ریختن است. هر چه اوضاع متحول تر و اعتراض در جامعه عمیق تر میشود٬ امکان سازش در بالا نیز محدودتر و غیر ممکن تر میشود. و این وضعیت نشان "سازش ناپذیرى" و "کله شقى" طرفین نیست٬ نشان بن بست شدیدى است که امکان سازش را منتفى میکند. فاکتور مردم نه فقط بحران را در بالا تشدید کرده است بلکه امکان سازش هاى یکماه پیش را نیز منتفى کرده است. براى هر دو جناح دیگر چهارچوبهاى سابق اعتبار ندارند. براى بخش وسیعى زعامت خامنه اى بعنوان "رهبر" و دولت احمدى نژاد بعنوان "دولت جمهورى اسلامى" فاقد مشروعیت شده است. براى خامنه اى و شرکا نیز بقا در گرو حذف طرف مقابل است. روزهاى اخیر یک گام بسوى تشدید سیاست ترور و تصفیه درونى جلو رفت. آخرین برگ بازى مرگ جمهورى اسلامى دیر یا زود بناگزیر به زمین زده میشود. تناقض و معضل طرفین اینست که نمیتوانند وارد این جنگ نشوند و میدانند با ورود به آن مردم سهل تر همه شان را جارو میکنند. راهى ندارند٬ این جنگ بازنده ها است.  

 

در پائین

١٨ تیر و تهاجم میلیونى در جمعه گذشته و اعتراضات روزهاى اخیر تصریح میکند که سیاست ارعاب و شلیک مستقیم به مردم و تجاوز دسته جمعى به جوانان در زندانها تاثیرى نداشته است. هدف سیاست ارعاب و سرکوب خشن ترساندن مردم و عقب راندن آنهاست. مردم نه فقط نترسیده اند٬ نه فقط جا نزده اند٬ بلکه دارند تعرض متقابل میکنند. مردم دارند این نکته مهم را به خامنه اى و شرکا میگویند که حقیقتا توپ و تانک و بسیجى و قرق نظامى دیگر اثر ندارد. مردم به فرمان سرکوب خامنه اى با شعارهاى مرگ بر خامنه اى و مرگ بر جمهورى اسلامى پاسخ دادند. شعارهائى که بسرعت سراسرى میشود. باید تاکید کرد که ٧ تیر تهران چیزى فراتر از ١٧ شهریور رژیم سلطنتى بود و همان هدف را داشت و با همان نتیجه روبرو شد.

 

بالائیها با سیاست سرکوب و سازش تلاش میکنند خودشان و نظام شان را نگهدارند. اما پائینى ها هر روز بیشتر تصمیم سیاسى و تاریخى شان را به دنیا نشان میدهند. سیاست و منطق عمومى حاکم بر حرکات مردم٬ باز نگهداشتن شکافها در بالا٬ عمیق تر کردن آن ٬ و دورخیز براى جارو کردن همه شان است. مردم قبل از نماز جمعه هر سازشى را "خیانت" نام گذاشتند. این شعار از دو جنبه مهم است؛ آنهائى که واقعا رفسنجانى و موسوى را ر
هبر خود میدانند٬ با این شعار دارند میگویند اگر سازش کنید براى ما رهبر نیستید و خائن اید و مقابل تان مى ایستیم. و آنهائى که به رفسنجانى و موسوى و دیگران مانند خامنه اى نگاه میکنند٬ که اکثریت عظیمى از این جنس اند٬ با این شعار میخواهند نقطه سازش بالائى ها را بشکنند. دراین میان مقطع نماز جمعه هفته گذشته از نظر سیر رویدادهاى ایندوره مهم بود. رفسنجانى در نماز جمعه با ویترین فراجناحى تلاش کرد که پلاتفرم سازش در بالا و کنترل پائین را بدست دهد. اما فشار پائین باعث شد که رفسنجانى و شرکا براى مجاب کردن خامنه اى فشار از پائین را بدرجه اى ملحوظ کنند. آنها هر محاسبه و توافقى که داشتند٬ نتیجه اما این شد که میخى دیگر بر تابوت "جنبش سبز" کوبیده شد. و مردمى که گوئى یادشان رفته از "راى" و "تقلب در انتخابات" حرف بزنند٬ بیش از پیش در ابعاد وسیع به این نتیجه رسیدند که باید کار همه شان را تمام کرد.

 

جنبش توده اى براى سرنگونى جمهورى اسلامى وارد مرحله نوینى شده است. اگر خامنه اى عقب بنشینند اجتماعات در ایران به دهها میلیون میرسد و بسرعت سراسرى و همه جانبه میشود. مردم عقب نشینى خامنه اى را پایان جمهورى اسلامى تلقى میکنند. اگر خامنه اى و شرکا بر سیاست ترور و سرکوب و کشتار وسیع بعنوان آخرین برگ تکیه کنند٬ یعنى به سیاست بعد نظامى بدهند٬ روند عینى اوضاع مردم را وادار میکند که با زبان اسلحه با آنها حرف بزنند. مردم ایران نیز مانند دو جناح حکومت وارد راه بى بازگشت شده اند. از دید جامعه و توده هاى وسیع مردم٬ هیچ زمان رژیم اسلامى تا این حد مفلوک و بى اعتبار و ناتوان نبوده است. مردم بدرست نمیخواهند این فرصت طلائى را از دست بدهند.

 

عامل خارجى؛ جنگ٬ انفجار اتمى٬ تروریسم

هنوز یک برگ دیگر در آستین کمپ خامنه اى – احمدى نژاد وجود دارد. سازماندهى جنگ فرقه اى در داخل٬ ایجاد درگیرى با کشورهاى همسایه٬ آزمایش اتمى٬ و یا خلق رویدادهاى غیرمترقبه تروریستى در منطقه موضوعاتى هستند که میتواند بعنوان عاملى که بتواند اوضاع داخلى را تحت الشعاع قرار دهد مورد استفاده قرار بگیرد. تاکنون هم نمونه هاى کوچکى از این خط مشى تست شده است. هر کدام از این سیاستها و موارد مشابه و دراین سطح٬ در شرایط امروز همان معنى را ندارد که بعنوان مثال سه ماه پیش داشت. در شرایط امروز هر اقدام جمهورى اسلامى در قلمرو خارجى با هدف مستقیم حاشیه کردن مسئله داخلى٬ تثبیت حکومت نظامى٬ و سازماندهى کودتاى نظامى تمام عیار علیه مردم است. هدف در یک کلام قیچى کردن مردم از صحنه سیاسى است. اینها با مسئله جنگ ایران و عراق توانستند مخالفین سیاسى را در خون غرق کنند. شعله ور کردن هر جنگى و به هر دلیلى تکرار چنین سناریوئى را مد نظر دارد. معضل اما اینست که مختصات ایندوره تماما فرق میکند. نه جمهورى اسلامى انسجام و "مشروعیت" ظاهرى آندوران را دارد و نه مردم با انقلابى شکست خورده  روبرو اند. در آندوران انقلابیون در متن سکوت بین المللى کرور کرور قتل عام شدند. امروز همه چیز فرق میکند. در یک کلام به حکم مولفه هاى سیاسى وضعیت امروز٬ چنین سیاستهائى در همان گام اول با شکست روبرو میشود. اما دست بردن به آنها در متن استیصال غیر ممکن نیست. مردم باید هوشیار باشند.

 

راه حلى وجود ندارد!

اگر رژیم اسلامى در بالا امکان سازش ندارد و در بازى با کارت آخر یعنى سیاست سرکوب و کشتار گسترده تردید دارد٬ چه راه حلهاى دیگرى برویشان باز است که امکان عینى تغییر این وضعیت و وقت خریدن براى رژیم اسلامى را داشته باشد؟

 

١- شوراى رهبرى

برجسته شدن "مجمع تشخیص مصلحت نظام" در طرحها و جدالهاى بالائى ها تنها یک معنى دارد. و آن اینست که در صورت لزوم و براى "نجات نظام" از طرق "قانونى و شرعى" ولى فقیه را پائین میکشند. اظهارات اخیر خامنه اى مبنى بر "سقوط نجبگان" دقیقا به همین نکته جواب میدهد. خامنه اى دارد میگوید شما نمیتوانید من را پائین بکشید٬ راهى جز تسلیم ندارید٬ و اگر تمکین نکنید این شما هستید که "سقوط" میکنید و پائین کشیده میشوید. در اینجا هم قانون بازى به تنها چیزى که متکى نیست همان اظهارات پوچ طرفین مبنى بر حرکت در "چهارچوب قانون" است. قانون را بطور واقعى تناسب قوا تعیین میکند و در وضعیت امروز ایران این حکم بیش از هر زمانى صدق میکند. قانون براى کسى٬ چه در بالا و چه در پائین٬ معنى سابق را ندارد. بالائى ها ناچارند بیش از هر زمان "فراقانونى" عمل کنند و پائینى ها نیز با تو دهنى زدن به خامنه اى و سران رژیم میگویند دوره قدر قدرتى تان زیر نام نامى "قانون" بسر رسیده است. امروز قانون و لفظ آن صرفا یک تشریفات کلامى است و نه مبناى حرکت سیاسى.

 

٢- رفراندوم

پیشنهاد رفراندوم توسط خاتمى بعنوان تکمیلى اظهارات رفسنجانى٬ حتى نقطه سازشى محسوب نمی