نگاهی به انتصابات ایران

افراد زیادی قبل و یا بعد از انتخابات به دلایلی گوناگون مجبور به فرار از کشور شدند که من هم یکی از آنان بودم ، اما مطمتن هستم که آخرین فرد نیستم. امروز که فرصتی برایم پیش آمد سعی کردم که در مورد انتخابات مطلبی کوتاه بنویسم ، هرچند که در این شرایط در ایران نیستم اما سعی دارم که با مطالعه دقیق حوادث ایران این مطلب را ارائه کنم.
امروز بیش از سه هفته از پایان انتصاب محمود احمدی نژاد به عنوان ریس جمهوری ایران می گذرد .

 تقریبا آبها از آسیاب افتاده است. هر گروه و دسته و حزبی که خود را با عنوان اپوزیسیون معرفی کرده اند به نحوی از انحا یک نوع بهره برداری سیاسی هم از این موضوع کرده اند. البته در این بین احزاب ناسیونالیسم کرد به اصطلاح اپوزیسیونی هم بودند که از مردم خواسته بودند که به پای صندوقهای رای بروند و یکی از کاندیداها که اتفاقا آخوند هم بود را به عنوان کاندیدای مورد حمایت خود معرفی کرده بودند که به ایشان رای دهند. افرادی هم بودند که از مردم می خواستند در هر صورتی رای بدهند ولو اینکه رای آنها سفید باشد.اما احزابی هم بودند که در هر شرایطی این انتخابات را مردود  و محکوم و تحریم کردند. اما انتصابات تمام شد. دوباره مردی در راس قدرت قرار گرفت که فقط کارش بله گفتن به خامنه ای است آن هم بدون چون و چرا. اما در این بین مردمی می مانند که به شدت از رژیم آخوندی و دیکتاتوری اسلامی متنفر بودند و روزهای بعد از انتصابات را برای فریاد زدن هر آنچه در این سی سال در دل داشتند مناسب می دیدند. بیشتر این مردم که به خیابانها آمده بودند نه طرفدار موسوی بودند و نه کروبی. بهترین مدرک هم برای اثبات این ادعا همان شعارها و ویدوهایی است که در تمام رسانه ها پخش شدند. اما این مردم چه کسانی بودند .
این مردم همان کارگرانی بودند که چندین و چند ماه بود حقوقی نگرفته بودند. چندین و چند ماه بود که پولی برای خرید لباسی نو نداشتند. آقای موسوی در تمام صحبتهای خود حرف از ادامه راه خمینی میزد  و می گفت که من پیرو خط امام هستم . اما شعار مردم مرگ بر جمهوری اسلامی بود ! جالب است. اگر این مردم طرفدار موسوی بودند باید پیرو خط خمینی می شدند و به نظام دیکتاتوری اسلامی پایبند بودند . اما چرا این طور نیست . دانشجویانی بودند که به هر دلیل به آنها بی حرمتی می شد و آنان را در هر شرایطی که دلخواه بسیج و سپاه و این طور دستجات نبود به راحتی آب خوردن ستاره دار می کردند و آنان را از ادامه تحصیل منع می کردند. همین دانشجویان بودند که فریاد می زدند  مرگ بر دیکتاتور و یا سید علی پینوشه ایران شیلی نمیشه. این شعارها که بر ضد نظام می باشد. حالا چطور افرادی از داخل نظام که سرسپردگی خود را بعد از چندین و چند سال به نظام اثبات کرده اند می خواهند از حقوق این افراد دفاع کنند. این اصلا امکان پذیر نیست.
دخترانی بودند که روسری های خود را از سر درآوردند و به حجاب اجباری " نه " گفتند. دختران و زنانی که بعد از سی سال شهروند درجه دو بودن و نصف مرد بودن و بسیاری دیگر از احکام اسلامی را تحمل کردن ، فرصتی را برای فریاد زدن پیدا کردن و هر آنچه در دل داشتند بیرون ریختند. نماینده کروبی در یکی از شبکه های ماهواره ای به صراحت گفت که حجاب باید برای زنان وجود داشته باشد . موسوی هم در گفته هایش به صورت تلویحی به آن اشاره می کرد. حالا به نظر شما این دختران که حجاب تنها بخش بسیار کوچکی از زندگی آنان است ، به خیابانها می ریزند و از ایده های شما دفاع می کنند.؟ گفته های شما با عمل مردم بسیار متفاوت است .
سوالات بسیار زیادی از احزابی که می خواستند مردم به پای صنودق رای بروند و رای بدهند در ذهن همه ما وجود دارد و باید روزی خود این احزاب به این سوالات پاسخ دهند . چرا باید مردم رای می دادند ؟ چرا در بین این کاندیداها کسی را به عنوان کاندید مورد حمایت خود برگزیدید که سابقه آن برای حدااقل سران حزب مشخص و روشن بود ؟ چه نور امیدی برای بهبود وضع مردم در جمهوری اسلامی دیدید که مردم را به پای صندوقها کشاندید؟ مگر همین افراد و اشخاص ، و در زیر پرچم جمهوری اسلامی و با شمشیر اسلام ، سرها از تن جوانان این کشور جدا نکردند؟ مگر خود شما برای چندین سال به مبارزه مسلحانه با رژیم دست نزدید؟ مگر همان شخص مورد حمایت شما ، برای دفاع از مرزها و جنگ با احزاب اپوزیسیون بودجه هایی را در مجلس به تصویب نمی رساند ؟ آیا باز هم سوالاتم را ادامه دهم . اینگونه نگرش شما به انتخابات و حوادث ایران تنها به یک جا ختم می شود ، اگر قدرت را به دست بگیرید جمهوری دیکتاتوری اسلامی کردستان را درست می کنید. حالا خود را به جای یک فرد کارگر و یا دانشجو یا هر طیفی که خود قبول دارید، جا بزنید. آیا این شرایط را می پذیرید؟
اما انتصابات هرگونه که بود به پایان رسید و احزاب اپوزیسونی پیروز شدند که به مردم و ملت پیشنهاد تحریم و شرکت نکردن در انتخابات را می دادند. ولی در این بین نباید به این دلخوش بود و مردمی را که به هر دلیل گول احزاب و گروههای دیگر را خوردند و در این نمایش شرکت کردند تنها گذاشت . باید از این اشتباهات درس گرفت. اکنون بیشتر مردم به سوی احزابی گرایش پیدا کرده اند که به تحریم انتخابات رای دادند و مخالف شرکت مردم در این انتخابات بودند. مردم بیدار ایران با جمهوری اسلامی از ریشه و بن مشکل دارند و شعار آنها فروپاشی نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است . حالا که اتحاد کارگران و دانشجویان و زنان و فعالان مدنی بسیار محکمتر شده است ، بهترین امکان برای موفقیت همراهی کردن با حزبی است که از حقوق همه ما مردم از کارگر و دانشجو و کودک و زن گرفته تا دیگر اقشار آن ، دفاع کند. دروغگویی حکومت اسلامی بیش از بیش برای مردم مشخص شده است و حتی بسیاری از افرادی که بی طرف بودند خود را برای پیوستن به صفوف مردم آماده می کنند . مردم آزادی می خواهند، مردم برابری می خواهند ، مردم نفس کشیدن می خواهند ، مردم مطبوعات آزاد می خواهند ، تمام اینها تنها در سایه سوسیالیسم تحقق می یابد که
امید است بزودی شاهد آزادی مردم ایران از چنگال اسلام و حکومت اسلامی باشیم.
زنده باد آزادی   زنده باد برابری
  زنده باد کمونیسم کارگری
زنده باد حزب  حکمتیست
که وین کردستانی – ترکیه 
Rojhelat64@yahoo.com