حقوق بشر، بدون جمهورى اسلامى

۳ مرداد از طرف امنستی و تعداد دیگری از نهاد های مدافع حقوق بشر روز "اقدام جهانی برای دفاع از حقوق بشر در ایران"  اعلام شده است و قرار است در سراسر دنیا در همبستگی با مبارزات مردم در ایران اعتراضاتی سازمان داده شود. در چند هفته ا خیر شاهد وحشیانه ترین برخوردهای حکومت اسلامی با مردم در خیابان و دانشگاه بوده ایم. در قرن ۲۱ این همه وحشیگری آنهم عریان و بی پرده و در جهت ترساندن و به خانه فرستادن مردم از طرف هیچ حکومت رسمی ای سر نزده  و جمهوری اسلامی در این زمینه پیشتاز است.

اما جمهوری اسلامی با پرونده ۳۰ ساله خود نشان داده است هیچ چیز از هیچ حقوقی برای مردم و بشر حالیش نمی شود. حتی برای ختم "غائله" حاضر نیست وعده وعیدی بدهد و اعلام کند مثلا رای گیری تجدید می شود یا هر غلط دیگری بکند که بتواند مردم را آرام کند (به این موضوع پایین تر می پردازم)، در عوض شدید ترین و وحشیانه ترین برخورد ها و سرکوب ها را به نمایش گذاشته است. مردم را در خیابان با تک تیراندازهایش به گلوله بسته است، جانوران وحشی بسیج و حزب الله را به جان مردم انداخته، نیروهای سرکوبش را تجهیز می کند و در زندان هایش شکنجه و کشتن زیر شکنجه اتفاقی عادی محسوب می شود.

در جمهوری اسلامی که همه می شناسیم، می دانیم زن و مرد و جوان و کودک از هیچ حقوقی برخوردار نیستند. تمام تلاش جمهوری اسلامی در مدت ۳۰ سال گدشته این بوده که با سرکوب و اعدام و شکنجه و سنگسار مردم را مرعوب و وحشتزده نگه دارد تا حقوق شان را طلب نکنند یا اگر کردند بلافاصله با سرب داغ جوابشان را بدهد که مایه عبرت دیگران بشود، خبری از حقوق بشر نیست، خبری از حقوق انسانی نیست، همه می دانیم تا جمهوری اسلامی هست هیچ کس نمی تواند به حقوق ابتدائی و بدیهی خود برسد این را سال هاست همه می دانیم.

 نمی شود به هیچ کدام از بخش های جمهوری اسلامی متوهم یا وفادار بود و خواهان حقوق بشر هم بود. این روزها اما "حقوق بشر" از طرف کسانی نمایندگی می شود و نهادهایش تاسیس شده است که با جمهوری اسلامی در کلیت آن مشکلی ندارند و حداکثر خواهان تلطیف آن هستند، مثل امثال شیرین عبادی که معتقد است اسلام با حقوق بشر منافاتی ندارد! ولی عملکرد ۳۰ ساله حکومت اسلامی نشان داده است که اتفاقا برعکس هر کسی خواهان ابتدائی ترین حقوق برای بشر  در ایران است نمی تواند خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی نباشد. طی ۳۰ سال گذشته تمام آزادی های اجتماعی و فردی، امکانات رفاهی و آموزشی و بهداشتی، قضاوت عادلانه، آزادی بیان و اندیشه و تمام مصادیق حقوق انسان در ایران در تمام دوره ها با ریاست هر کدام از مسئولان حکومتی پایمال شده و هیچکدام از سران حکومت نه تنها تلاشی برای احقاق این حقوق برای شهروندان نکرده اند که خود برای حفظ نظام کثیف اسلامیشان از هیچ عملی در راستای پایمال کردن حتی پایه ای ترین حقوق انسانی کوتاهی نکرده ا ند. دفاع  و اقدام برای دفاع از حقوق بشر در ایران بدون شعار سرنگون باد جمهوری اسلامی پوچ و بی معنی ست.

اما چرا جمهوری اسلامی حاضر نیست وعده وعیدی بدهد و "غائله"را ختم کند. به این دلیل ساده که این "غائله" این بار انقلاب است، و انقلاب را نمی توان با وعده و وعید ختم کرد و هر فدم عقب مشینی در مقابل آن به معنی گام ها پیشروی آن است. حاصل ۳۰ سال جنایت و سرکوبگری و در مقابل مقاومت هر روزه مردم در ایران امروز انقلابی تمام عیارست، انقلابی برای احقاق حقوق انسانی. اگر جمهوری اسلامی نماینده و عامل تمام ضدیت با انسان است، اگر هر حق انسانی در جمهوری اسلامی پایمال می شود، اگر جمهوری اسلامی هویت انسانی را له کرده است برای رسیدن به هر حقی باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.

ولی خامنه ای و باند جنایت کاران آن می دانند اگر در مقابل باند مقابل یا در مقابل جبهه مردم کوتاه بیایند کارشان ساخته است. باند خامنه ای می داند برای حفظ نظام نباید در مقابل هیچ طرف دعوا کوتاه بیاید، البته این را مردم هم که یک طرف دعوا هستند نیز به خوبی می دانند. یعنی جنگی تمام عیار تا به زانو درآمدن یکی از طرفین در جریان است و به همین خاطر است که وعده و وعید کار ساز نیست و سرکوب عریان تنها سلاح باقی مانده برای جمهوری اسلامی ست که سال هاست به آن متوصل شده است. ولی امروز سرکوب هم دیگر اثر ندارد، ندا و سهراب را کشتند ولی خودشان ضعیف تر و مرعوب تر شده اند، نیرویی که می خواهد با سرکوب مردم را عقب بزند باید شهامت اعلام آن را داشته باشد، نمی شود سرکوب کنی و بعد جرات اعلامش را نداشته باشی، این دیگر یعنی نیش سرکوب حکومت کشیده شده است، جمهوری اسلامی در چنین وضعیتی قرار دارد، سهراب را کشتند ولی جرات نکردند اعلام کنند، خانواده های کشته شده ها را می برند و امضا میگیرند که باید بگویید عزیزانتان در حادثه رانندگی کشته شده اند. این دیگر وضعیت رقت باری ست که جمهوری اسلامی به آن دچار شده است، حکومتی که هر گونه حق و آزادی ای مغایر با اساس و ماهیت اش است.

 ۳ مرداد به خیابان ها می آییم و با شعار مرگ بر جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی نمی خواهیم خواهان احقاق حقوق پایمال شده مان می شویم. برای احقاق حقوق انسانی، برای احقاق هویت انسانی باید پرچم انسانیت و هویت انسانی را بلند کرد، و برافراشته شدن این پرچم به معنی سرنگونی جمهوری ضد انسان اسلامی ست.