حزب “حکمتیست” و رویدادهاى سیاسى در کردستان ایران!

حزب موسوم به حکمتیست در رویدادهای سیاسی در ایران و کردستان بحق جایگاه "مهم" و "رفیعی" را فتح کرد. بر صندلی ناسیونالیستها که عملا مانع پیوستگی خیزش های مقطعی در تقابل با نظام جمهوری اسلامی هستند جلوس کرد. محفلی که دور کورش مدرسی به عنوان فرماندهان پیشبرد سیاستهای "استرتژیک" رهبری شان را توضیح و تشریح کرده اند، بطور واقعی و در دنیای سیاست در صف نه چندان ناشناخته ای قرار گرفتند.

اینها که منفی بافی در مورد خیزش میلیونی مردم برای عبور از اسلام سیاسی را در پوشش عوامفریبانه "استقلال طبقاتی کارگران" نمایندگی کردند با تکبر و تفرعن خاصی که دیگر به اخلاقیات این شبه حزب تبدیل شده است بجای ناسیونالیستها در برابر جنبش سراسری سرنگونی طلبی ظاهر شدند. و البته اینبار در همسوئی با   جلال طالبانی، که بویژه پس از تصمیم دولت آمریکا برای خروج نیروهای نظامی از عراق بشدت از تزلزل ارکان حاکمیت رژیم اسلامی به عنوان "همسنگر دیرین" نگران و هراسناک شده است. عدم خیزش و تحرکات در هماهنگی با خیزش میلیونی مردم در تهران و سایر شهرها٬ برای حزب حکمتیست دیگر دستاویزی شده است تا بگویند یارهای دیرین سردار رحیم صفوی در کردستان هنوز این توان را دارند که در مقابل پیوستن مردم به تحرکات سراسری برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی مانع و سد بزرگی ایجاد کنند. و سران این حزب موقعیت کنونی و کم تحرکی مردم در برخی شهرهای کوچکتر و از جمله در کردستان را بعنوان "رادیکالیسم انقلابی" قلمداد میکنند. اسد گلچینی از رهبری حزب "حکمتیست"٬ در نوشته ای تحت عنوان «چرا جنبش سبز در کردستان حمایت نشد» کرنولوژی مواضع احزاب اپوزیسیون در کردستان را نوشته و مفتخرانه مواضع راست و ارتجاعی حزب "حکمتیست" را بعنوان "رادیکالیسم انقلابی" مردم کردستان٬ قالب کرده است. هیچ چیز جز این اشتراک در شادی و شوق از عدم سرایت تحرکات میلیونی ایران به کردستان، موضع واقعی تر احزاب کردایه تی را نشان نمیدهد. واقعیت این است که این همسنگری و هم سرنوشتی با بستر ناسیونالیسم کرد را به نام کمونیسم و یا حفظ استقلال طبقه کارگر نمیتوان پنهان کرد. 

ما و مردم کردستان با تاریخ بیش از سه دهه جنبش اعتراضی و ضدیت مردم با جمهوری اسلامی آشنا هستیم. ما میدانیم که در تند پیچ های سخت اعتراضی مردم کردستان، نه به جمهوری اسلامی را نمایندگی کرده و رادیکالیسم انقلابی را در مقابل کل نظام حاکم و اسلامی نمایندگی کرده اند. در متن تنفر عمیق از جمهوری اسلامی و تلاش بخش مهم و عمده مردم در کردستان برای حل مساله کرد٬ احزاب سیاسی در دوره های مختلف هر کدام نقش و جایگاه منحصر بخود را ایفا کرده اند. کم نیستند آن مقاطعی که احزاب ناسیونالیست و قومی و بخشهای مختلف حزب دمکرات و ناسیونالیستها از قبیل پژاک٬ در حالیکه اعتراضات سراسری در ایران وجود داشته٬ از گسترش این اعتراضات در کردستان ممانعت بعمل آورده و عملا با فضای ناسیونالیستی و ارتجاعی بخشهایی از شهرهای کردستان را از پیوستن به اعتراضات سراسری محروم کرده اند. یک بحث پایه ای و دائمی کمونیسم کارگری تاریخا در کردستان همین فضا و تلاش برای خنثی کردن هژمونی سیاسی ناسیونالیسم کرد در کردستان بویژه در مقاطعی بوده است که مردم در ایران در مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی اعتراضی داشته و در این مقاطع ناسیونالیسم کرد٬ موانع و سد ایجاد کرده، و عملا در مقابل رادیکالیسم انقلابی مردم کردستان صف آرایی کرده اند. در یک کلام ناسیونالیسم کرد اگر در شکاف اوضاع منطقه ای در کردستان و خاورمیانه تلاش کرده که موقعیت و هژمونی ناسیونالیستی ـ سیاسی خود را اعمال کند٬ اما در بعد داخلی اینبار تلاشش ممانعت از پیوستن مردم کردستان به اعتراضات سراسری بوده است. ما تاریخا تلاش کرده ایم که این موقعیت احزاب ناسیونالیستی را خنثی و مردم کردستان را با اعتراضات سراسری هماهنگ و یک صدا کنیم. رهبری حزب "حکمتیست" در بطن رویدادهای اخیر جامعه ایران، به جای سیاست شرمگینانه و جبونانه احزاب ناسیونالیست کرد که شهامت نداشتند صراحتا در تقابل با خیزشهای اخیر در تهران و شهرهای بزرگ ایران حرفی بزنند، نمایندگی همان سیاست ها را بر عهده گرفت.

اعتراصات ۱۸تیر٬ اعتراضات سراسری دانشجویان در تهران و سایر شهر  نمونه های برجسته ای از تلاش ناسیونالیستها در ممانعت از هماهنگی اعتراض سراسری مردم کردستان با اعتراضات سراسری در ایران است.

با علم به این وقایع و سیر تاریخی از رویدادهای چند دهه گذشته٬ و با علم به جایگاه ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران بعنوان جریانی مانع در سراسری کردن اعتراضات و مطالبات سراسری٬ ما امروز با پدیده جدیدی در میان طیف چپ و کمونیست روبرو هستیم که با اتخاذ سیاستهای راست و ارتجاعی موانع جدیدی تحت نام "جنبش سبز" در مقابل رادیکالیسم مردم کردستان ایجاد کرده است. و امروز ما می بینیم که حزب"حکمتیست" با چه شتاب سرسام آوری و با اشتیاق بسیار مفتخرانه ای جایگاه خود با احزاب ناسیونالیست را عوض کرده و امروز که متاسفانه یک جریان که خود را کمونیست میداند در مقام یک جریان ناسیونالیست محلی عدم هماهنگی و خانه نشینی مردم در کردستان را بعنوان "رادیکالیسم انقلابی" جار میزند. و عملا در مقابل اعتراضات سراسری در اردوی احزاب کردی و ارتجاعی چادر میزند. حزب "حکمتیست" در ایندوره و بعد از رویدادهای ۲۲ خرداد امسال عملا به جای رفیع و ارتقا یافته ناسیونالیسم کرد پرت شد و عملا در مقابل آن صداهای میلیونی که مردم در تهران و سایر شهرها آفریدند٬ ایستاد. و متاسفانه اینبار خارج از اینکه صندلی احزاب ناسیونالیست را اشغال در کاتاگوری و بروشور احزابی قرار گرفت که ترس و وحشت از ساقط شدن رژیم اسلامی را نمایندگی کردند. راستی این تجسم واقعی زندگی با سنت های حزب توده پس از "انقلاب اسلامی" نیست؟ "نئو توده ای&q
uot; آیا برازنده واقعی اینها نیست؟

به نظر من٬ هر درجه سکوت و اغماض در  افشای مواضع و سیاستهای راست و ناسیونالیستی محفل رهبری حزب "حکمتیست"  که در دوره اخیر سکان این ناسیونالیسم و زبان "پرخاشگر" آنرا نمایندگی کردند، جایز نیست.

"بلوغ" و جهش سیاسی حزب موسوم به "حکمتیست" دیگر قابل دستکاری و حک و اصلاح نیست. آخر و عاقبتشان بخیر!

 نسان نودینیان ۱۸تیر۱۳۸۸