سرکوب اعتراضات مردمی و هیجده تیر

چند روزی‏ست که اعتراضات مردمی سرتاسر ایران را فرا گرفته است و بی تردید اولین بار و آخرین بار هم نه‏خواهد بود که مردم و اقشار متفاوت جامعه برای کسب مطالبات به‏حق‏شان به‏پا خواهند خاست. تحرکات اعتراضی کارگران، زحمت‏کشان، زنان، دانشجویان و غیره در ایران و در همه‏ی جوامع‏ی طبقاتی‏ای که در آن ظلم و جنایت حاکم است، ید طولائی دارد.

 داستان این حکومت‏ها را این‏چنین نوشته‏اند و تا زمانی‏که قوانین, استثمارگرایانه و ارتجاعی‏شان بر شانه‏های میلیون‏ها انسان رنج‏دیده سنگینی می‏کند، همین بساط ادامه خواهد داشت. بروز ده‏ها اعتراض از جانب خلق‏های تحت‏ستم به‏منظور کسب حقوق, اولیه‏ی‏شان، اعتراضات کارگران به‏منظور بازستانی حقوق معوقعه‏ی‏شان، اعتراضات گسترده و بی‏وقفه‏ی زنان و هم‏چنین اعتصابات و خیزش‏های پی در پی دانشجویان در ایران دارد، از چنین حقایق و موقعیتی سخن می‏گوید که سران حکومت، برای سازندگان اصلی جامعه ساخته‏اند. جامعه‏ی ایران هر روز و هر ثانیه‏اش با تنش، نداری و ناامنی جانی محرومان گره خورده است. فضا را به باب میل و امیال خود دارند سمت‏و‏سو می‏دهند و به میدان جنگ و کُشت و کُشتار جوانان، توده‏ها و محرومان تبدیل نموده‏اند. همه‏ی این‏ها برای تداوم حاکمیت بناحق خویش است؛ همه‏ی این‏ها برای سرکیسه نمودن هر چه بیش‏تر توده‏هاست.

تصور علیل و خام‏شان بر آن است که با بگیر و به‏بندها و سرکوب می‏توانند جنبش‏های اعتراضی را از روند حقیقی خویش باز دارند. نه دورادور، بل، حاکمیت سی ساله‏ی سرمایه در ایران را گواه گیریم، کاملاً پی خواهیم بُرد که سران رژیم جمهوری اسلامی به هر اندازه و میزانی که بر ظلم و خشونت افزوده‏اند، امّا تا کنون قادر نگردیده‏اند از خصلت و خمیرمایه‏ی اعتراضات کارگری – توده‏ای بکاهند و آنرا از درون تهی سازنند. جمهوری اسلامی اینرا به‏خوبی می‏داند و ترس و حشت‏اش هم از این است‏که مباداً روزی مبارزات توده‏ای به اشلی دیگر شیفت کند. به‏همین دلیل هم دارد این‏روزها به اعتراضات مردمی و آن‏هم بطور وحشیانه حمله‏ور می‏شود تا توده را ار کرده‏ی خویش پشیمان سازد. اوباشان نظام این‏روزها سنگ تمام گذاشته‏اند و به‏مانند مارهای زخمی دارند به هر خانه و ماشینی حمله می‏کنند. این ماهیتِ حقیقی نظامی هم‏چون نظام جمهوری اسلامی‏ست و طبعاً در تداوم آن مصراند. در این سی سال توده‏ها، نمونه‏های بسیار زیادی از این دست را در پرونده‏ی خود دارند. کُشتار خلق ستم‏دیده‏ی کرد و بمباران خانه و کاشانه‏ی آنان توسط جنگنده‏های جمهوری اسلامی را کسی از یادها نه‏بُرده است. اسید پاشی و تیغ‏کشی بر سر و صورت دختران و زنان توسط گله‏های مزدور و آن‏هم به بهانه‏ی "بد حجابی" را فراموش نکرده‏اند و هم‏چنان دارد روح و روان هر انسان آزاده‏ای را می‏آزراند. به تبع از آن‏ها حمله‏ی بی‏رحمانه به خوابگاه‏های دانشجویان به بهانه‏ی "انقلاب فرهنگی" و همه و همه، در تاریخ جنایت‏کاری‏های این رژیم به ثبت رسیده است و نه فراموش شدنی‏ست و نه قابل کتمان. همه‏ی این‏ها نشان از ماهیت واقعی و حقیقی رژیمی‏ست که منفعت خود را با قلع و قمع کارگران، زحمت‏کشان، زنان، جوانان و دانشجویان تعریف نموده است. 

جمهوری اسلامی هر دانشجوی کمونیست و آزاده‏ای را به بند کشید و کُشت و واهمه‏ی خود را با تعرض خونین بدانان نشان داد. عناصر مزدور و وابسته به‏خود را تحت لوای گوناگون به صفوف آنان روانه ساخت تا اعتراضات‏شانرا به انحراف بکشاند. محیط دانشگاه‏ها را به میادین نظامی تبدیل نموده است تا مانع‏ی ارتباط این قشر از روشنفکر جامعه با دنیای بیرونی گردد. تصویب هزاران قوانین دست‏و‏پا گیر و "تنبیهات" متفاوت "انضباطی" توسط نهادها و ارگان‏های وابسته به‏خود در میادین آموزشی، مبین این حقیقت است‏که سران رژیم جمهوری اسلامی کاملاً بر نقش و جایگاه دانشگاه‏ها در قبال جنبش‏های اعتراضی آگاه‏اند. می‏دانند که دانشگاه‏ها از تاریخ دیرینه‏ای در نضج و آگاهی میلیون‏ها توده‏ی رنج‏دیده برخورداراند. می‏دانند که از درون دانشگاه‏ها صدها انسان کمونیست و آزاده‏ای بپاخاسته‏اند که زندگی را به کام جانیان بشریت تلخ نموده‏اند. این خصیصه‏ی ذاتی دانشگاه‏هاست و باید آنرا با تمامی کمی و کاستی‏های‏اش شناخت و دانست که همواره دانشگاه‏ها و دانشجویان کمونیست، مبارز و آگاه در گره‏گاه‏های تاریخی یار و پشتیبان محرومان بوده‏اند و بر منفعت سرمایه‏داران و ارگان‏ها و نهادهای وابسته بدانان در میادین آموزشی پشت پا زده‏اند. بنای واقعی دانشگاه‏ها و آن‏هم در جوامع‏‏ی تحت سلطه‏ای هم‏چون ایران، این‏چنین پای ریخته شده است و باید دامنه‏ی آنرا به دیگر میادین مبارزاتی گستراند.

جای دارد تا هم‏زمان با گسترش و پاگیری اعتراضات مردمی به این رسالت تاریخی – مبارزاتی وفادار ماند و به اشکال متفاوت در جهت رشدیابی عملی جنبش‏های اعتراضی گام‏های ارزنده‏ای برداشت. دشمن همه‏ی ترس‏اش بر آن است تا مانع‏ی این روند و تداومی زنجیره‏ای آن‏ گردد. باید اذعان نمود که، مرگ رژیم و تحقق خواسته‏های ابتدائی همه‏ی اقشار و صنوف تحت‏ستم جامعه در حمایت و پشتیبانی مبارزات به‏حق‏شان و آن‏هم حول برنامه و سیاست انقلابی نهفته می‏باشد. واضح است‏که هیچ جنبش و اعتراضی بدون یگانگی طبقات محروم و رنج‏دیده‏ی جامعه به سر منزل مقصود نه‏خواهد رسید. شناخت دقیق از این مقوله، صف‏بندی قاطع و عملی از همه‏ی لمیدگان درون انقلاب، طرد و افشای دوستداران نظام و "اپوزیسیون دولتی" و آن‏هم در شرایط حساس مبارزاتی از زمره اولویت‏هاست. بدون شک تشریح و توضیح چنین حقایقی بر دوش همه‏ی رزمندگان راه رهائی و دانشجویان کمونیست
قرار دارد. دشمنان طبقاتی کارگران و زحمت‏کشان رسالت‏شان رخنه در درون جنبش‏های اعتراضی‏ست. بنابر این نباید بیش از این اجازه داد تا مدافعین حاکمیت و سرمایه‏داران وابسته، انرژی‏های انقلابی را به‏هرز ببرنند و مانع‏ی رادیکالیزه شدن هر چه بیش‏تر اعتراضات توده‏ای گردنند. 
 
 
۱۷ تیر ۱۳۸۸

۸ جولای ۲۰۰۹