جنبش انقلابی مردم در ١٨ تیر روی پاهای خود ایستاد

بعد از سه هفته بگیر و ببند، تهدید، صحنه سازی های تلویزیونی و رجز خوانیهای خامنه ای و احمدی نژاد، روز ۱۸ تیر مردم پاسخ این یاوه گوئیها را دادند. اینبار ۱۸ تیر سال ۸۸ صرفا خصلت دانشجویی و صرفا در گرامیداشت حرکت شکوهمند شش روزه سال ۷۸ نبود، ۱۸ تیر ۸۸  ضمن گرامیداشت و تجلیل از حرکت درخشان ده سال قبل، نقطه عطف بسیار مهمی در سیر رویدادهای یکماه اخیر بود که نه تنها دانشجویان بلکه پیر و جوان، زن و مرد و از هر سن و سالی از مردم با شرکت چشمگیرشان عزم جزم خود را برای به زیر کشیدن این رژیم و بعد از وقفه ای چند روزه اما با قاطعیت به نمایش گذاشتند. ۱۸ تیر علارغم نگرانیهای مردم برای یک افت کوتاه مدت حضور در خیابانها، یک گام بلند مهم و سیاسی برداشت و به یک معنا اعتماد بنفس مردم را بالا برد، انسجام و اتحاد مردم را بیشتر کرد و بر روی پاهای خود ایستاد.

امروز دیگر صحبت بر سر این نیست که چطور شد زنان و دختران با لباس و آرایش مدل غربی و با روبان سبزی بر مچ شان در خیابانها شادی می کردند و به " تبلیغات انتخاباتی" به " نفع" یکی از جناحها می پرداختند. این روبانها برای مردم بستوه آمده  فقط خاصیت یکبار مصرف روزهای اول را داشت تا برای باز کردن هر چه بیشتر شکافی که ماهها و سالها در میان بالایی ها ایجاد کرده بودند این شکاف را عمیق تر کنند و قدمهای اولیه را بردارند. همان کاری که ده سال قبل در مورد خاتمی و دو خرداد کردند. این رنگ بسرعت حاشیه ای شد و به تاریخ پیوست. اما ۱۸ تیر امسال آب پاکی بر روی این توهمات ریخت. بخش بسیار وسیعی از مردم این توهم را نداشتند و با بهره گیری از قانونمندی های واقعی، مادی و عینی در حرکت مبارزاتی خود از این امکان بهره جستند و به خیابانها آمدند. در سال ۵۶ کسی نمی توانست تصور کند که حرکت انقلابی مردم برای سرنگونی رژیم پهلوی از حاشیه نشینها خارج از محدوده شهر شروع می شود. این خاصیت هر خیزشی در حکومتهای استبدادی برای سرنگونی است. مردمی که جانشان به لب رسیده است دنبال بهانه می گردند تا استارد را بزنند. مردم از دسترس ترین امکانی که پیش رو دارند شروع می کنند. برای اینکه زمینی، عینی و با قانونمندی های واقعی برای رسیدن به هدف پا به میدان مبارزه می گزارند. بنا به این قانونمندی عام، نتایج هر حرکتی از مبدا به مقصد است نه برعکس.

از همان ابتدای به خیابان آمدن مردم بارها گفتیم که این خیزش انقلابی مردم برای سرنگونی حکومت اسلامی است و گفتیم که موسوی آنقدر بهانه است که خاتمی در ده سال قبل بود. مردم این را در شعارهایشان فریاد زدند. در ۱۸ تیر از رنگ سبز و غیره خبری نبود و تداوم حرکت انقلابی مردم در این روز نشان داد که مدتهاست از موسوی عبور کرده است. جنبش سرنگونی در این روز نشان داد که بر روی پاهای خود محکم و استوار ایستاده است. در این روز گرد و غبارها و توهمات حاشیه ای کنار زده شد و در روزهای آینده با شروع اعتصابات کارگری این جنبش انقلابی شفافیت خود را بیشتر از این قابل روئیت خواهد کرد. تا همینجا انقلابی که حکومت و سران آن را برای سرنگونی هدف قرار داده است دارد به خود متکی میشود. کیفیت، مضمون حرکت، ترکیب شرکت کنندگان، شعارها و قدرت نمایی توده ای ۱۸ تیر یک موفقیت بزرگ برای جنبش انقلابی مردم در تکیه دادن به خود است. این یعنی عبور کردن از ایستگاهها و پیچ و خمهای مسیر راه. ۱۸ تیر امسال نشان داد که اتفاقا وقتی که" نیروهای حایل"،" نیروهای سکوت کنید"، نیروهای فراخوان دهنده " در خانه بمانید" و غیره را کنار می زند، می داند چکار باید بکند. در ۱۸ تیر امسال علارغم شاخ و شانه کشیدنهای  خامنه ای و با افزایش نیروهای سرکوبگرش که بمراتب بیشتر از هفته های گذشته به میدان آورده بود اما این نیروی سرکوبگر در سردرگمی و فرسودگی، متحیر و هاج و واج در خیابانها ولو شده بودند، مردم با روحیه ای بالا و با اعتماد بنفس بیشتر به خیابانها آمدند. اما مهمترین نقطه عطف ۱۸ تیر ۸۸ در این نهفته است که همان جمعیت میلیونی در شهرهای مختلف و با توجه به تهدیدات، اعتراف گیریهای تلویزیونی، زندان، شکنجه، ضرب و شتم، حمله به منازل و شکستن اتومبیلها و وسایل شخصی شان، به خیابانها آمدند و فریاد مرگ بر خامنه ای، مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر دیکتاتور و آزادی برابری سر دادند.
 

 ۱۸ تیر اما پاسخ محکمی به تز و تحلیلهای کورش مدرسی و همفکرانش نیز بود. اینها از همان ابتدا این حرکت را تحت عنوان دعوای سبز و سیاه تقسیم و جنبش سرنگونی را در نهایت سخاوتمندی دو دستی به سبزها تقدیم کردند، کوشیدند تا همچون گذشته و این بار خیزش  انقلابی مردم را به حساب موسوی بنویسند. در تحلیلهایشان گفتند جنبش سرنگونی شکست خورد، جامعه دارد به طرف سناریوی سیاه می رود، هیچ حرکت و اعتراضی در جامعه علیه حکومت مسئله آنها نیست، حکومت دارد تثبیت می شود و غیره ، حق داشتند که با چنین تز و تئوری هایی نقش آبرو باخته حزب توده را ایفا کنند ، این تز و تحلیلها از مقطع موجودیت این حزب تا کنون هیچ  معنایی جز ایستادگی در مقابل خشم فرو خورده مردم را نداشته است. برای زیر فرش کردن این افتضاح سیاسی،  با شعار "کار آگاهگرانه در میان کارگران" و یا  " سازماندهی صف مستقل کارگری" شعار"صف مستقل و کارگرپناهی" را جایگزین کردند تا خط و سیاست راست و شکست خورده خود در مورد اتفاقات یکماهه اخیر را توجیه کنند. جالب این است که این " مدافعین" طبقه کارگر در جریان فراخوانهای تشکلهای کارگری برای برگزاری اول مه ۸۸ ، کارگران را از برگزاری جشن بین المللی خود و برای اعتراض به نظام سرمایه داری و از حضور در خیابانها  برحذر داشتند و اکنون در توجیه این افتضاح و ایستادگی در مقابل حرکت مردم، کارگر پناه و طبقاتی شده اند. اطلاق هپروتی، مریخی و ذهنی زیاده از حد ارفاق کردن به این محفل است. اینها موانع حائلی هستند که با این تحلیل و بررسی های بسیار شفاف و روشن راست، رژیم را از زیر ضرب سرنگونی بیمه می کنند. اما با این تز، تئوری و تحلیلهای راست روانه یکبار برای همیشه پرونده سیاسی خود را مختومه اعلام کردند و به بایگانی سپردند. تحولات سیاسی جامعه به نوبه خود نقش و جایگاه نیروها را تعیین می کند که در کجا می ایستند. رویدادهای یک ماه اخیر که منجر به بسته شدن پرونده سیاسی این حزب تحت نام "چپ" بود، این خاصیت را داشت که نا
م حکمت از زیر آوار تحریفات و راست روی چند ساله رهبری این حزب بیرون بیاید.