مبانی راهکارها در جنبش عمومی اعتراضی مردم

استمرار اعتراضاتی که از ۲۲ خرداد به این سو شروع شده است, و بویژه پس از بازگشت مردم به خیابان ها در ۱۸ تیر که علیرغم تهدیدات آشکار نیروهای امنیتی و نظامی رژیم و لشکرکشی و بسیج نیرو از سوی آنان صورت گرفت و بار دیگر ظرفیت جنبش اعتراضی را مثل پتکی بر سر سرکوبگران شکست,  این پرسش محوری را به میان می کشد: مهم ترین و اصلی ترین عامل تداوم همین جنبش اعتراضی فعلی چیست؟

 نیروها و گرایش های مختلف سیاسی و طبقاتی بر اساس چشم اندازها و افق های دید خود و در چهارچوب هدف هایی که برای جنبش اعتراضی کنونی ترسیم می کنند, طبعا پاسخ یکسانی به این پرسش نمی دهند. البته تنوع  پاسخ ها مفید است, اما در عین حال گرایش هایی هستند که با جنبش همراه نیستند؛ هر چند پاسخ های بخش مهمی از همین گرایش های ناهمراه نیز در وجه عمده با انکار صریح اهمیت بلاواسطه لزوم گسترش جنبش اعتراضی مردم همراه نیست, بلکه ناهمراهی پیش از هر چیز از طریق ارائه راهکارهایی قابل مشاهده  است که ظاهرا به نام همین جنبش طرح می کنند.  از اینجاست وجود طیفی وسیع و متناقض از راه کارها. به دلیل همین گستره پر تناقض است که تاکید بر مبنای عمومی سنجش  راهکارها در لحظه حاضر اهمیت دارد. اگر مفروض بگیریم که گسترش جنبش اعتراضی بر علیه دیکتاتوری در سطح پایه, یعنی به میدان کشیدن هر چه بیشتر نیرو و جلب و جذب حمایت و همدلی و مشارکت بخش های وسیع تری از مردم, بویژه مشارکت فعالانه تر کارگران و زحمتکشان مهم ترین بستر تقویت و تحکیم جنبش اعتراضی و ضامن استمرار آن است, در این صورت:
۱: هر راهکاری که زمینه ساز تحمیل یک نبرد قطعی پیش رس نامنطبق با توازن واقعی نیروی مردم و سطح آمادگی کنونی آنها باشد قطعا به نفع پیشروی جنبش اعتراضی نیست و تنها به انزوای آن خدمت می کند. تا زمانی که فراگیری جنبش اعتراضی و سراسری و یکپارچه شدن آن در ابعاد دهها میلیونی در دستور قرار دارد, شکل هایی از نافرمانی مدنی در مقابل دیکتاتوری و رژیم کودتا که بتواند بخش های هر چه وسیع تری از مردم را با هزینه ای بسیار پائین در جنبش اعتراضی مشارکت دهد و از خلاقیت ها و ظرفیت های آنان بهره ببرد, و بویژه بستر خودسامان یابی مردم را فراهم سازد حائز اهمیت کلیدی بوده و قادر است سایر شکل های اعتراض را به سهم خود تقویت نموده و وسعت بخشد. اعتراضات خیابانی مهم است, و تلاش برای فعال کردن نیروی وسیعی  که توانایی بالفعل حضور در خیابان ها را در خود نمی بیند, عامل تقویت و گسترش جنبش اعتراضی است. جنبش اعتراضی را نباید از این نیرو محروم کرد
۲: هر راهکاری که خواه با هر بهانه یا زمینه ای بستن شکاف در درون حاکمیت و یک دست کردن آن را هدف قرار دهد و یا به آن سرعت دهد, خواه به نام رادیکالیسم یا واقع گرایی و غیره مطرح شود, عملا زمینه بهره برداری مردم از این شکاف ها و استفاده از این شکاف ها به عنوان بهانه اعتراضات جدید را مسدود می کند. راه کارهایی که عملا "بالایی ها" را در برابر جنبش اعتراضی مردم متحد کند, یا به شیوه ای اراده گرایانه و مبتنی بر جدولی از اصول مجرد نظری پیشاپیش بهره برداری از چنین فرصت هایی را از جنبش اعتراضی دریغ دارد, به نفع جنبش اعتراضی نیست و به استمرار آن کمکی نمی کند. برعکس هر چه شکاف وسیع تر و عمیق تر شود و هسته اصلی کودتاچیان و دستگاه ولایی منزوی تر گردد, حمله به آن و زیر فشار گذاشتن آنها از سوی مردم سرعت خواهد گرفت. فراموش نباید کرد که یکی از شروط اصلی ناتوانی "بالایی ها" در حکومت به شیوه سابق, وجود همین شکاف فلج کننده و ناممکن شدن شکل گیری اراده واحد در میان آنان است. 
۳: از شروط پیشروی جنبش اعتراضی صراحت در هدف مرحله ای و تنوع هر چه وسیع تر در وسایل پیشروی به سوی آن است. هر راهکاری که در لحظه کنونی خواه به هر وسیله ای دیکتاتوری ولایت مطلقه فقیه و رژیم کودتا را از کانون اصلی تهاجم مردم خارج کند و نیروها و گرایش های دیگر در درون یا حاشیه جنبش اعتراضی را پا به پای آن آماج حمله قرار دهد, با منطق محاصره صحیح دژهای اصلی دشمن مردم و درهم شکستن آن که بدون آن راهی برای پیروزی متصور نخواهد بود, در تناقض می افتد و زمینه انحراف جنبش اعتراضی را فراهم می کند. در جنبش های عمومی اعتراضی که انواع نیروهای طبقاتی و گرایش های سیاسی؛  رنگ ها, پرچم ها, مطالبات ,خواست ها , چشم اندازها, هدف ها, ظرفیت ها و کنش ها وارد صحنه می شوند, مرز میان دوستان و دشمنان مردم غالبا مرزی میان سیاه و سفید نیست, بلکه طیفی وسیع از خاکستری در حد فاصل آن جای می گیرد. به همین ترتیب واکنش مناسب فقط به اتحاد یا دشمنی پایدار, تعریف و تمجید و حمایت یا افشاگری و لعن و طعن , میان مجموعه ای از نیروها خلاصه نمی شود و طیف گوناگونی از کنش ها و واکنش ها را دربرمی گیرد. نقطه عزیمت و مبنای عینی واقعی برای تعیین روش برخورد به مجموعه این نیروها و بویژه نیروهای همسوی مشکوک, مردد و موقتی با جنبش اعتراضی مردم (که ناچار باید دم به دم متناسب با تغییر توازن قوا و شکل گیری شرایط جدید دائما تکرار شود), نه  صرفا تاریخچه و پیشینه این نیروهاست, نه صرفا شکل و نحوه و روکش گفتمان آنان؛ بلکه پیش و بیش از هر چیز مشاهده دقیق و خونسردانه عملکرد واقعی آنها و سطح, نوع و شکل های حضور آنها در جنبش اعتراضی و جمع بندی این عملکرد در انطباق با ظرفیت های واقعی جنبش اعتراضی در هر موقعیت و مرحله مشخص است. از این بستر است که می توان نحوه واکنش به هر نیروی درون یا حاشیه جنبش اعتراضی را برکشید و اشکال مناسب برخورد را به کار بست. و صد البته گفتن ندارد که همین کار را دائما و با هر تغییر جزئی باید تکرار و تکرار کرد.
۴: وقتی فنر فشرده ای ناگهان رها می شود, آن هم در جامعه ای که شدیدا زیر فشار خرد کننده استبدادی مخوف  قرار داشته است, انتظار هماهنگی و توازن عالی میان شعارها و ظرفیت های واقعی جنبش اعتراضی یا انطباق بلافصل میان شعارها و آمادگی بالفعل اقدام توده ای, غالبا انتظار