ما و جامعه ٬ رهبری، اتحاد عمل اپوزیسیون، سرنگونی، “انقلاب”، انقلاب کارگری

با اوج گیری جنبش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی و شروع خیزشهای اجتماعی بار دیگر مسائل عدیده ای از جمله رهبری این جنبش توده ای، اتحاد نیروهای اپوزیسیون، مناسبات میان نیروهای درون جنبش های اجتماعی و همچنین مقولاتی از قبیل سرنگونی، "انقلاب"، و انقلابی کارگری به  مساله حاد جنبش ما تبدیل کرده است. در اینجا به سه نکته اساسی در این راستا اشاره میکنم:

سرنگونی، "انقلاب"، انقلاب کارگری

خیزش توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی در دوران کنونی باردیگر بحث نفس تحول و اتفاقی را که در جریان است را با شدت بیشتری در مقابل جامعه قرار داده است. همگان قبول دارند که اتفاقات و تحولاتی در جریان است. جامعه تغییرات غیر قابل انکاری را از سر میگذراند. اما سئوال این است که چه اتفاقی و چه تحولی در شرف وقوع و در حال شکل گیری است؟ در پاسخ باید تاکید کرد که کماکان دو دیدگاه در جامعه رو در روی هم قرار دارند.

 

یکی تبیینی است که ریشه در دوم خرداد و بنیادهای فکری آن جنبش ارتجاعی دارد که امروز در ائتلاف موسوی – کروبی – خاتمی و جریانات اصلاح طلب حکومتی نمایندگی میشود. این نگرش در اساس خود معتقد و یا پایبند به نظام اسلامی است. بنیادهای فکری و سیاسی این سیستم را می پذیرد. جوهر و هدف تلاشهای فعلی را تلاشی برای انطباق حکومت اسلامی با شرایط زندگی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در جامعه ایران و جامعه بین المللی کنونی میشمارد. میخواهد رژیم اسلامی را به رژیمی قابل قبول و سازگار برای جامعه زمان خود تبدیل کند، آن را به رژیمی متعارف تبدیل کند. این دیدگاه خواهان اصلاح رژیم بمنظور حفظ و بقای آن است. تاکید میکند که جوهر اعتراضات اخیر نه بر سر نفس وجودی رژیم اسلامی، نه بر سر سرنگونی رژیم اسلامی، بلکه بر سر تعدی به "رای مردمی" است که در "انتخابات" اخیر رژیم اسلامی شرکت کردند و به "کاندیدای اصلاح طلب" رای دادند. این دیدگاه در عین حال وجه مشترک تمامی تزها و نگرشهایی است که سرنگونی را رد میکنند. این دیدگاه فصل مشترک بسیاری از نیروهای خارج از حاکمیت اسلامی هم هست. جریانات توده ای و اکثریتی و کلا کسانی که سرنگونی را رد میکنند در مبانی فکری خود با این چهارچوب شریکند. تبیین رسمی و غیر رسمی دول غربی از تحولات جاری ایران نیز در این چهارچوب قرار دارد. تبیین های اخیر کورش مدرسی هم بعضا در این چهارچوب قرار میگیرد.

 

تببین دیگر نگرشی است که جوهر تحولات حاضر را در بحران سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کلیت رژیم اسلامی میداند. موقعیت سیاسی فعلی را ناشی از تلاش مردم برای بزیر کشیدن کل موجودیتی میداند که در تناقض با یک واقعیت تاریخی قرار دارد. اوضاع حاضر را مرحله ای از روند سقوط و نابودی رژیم اسلامی میداند که از ده سال پیش در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ بطور علنی ابراز وجود کرد. در این نگرش رژیم اسلامی در یک بن بست تاریخی قرار دارد که دارای زمینه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی معین و روشنی است. در این چهارچوب فکری راه حلی برای رژیم اسلامی متصور نیست. رژیم اسلامی رفتنی است. مردم هم دست به کار بزیر کشیدن آن هستند. این رژیم تنها با سرکوب خشن و وحشیانه روزمره سیستم خود را پابرجا نگهداشته است و دو روز فلج شدن دستگاه سرکوب آن مترادف با سقوط این رژیم است. جنبش کمونیسم کارگری به این دیدگاه تعلق دارد. مبانی سیاسی و نظری این نگرش به طور روشن و همه جانبه ای در ادبیات سیاسی منصور حکمت فورموله و بیان شده است. در این دیدگاه رژیم اسلامی محکوم به زوال و سرنگونی است و دو مقوله علی العموم در این راستا در زمینه چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی مطرح است. آیا رژیم اسلامی با یک انقلاب سرنگون میشود یا اینکه در پس خیزش توده های مردم و در فازی از جنبش سرنگونی سقوط میکند؟

 

ما همواره تاکید کرده ایم که انقلاب ایران از نقطه نظر جنبش کمونیسم کارگری و طبقه ما تنها یک انقلاب کارگری خواهد بود. انقلابی "با هدف اثباتی ایجاد یک حکومت کارگری، یک جمهوری سوسیالیستی" (منصور حکمت) ما بر خلاف این نگرش پوپولیستی تاکید کرده ایم که "جنبش مردم برای سرنگونی را، با همه خیزشها و قیامها و نبردهایی که در برخواهد داشت، از انقلابی که میتواند از دل این جنبش عروج کند" باید متمایز کرد. تفکیک این دو مقوله یک رکن نگرش کمونیستی در بررسی تحولات حاضر و یک مولفه اساسی در مرزبندی با نگرش پوپولیستی در برخورد به همین تحولات است. از نظر ما "رژیم اسلامی میتواند در نتیجه یک قیام شهری در تهران سقوط کند، میتواند در نتیجه یک قیام شهری و در تهران سقوط کند، میتواند با یک کودتا از بین برود … جنبش سرنگونی طلبی میتواند پیروز شود بی آنکه لزوما کل ماشین دولتی را هدف گرفته باشد. (منصور حکمت)

 

ما کمونیستیم و برای سازماندهی انقلاب کارگری کمونیستی فعالیت میکنیم. ما برای سرنگونی رژیم اسلامی در پس یک انقلاب کارگری تلاش میکنیم. ما همزمان برای پیروزی جنبش سرنگونی طلبانه مردم و انقلاب کارگری تلاش میکنیم. انقلاب کارگری کم مشقت ترین، متمدن ترین، انسانی ترین، رادیکال ترین شیوه برای تعیین تکلیف با نظام اسلامی و سرمایه داری حاکم بر جامعه است. انقلاب کارگری انقلابی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است. انقلابی است برای خلع ید از حاکمیت سیاسی حاضر و در هم شکستن مناسبات اقتصادی و سیاسی ای که کل نظام کریه و ضد انسانی موجود بر آن استوار است. انقلاب کارگری انقلابی برای خلع ید از سرمایه در سیاست و اقتصاد است. صرفا تغییری در رژیم سیاسی موجود