تحلیلی برنطق رفسنجانی در نماز جمعه این هفته

Nawid_Akhgar@hotmail.com
 

نطق رفسنجانی در نماز جمعه این هفته از سه زاویه از اهمیت ویژه برخوردار است

الف: در زمینه ایدئولوژیک

شقه ایدئولوژیک درون حاکمیت که در منتها الیه راس آن یعنی بین رفسنجانی و خامنه ای عمل میکند در ارزیابی های جوهری به شکافی عمیق بدل گشته است که هیچ قدرت مذهبی چه در داخل و چه در خارج از حکومت نمی تواند موضوع را با مباحثه و مذاکره به اتحاد عمل گروه های متخاصم و به یکپارچگی حکومتگران بکشاند

ب: در زمینه سیاسی

بلوغ سیاسی مردم و جامعه جوان و ۷۰ ملیونی ایران به چنان اهرم فشاری بر حکومتگران تبدیل شده است که مشخصا پدید آورنده تضاد های حاد سیاسی در بینش های اجتماعی و فرهنگی ، اقتصادی و بین المللی اعضای نظام اسلامی اعم از خامنه ای رفسنجانی موسوی و کروبی و رضائی و غیرو است که در گذشته ایدئولوژیکمان و سیاسا با هم منطبق بوده اند

پ: در زمینه بین المللی

رفسنجانی در نماز جمعه  بر این همه عرق ریزی رژیم برای مسلح شدن به بمب اتم اشک تمساح میریخت بر اتمی اشک تمساح می ریخت که اینبار نه به توسط بمباران این و یا آن ائتلاف نظامی دارد از دست رژیم خارج میشود که در یک قیام عمومی وقتی کل رژیم در بحران مشروعیت و بالا تر از آن قرار گرفت و پرده اختناق دریده شد و سرنگونی در دستور کار توده ها قرار گرفت مسئله بمب اتم نیز به بهترین وجه با مردم ایسران و جامعه جهانی تعین تکلیف میشود

و اما جامعه جهانی که در مماشات با رژیم جمهوری اسلامی خطر مسلح شدن این نظام توتالیتر را به سلاح اتمی بر دوش میکشد در مرحله ای قرار گرفته که دیگر قادر نیست با وجود تضاد های جناحین حاکمیت و بی ثباتی مفرط و بحرانی که بقول رفسنجانی سراپای جامعه و رژیم را فرار گرفته دست روی دست بگذارد و تماشاگر دستیابی رژیم به بمب اتم باشد.
 
 

۱- مشخصا پس از تقلب در انتصابات حکومتی و نصب احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور آینده تغیر ماهیت رژیم به خلیفه گری حاد بنیادگرا یک الزام بود رژیم ولی فقیه که میخواست پیکر بمب اتم را در  آینده نزدیک در آغوش کشد و با آن "صهیونیست ها " یعنی یهودیان بی گناه را از صفحه گیتی محو نماید میبایستی به یک خلیفه گری حاد بنیادگرا و بدتر از قبل کشتار گر و خشنونت گرا مبدل شود زیرا سپردن حفاظت از بمب اتم بدست موسوی و یا کروبی به معنی نوشیدن جام زهر و قبول خاتمه دادن به غنی سازی اورانیوم در قاموس علی خامنه ای جائی نداشت. پس در یک چهار چوب ایدئولوژیکی خارج شدن از فضای حکومت جمهوری اسلامی و ورود به خلیفه گری اسلام فقاهتی جناحهای متخاصم درون حاکمیت را بیش از پیش رو در روی یکدیگر قرار میداد زیرا در دراز مدت در صورت سر نسپردن به این حاکمیت  جدید کلیه منافع آنان نیز بزیر علامت سئوال میرفت.

 

رفسنجانی تاکید کرد که رهبری فقاهتی از این دست اسلامی نیست زیرا وقتی حکومت بر مردم متکی نباشد و ولی امر بدون تائید مردم به حکومت بپردازد اسلام به نابودی کشیده خواهد شد، رفسنجانی از حضرت علی مثال آورد که تا مردم به او نگرویدند وی رهبری را نپذیرفت و غیر مستقیم به خامنه ای گوشزد میکرد که ولایت تو بدون بیعت مردم با تو صورت گرفته و قابل قبول نیست این سخنان در حالی ادا میشد که مردم در خیابانها همزمان شعار رهبر ما قاتله ولایتش باطله را فریاد می کشیدند 

۲- در زمینه سیاسی با ورود عنصر خلیفه گر بنیادگرای وحشی به میدان، چماق حاکمیت جدید با تائید ولی فقیه برای ادب کردن هر آنکس که خود را هم سطح رهبر بلامنازع میداند و یا مایل به هم سطحی با اوست میبایستی توسط احمدی نژاد بر فرقش کوبیده شود و از صحنه حذف گشته ویا با عنصر ولایت و ولی عهدش آقا مجتبی بیعت کند

حملات مکرر احمدی نژاد به رفسنجانی در قبل از انتصابات فقاهتی  همه گویای این مسئله است زیرا در تئوری عام همیشه برای از بین بردن فیزیکی رقیب او را خلع درجه و از هویت می اندازند که حذف فیزیکی اش باعث رنجش خاطر اطرافیانش و هوادارانش نشود. خوب مشخصا رفسنجانی که خود را روزی سردار سازندگی می دانست و همسر وی امروز به مطبوعات میگوید من در خانه ام را باز میکنم بیائید ببینید که ما چطور زندگی میکنیم و روزی فرد دوم نظام بوده و یا هست وقتی به یکبارگی به یک چپاولگر بیت المال مسلمین تغیر حالت میدهد بایستی خیلی کودن باشد که نفهمد قدم بعدی خامنه ای و احمدی نژاد پس از خلع هویت وی چیست. زیرا اگر احمدی نژاد دنبال چپاولگر بیت المال مسلمین میگردد میبایستی سری هم به آدرسی که دولت انگلیس بوی میدهد بزند و نگاهی به حساب های آقا مجتبی خامنه ای که تنها یک رقمش یک میلیارد و ششصد میلیون دلار توسط بانکهای انگلیس ضبط شده است عکس العمل نشان دهد تا مردم باورش کنند که وی بدنبال چپاولگران درب هر خانه ای را خواهد زد و اعمالش تنها چماق ولی فقیه نیست.

تاکید رفسنجانی در نماز جمله بر قانونی عمل کردن نظام در حالی که خود سی سال مسئول اول و دوم بی قانونی های تاریخی و چپاول بر علیه مردم ایران بوده است نشان از ترسی است که فردا گریبانش را خواهد گرفت.

تاکید بر آزادی مطبوعات از طرف رفسنجانی نیز زمینه در حس آزادیخواهی و لیبرال بودن وی اساسا ندارد زیرا وی با خامنه ای از یک جوهرند تاکید وی بر آزادی مطبوعات و رادیو تلویزیون که بتوانند در حد قانون انتقاد کنند مبنی بر این است که وی بتواند با گرفتن اهرم فشار مطبوعاتی در دستش با ولی فقیه به خیال خودش به چانه زنی برای حفظ قدرت موجود بپردازد. در حالی که رژیم جمهوری اسلامی که ظرفیت شنیدن چهار تا انتقاد را در سطح کاندیدا های ریاست جمهوری ندارد مسلمن نخواهد توانست نقد و مباحثه و گفتگو را در سطح سراسری گسترش دهد، پیوستن به سیاست لیبرال دمکراسی با درب هاب باز برای مطبوعات در امر انتقاد یعنی پذیرش آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی و خاتمه شکنجه و اعدام ظرف م