تطهیر جمهوری اسلامی موقوف! (درحاشیه نامه ۶ گروه” چپگرای ایرانی” به سازمان ملل)

انقلاب سبز وارد پستوهای سازمان ملل و سایر دول غربی شده است. داستان از این قرار است که گروههای به اصطلاح" چپ گرای ایرانی" نامه ای خطاب به" جناب" دبیر کل سازمان ملل بان کی مون نوشته اند و نکاتی را مطرح کرده اند.بد نیست خیلی کوتاه به آن پرداخته شود. و این نامه سرگشاده مورد نقد قرار گیرد.

فضا احزاب و جریاناتی که دخیل خود را به "علم سبز" موسوی بسته بودند. زیاد مساعد نیست! همیشه برای چپ ناسیونالیست که فلسفه وجودیش دنباله روی از  حوادث است متهم کردن منتقدین خود به تخطئه حرکت" مردم" دور از انتظار نیست. برای کارگران همیشه با دیدن هر اعتراضی و تحرکی در جامعه بارها این نکات را مرور میکنند. "کارگران کمونیست خواهان انقلابند. اما کدام انقلاب؟ طبقات مختلف و گرایشات سیاسى و اجتماعى مختلف "انقلاب" را به معانى بسیار متفاوتى بکار میبرند. دنیاى ما همه نوع "انقلاب" و همه نوع "انقلابى"اى بخود دیده است. تقریبا هر کس و هر جریانى که میخواهد وضع موجود در جامعه را بشیوه اى ناگهانى و بطور غیرمسالمت آمیز تغییر بدهد از انقلاب حرف میزند و خودش را انقلابى مینامد. خیلى از این انقلابات چیزى بیشتر از ارتجاع صرف نیستند. نمونه "انقلاب اسلامى" زنده و حى و حاضر جلوى چشم ماست. عقب مانده ترین خرافات و مشقت بارترین اوضاع را انقلاب نام گذاشته اند. مرتجع ترین و کثیف ترین عناصر نام انقلابى برخود نهاده اند. کارگر کمونیست پیگیرترین دشمن چنین انقلابات و انقلابیون دروغینى است." (منصور حکمت کارگران وانقلاب)

ما به طریق اولی ضد انقلاب سبز بودیم و آنرا از زاویه منفعت طبقه کارگر افشا کردیم. چه  باک  ما را طرفدار خامنه ای و احمدی نژاد قلمداد کنند! مدال جدیدی است که به سینه کسانی میزنند که با قاطعیت در مقابل "اسلام سبز" موسوی و "اسلام سیاه" احمدی نژاد ایستانده اند  و از زاویه منفعت جنبش کمونیستی و طبقه کارگر به جنگ این خود فریبی رفتند. ما همان تعبیری که این شش سازمان سیاسی ایرانی از خود دارند تا پایان این مطلب قبول میکنیم که اینها "گروههای چپ گرای ایرانی" هستند که این چنین معصومانه کاسه به دست، پشت در" جناب دبیر کل" به خط  ایستاده اند و خواهان دخالت "عالی جناب" هستند. دبیر کل سازمان ملل و کل دستگاه حقوق بشرشان در خدمت سیاستهای دول امپریالیستی است و ربطی به آزادی و رفاه مردم در جهان ندارد. توهم محض است کسی فکر کند سازمان ملل و دستگاه عریض و طویلش برای خدمت به جامعه جهانی بنا شده است. این نامه نگاریها بیشتر مصرف داخلی و شریک شدن در بازی جناحهای رژیم دارد.

این گروهها به اندازه کافی معرف حضور مردم هستند و نیازی نمی بینم که در این مورد بیشتربگویم. این گروهها این طور خودشان را به "جناب دبیر کل " معرفی کرده اند: حزب دموکرات کردستان ایران(مصطفی هجری) ،حزب کومه له کردستان ایران(شاخه عبدالله مهتدی)، سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) (فرخ نگهدار) ، شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران ، شورای هماهنگی جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران

محتوای نامه آنها چنین شروع میشود :"عالی جناب

همان طور که اطلاع دارید، گردانندگان دولت جمهوری اسلامی ایران در انتخابات ریاست جمهوری روز ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۹ (۲۲ خرداد ۱۳۸۸) با دستبردن در آراء مردم، محمود احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور از صندوق‌های رای بیرون آوردند؛ همزمان با این اقدام غیرقانونی، نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی را در خیابان‌ها مستقر نموده است"1

ما نقدی به  یادآوری تاریخ انتخابات ریاست جمهوری در ایران به جناب دبیر کل نداریم ! لابد کاری خدا پسندانه  است و باید کرد اما دادن احکام بالا در مورد جمهوری اسلامی دیگر قابل قبول نیست و باید افشا و طرد شود. این" گروههای چپ" گفته اند که "با دستبردن در  آراء مردم  ، احمدی نژاد را از صندوقهای رای بیرون آورده اند" و با این" اقدام غیره قانونی"…….

 ملاحظه میفرماید! خواندن این نامه این تصویر را میدهد که گویا در جمهوری اسلامی انتخابات تا کنون آزاد بوده است . لابد احمدی نژاد چهار سال پیش بدون" دستبردن در آراء مردم" انتخاب شده بود. لابد آقای خاتمی هم همین طور و خلاصه جمهوری اسلامی بیخود متهم به این شده است که همیشه در آراء مردم دست میبرد! فقط این دوره بود و چون موسوی رای نیاورده است پس مخدوش است. و گفته اند که با این "اقدام غیره قانونی، نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی را در خیابان‌ها مستقر نموده است" این دیگر شاهکار این نوع چپ و گروهای سیاسی ایرانی است که بزور به اپوزسیون رانده شده اند. مگر بار اول است که جمهوری اسلامی نیروهای سرکوبگرش را به خیابانها گسیل میکند؟ مگر مردم ۳۰ خرداد ۶۰ را فراموش کرده اند. فکر نمی کنم توده ایها-اکثریتیها  که آنزمان  در رکاب امام در ۲۸ مرداد ۵۸ کردستان را از زمین و هوا مورد حمله قرار دادند فراموشکار شده اند. مگر گشتهای ارشاد قبل از انتخابات در خیابانها وجود نداشت؟ مگر ۱۸تیر ۷۸ توسط همین اصلاح طلبان سرکوب نشد؟ اکثریت تکلیفش روشن است! از همان روز اول در رکاب جمهوری اسلامی علیه کمونیستهاو آزادیخواهان قرار گرفت. سقوط عبدالله مهتدی و حزب دمکرات کردستان ایران تا این حد و به دبنالچه اکثریت در آمدند دیدنی است.

در ادامه آورده اند:

" عالی جناب

از همان روز انتخابات تاکنون، سانسور بر مطبوعات تشدید شده و تمامی مجاری ارتباطی مردم تحت کنترل حکومت درآمده است." این دیگر شارلاتانیسم سیاسی است که وانمود میکند که گویا قبل از انتخابات مطبوعات در جمهوری اسلامی آزاد بوده است و مجاری "ارتباطی  مردم تحت کنتر
ل" نبوده است! رژیمی که از روز اول سر کار آمدنش با بستن مطبوعات و کنترل مجاری ارتباطی مردم فضای خفقان را گستراند اینجور وصله ها  بهش نمی چسبد! این اظهار نظر از سر بی مسئولیتی نیست. تلاشی برای تطهیر یک جناح جمهوری اسلامی و تلاش برای حقانیت دادن به آن است. دادن این این حکم که گویا" از همان روز انتخابات" وضع مطبوعات و وسائل ارتباط جمعی مردم به این وضع در آمده است قیچی کردن ۳۰ سال سرکوب سازمان یافته جمهوری اسلامی است. مگر جمهوری اسلامی جز سرکوب و پایمال کردن حقوق اولیه مردم ظرف این سی سال کار دیگری کرده ا ست؟ مگر پروژه تواب سازی فقط مختص امروز است؟ حداقل توده ای –اکثریتها خود یکی از قربانیان و در عین حال همکاران جمهوری اسلامی در پروژه کثیف و غیره انسانی تواب سازی و اعترافات تلویزیونی بودند. منفعتهای حقیر این گروهها زمینی و واقعی است. فرخ نگهدار ، هجری ، مهتدی و توده ایها و کل اپوزسیون قانونی و غیره قانونی رژیم زیر "علم سبز" موسوی به مجاهدت و جانفشانی میپردازند.نه از سر بی خبری و فریب خوردن بلکه از سر منافع جنبشی و حقیقی که دارند به این مواضع روی میاورند. وگرنه چرا اکثریت، عبدالله مهتدی و حزب دمکرات مثل امروز کفش و کلاه نمیکردند که  از حقوق پایمال شده شهروندی در انتخابات در جمهوری اسلامی  به کسی نامه بنویسند؟ پروژه رژیم در تواب سازی را باید در کنار همه جنایتش گذاشت و محکوم کرد!

در پایان نامه به دبیر کل سازمان ملل خواسته هایشان را فرموله کرده اند که بند اول خواسته هایشان فلسفه کل این نامه نگاری میباشد: " ریاست جمهوری او(احمدی نژاد) محصول تقلب در آراء مردم و دولت تحت مسئولیت او غیرقانونی و فاقدمشروعیت است، حضور احمدی نژاد در مجامع بین المللی، تحت عنوان نماینده کشور ایران، مغایر با رای و اراده آزاد مردم ایران است؛ لذا دعوت او به این مجامع نیز، بی توجهی به حق انتخاب مردم ایران محسوب خواهد شد". اینکه ما بارها گفته ایم که وجدان  طبقاتی است اینجا بیشتر معلوم میشود.  منفعت جنبشی هر گروه و سازمان سیاسی تعین میکند که کجا میاستد نه اینکه خودشان در باره خود چی میگویند. هیج کدام از این گروهها که  در جریان "انفلاب سبز" از سر ناآگاهی به دنبالچه جناح موسوی –خاتمی-رفسنجانی کشیده نشدند. اینها چپ و راست جنبش ملی-اسلامی هستند .مردم باید تطهیر کنندگان جناحی ر ژیم اسلامی را رسوا و منزوی کنند.

۷ژوئیه۲۰۰۹

۱-لینک نامه ۶سازمان ایرانی به سازمان ملل

http://www.iran-chabar.de/news.jsp?essayId=22213