بحران در حقانیت جمهوری اسلامی ؟

روز ۲۲ خرداد ملت ایران با راه پیمایی خود  در تهران و شهرستان ها  حقانیت حکومت جمهوری اسلامی و رهبری خامنه ای را متزلزل ساخت(۱) و  حکومت اسلامی را در داخل و خارج با بحران حقانیت دست به گریبان کرد.

مشروعیت

ما غالبا واژه ی مشروعیت را به عنوان معادل  Legitimacy  به کار می بریم  که معادل دقیقی نیست. از این کلمه  در زبان انگلیسی  معانی مختلفی مستفاد میشود. در درجهٌ اول معانی درستی ، برحق بودن ، حقانیت، قانونی بودن و در درجهٌ دوم مشروعیت ، مشروع سازی ، روانی ، حلالیت ، حلال زادگی(۲). ولی کلمهٌ مناسب برای داوری در مورد اعتبار یک حکومت «حقانیت» است نه «مشروعیت ». تصور می کنم هنگام آن رسیده است که  با توجه  به سی سال حکومت اسلامی در ایران روح واقعی را در کالبد کلمات بدمیم تا از سوء تفاهم های احتمالی جلوگیری شود.

حقانیت

 حقانیت  منبعث از حق حاکمیت مردم و قانونی است که مردم انشاء کرده اند و ریشه در افکار مردم  دارد. قوانینی که مبتنی بر  رضایت مردم  است  و  همگان ملزم  به   اطاعت از آنها هستند و بدانها التزام دارند، گرچه  برخی  از این قوانین را نپسندند. این امر با  مشروعیت که ما را به شریعت و احکام و قوانین شرعی حواله می دهد تفاوتی اساسی دارد. اولی  امری است خردگرایانه  و مربوط به ملت  و  قضاوت مردم و  دومی برخاسته از شریعت و  رجوع  آن به قوانین آسمانی  است.

حقانیت   مفهومی مدرن دارد که قانون حرف آخر را می زند و فراتر از همه است. در حکومت های لیبرال دموکرات دولت نماینده افکار عمومی است زیرا مردم بدون ترس و بدون هیچ گونه فشاری نمایندگان خود را انتخاب کرده اند و می دانند که دولت تا مدت معینی مجری قوانینی است که  نمایندگان آنان تصویب نموده اند.

حکومت اسلامی مشروعیت ندارد

در تاریخ ما حکومت های مذهبی  مانند ساسانیان و صفویه به سبب داشتن پشتوانهٌ مذهبی دوامی طولانی داشتند. شاید اگر در تاریخ ما انقلاب مشروطیت رخ نمی داد و ملت ما نزدیک به یک قرن برای دموکراسی و آزادی نجنگیده بود حکومت اسلامی استحکام بیشتر ی می توانست پیدا کند. اما  مقاومت و مبارزه ی ملت  که از فردای جمهوری اسلامی آغاز شد  این حکومت را در  مواجهه با دنیای نو و رسانه های همگانی روز به روز عقب نشاند. اختلافات جدی بین مراجع و دیگر ملایان با دستگاه حکومت خامنه ای را از مشروعیت سنتی و  دینی  محروم ساخته  زیرا وی  مرجع تقلید نیست و فرهمندی خمینی را هم ندارد و اصلاً تحصیلات قابل ملاحظه ای ندارد. به همین سبب بسیاری از ملایان طراز اول هم با او سر مخالفت دارند. از آنجا که مشروعیت مبنای اعتقادی و ایمانی  دارد و  از این بابت کمیت خامنه ای لنگ است فقط  به زور عده ای مزدور چماق بدست حکومت را ادامه می دهد.

حقانیت حکومت اسلامی درچه حد است

برخی فعالیت در خارج کشور  را بی ثمر دانسته، فعالیت مؤثر را محدود به داخل ایران می کردند. ولی امروز بسیاری از چشم ها به خارج دوخته شده است و اپوزیسیون خارج از کشور می تواند نقش مهمی در بی اعتبار کردن و افشای جنایات رژیم دینی  بازی کند ؛ به ویژه آن که عکس ها و فیلم های گوناگونی از مبارزات مردم و وحشیگری رژیم به بیرون درز می کند که بهترین مدرک برای اثبات حقانیت مبارزه ی ملت ایران است. مردم جهان به چشم خود میبینند که این حکومت نه تنها به قوانین بین المللی  پشت کرده  بلکه پاسخ مردم خود را که در نهایت آرامش و سکوت خواستار رسیدگی به آرای خود هستند با بی رحمی تمام  با گلوله پاسخ می دهد.

 

جمهوری اسلامی بر آمده از رای یک اکثریت عمده بود و  از آغاز  بر سرکار آمدن کوشش داشت که  آرای اکثریت مردم را به رخ مخالفان داخلی و خارجی بکشد و به گفته ی مهدی بازرگان به دیگران گوشزد میکرد که به اندازه کوپن خودشان یعنی به اندازه ای که رای دارند سخن بگویند . جمهوری اسلامی با استقرار خود در طی سالیان گذشته با اتکاء به اقتدار دینی و تظاهر به دمکراسی ، این وجاهت را برای خود حفظ کرده بود اما با حوادث اخیر این هر دو عامل آسیب جدی دیده اند. .جالب آنست که  گویا خامنه ای با توهم به استحکام  جمهوری اسلامی در حوادث اخیر با فرار به عقب ( آن هم  به ۱۴۰۰ سال پیش) خواسته است از شر دموکراسی ظاهری خود را خلاص کند اما این کار بیش از پیش چند پارگی در حاکمیت را موجب شده است.

   این روزها خامنه ای و احمدی نژاد بسیار از قانون و اطاعت از آن حرف می زنند.  باید پرسید کدام قانون ؟ قانونی که به صلاحدید رهبری و شورای نگهبان زیرو رو می شود؟ در جایی که آرای مردم  حتا در محدوده  و تنگناهای موجود  قابل اعتنا نیست و نمایندگان مجلس که منتخب مردم نیستند باحکم حکومتی خفقان می گیرند و  منشاء هیچ خیر و صلاحی برای مردم نبوده اند، قانون چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد؟

خامنه ای خود ثابت کرد که  از  قوانین سراپا معیوب جمهوری اسلامی نیز تبعیت نمی کند وآن چه که اصلاً به حساب نمی آورد آرای مردم است . او آرای مردم را محض خاطر احمدی نژاد به زباله دانی ریخت.  حق انتخاب امر بسیار مهمی است که خامنه ای و  ملایان همپالکی اش آن را دست کم گرفته بودند ، مردم خواستار احترام به حق انتخاب خود هستند. انتخاب کردن از ویژگی های انسان و  وجه تمایز او با حیوان است .

هنگامی که مردم از یک حکومتی راضی نیستند و  به آن  اعتقاد ندارند و  به چشم خود می بینند که عدالت در آن حرف بی معنایی است  آن را از خود نمی دانند و اطاعت از آن را لازم نمی شمارند و با فشار و قمه و تیر نمی توان رضایت آنان را جلب کرد .

اکنون بازی دموکراسی و تبعیت ظاهری از ق