“گرایش چپ جنبش کارگری بدنبال گرایش راست “

آیت نیافر : ابتدا به بازنگری ، احیا وتشکیل تشکل های کارگری  در چندسال اخیر می پردازم .اولین سندیکایی که اعلام موجودیت کرد ، سندیکای شرکت واحد بود ، که در پی فعالیت هیئت موسسان سندیکاها تشکیل گردید . زمانی که هیئت موسسان سنیکاها شروع به فعالیت کرد ، طیف وسیعی از گرایشات مختلف این هیئت را ، راست و رفرمیسم خواندند وبطنز آن را رفرمیست های دو نبش و سه نبش می نامیدند .

 طیف های دیگر نیز گر چه سکوت کردند اما موافق شرکت در این هیئت نبودند و حتی افراد هم طیف خود را که در آن فعالیت می کردند مورد نقد و انتقاد قرار داده و خواهان کناره گیری آنان از هیئت موسسان سندیکا ها بودند .
 
اعلام هیئت موسس سندیکای شرکت واحد که در حمایت هیئت موسسان شکل گرفت حضور افراد در هیئت موسسان رو به افزایش نهاد و همزمان یک سری حرکت های کارگران شرکت واحد ( روشن کردن چراغها ) ، افراد شرکت کننده در هیئت موسسان با زهم بیشتر شد تا اینکه سندیکای شرکت واحد مجدداً احیا گردید . مجمع عمومی شرکت واحد نقطه عطف این حرکت بود .
 
از آن پس ، چهره هایی که هیئت موسسان را راست و دونبش و سه نبش و رفرمیست و دو خردادی قلمداد می کردند وقت و بی وقت در آنجا حضور داشتند ( حسینیه نانوایان واقع در میدان حسن آباد کوچه خیام ) . افراد فرصت طلب که حس شامه شان قوی بود ، با جعبه خرما در ماه رمضان و بعد از آن با جعبه شرینی ، آنهم بدون تاخیر و تعطیلی در آنجا حضور دائم داشتند . آنهایی که تا دیروز سندیکا ئیان را دو خردادی و راست های افراطی می خواندند ، در شرکت کردن و حضور در آنجا ، گوی سبقت را از هم طیفانشان که تا دیروز مورد انتقاد آنان بود را می ربودند . حالا دیگر در آنجا تشخیص گرایش های راست و چپ ، چپ رادیکال قابل تشخیص نبود .چرا ؟؟!!  و همه در تلاش بودند که به نوعی ریسمانشان را به سندیکای شرکت واحد گیر دهند .
 
بزرگترین حرکت اعتراضی بعد از شرکت واحد اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه بود . در هفت تپه نیز فعالین کارگری به فعالیت پرداختند و بلاخره سندیکای هفت تپه نیز  موجودیت یافت .چنانچه در مصاحبه با رادیو برابری  یکی از اعضاء سندیکا اعلام کرد که اعضاء و فعالین کمیته هماهنگی و کانون مدافعان حقوق کارگران در مجمع عمومی و انتخابات آنان حضور داشتند . دوستانی که هیئت موسسان سندیکا را در شروع کارش لعن و نفرین می کردند . حال چه اتفاقی افتاده که اینان از استقبال کنندگان و پشتیبانان پر و پا قرص سندیکای هفت تپه شدند ؟؟اینها که در تمام آثار و مکتوباتشان خواهان شوراهای واقعی مستقل از دولت و احزاب بودند چگونه است که شوراهای واقعی را تا حد سندیکا تنزل دادند .چرا؟؟!!
 
آنچه در بالا ذکر شد فقط یاد آوری سالهایی بود که پشت سر نهادیم ، در جای مناسب به آن خواهم پرداخت .
 
پس از طرح و ایجاد سندیکا و حمایت همه جانبه از آن ، طرح اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار نیز تیتر شد و طولی نکشید که به اتحادیه آزاد کارگری تغییر نام داد .تشکل هایی مانند سندیکا و اتحایه ، حتما بعد از آن نیز نوبت تشکیل فدراسیون ، کنفدراسیون و سپس …………است .  تشکل ها یی که  قبل از احیای سندیکای شرکت واحد ، راست و تشکل های زرد و تشکل های بورژوایی قلمداد می شدند .
 
واقعا چه اتفاقی افتاد که این افراد ، دست به تشکیل و تبلیغ این نوع تشکل ها زدند ؟؟ ! و دیگر یاد و نامی از شوراهای واقعی ، مستقل از دولت و کارفرما ، فراموش شد و زمان آن را به بعد ها موکول کردند .؟!؟
 
چند سئوال پیش می آید .
 
آیا تشکیل سندیکا خواست خود کارگران است ؟
 
آیا تشکیل سندیکا و اتحادیه ، پاسخگوی واقعی ، تشکل سراسری کارگران است ؟
 
آیا تعریف جدیدی برای سندیکا و اتحادیه ………جدیداً کشف شده است ؟
 
آیا کارگران از شوراهای واقعی ، پس می نشینند ؟
 
آیا فعالین کارگری به این تشخیص رسیده اند که کارگران شوراهای واقعی را پس می زنند ؟ !
 
آیا تشکیل سندیکا و اتحادیه ، چون فوراً به تائید آی ال او و دیگر اتحادیه های جهانی می رسد ، از تشکیل شوراهای واقعی سر باز می زنند ؟
 
شرایط سالهای گذشته که به دوران دوم خرداد معروف شد ، در بخش کارگری نیز سندیکا ها به تیتر ، تشکل کارگری انجامید.
 
اساسا ما در جامعه ایران با دولت غیر متعارف سرمایه داری ، روبروئیم . و جنبش های اجتماعی طرح شده در آن زمان ، رویکردی به شرایط متعارف سرمایه داری که جامعه مدنی روبنای ، سیاسی ، اجتماعی است ، داشت . گرایش سندیکا لیستی که در جنبش کارگری نیز موجود بود . بر دیگر تشکل ها پیشی گرفت و به الویت تبدیل گردید .
 
این گرایش ، گرایش غالب جنبش کارگری نبود . زیرا اگر به حرکت های اعتراضی آن سالها مراجعه کنیم ، خواست سندیکا در میان مطالبات کارگری دیده نمی شد .
 
سر آمد این اعتراضات ، اعتراضات کارگران مس سر چشمه کرمان ، کارگران صنعتی بهشهر در مازندران ، کارخانجات نساجی در اصفهان ، کاشان ، یزد و تهران به ویژه نساجی ( ریسندگی و بافندگی کاشان ) و کارگران نساجی چیت ری ، و اعتراضات سراسری کارگران پتروشیمی ، کارگران کفش ملی و دیگر کارگران جاده مخصوص و جاده ساوه که در غرب تهران ، معمولاً به جاده می امدند و جاده ها را می بستند .
 
در شرایطی که اعتراضات کارگری ، سر آمد اعتراضات اجتماعی میشود . دول سرمایه داری جهانی از طیف دوم خرداد در حاکمیت ایران به دفاع برخاسته بودند ، طبعاً به تشکل های متعارف مد نظر خودشان توجه داشتند و از شکل گیری این تشکل ها استقبال کرده و به حمایت از آن بر خاستند .قبل از آنکه تشکل های واقعی کارگری ( مانند شوراهای واقعی ) پیشی بگیرد و همه گیر شود. تشکل مورد نظرشان را در بوق و کرنا کردند و شرایط نیز به کمک گرایش سندیکالیستی آمد و باعث قوت گرفتن آن شد .
 
شرایط قوت گرفتن گرایش سندیکایی در میان کارگران چه بود ؟
 
دولت جمهوری اسلامی ، علاوه بر اینکه غیر متعارف است ، یک دولت کار
گزار متعارف سرمایه جهانی نیست ، به خوبی توانست از پس جنبش کارگری برآید ، شرایط پلیسی سخت در جامعه و در کارخانه ها توسط ( انجمن اسلامی ، بسیج کارخانه ، شوراهای اسلامی ) و اخراج  کارگران قدیمی و سابقه دار ، کارگران پیشرو و رهبران عملی را که در سالهای ۵۶ تا ۶۰ را پشت سر گذاشته بودند را به عناوین مختلف از محل کار ، خارجشان کردند .
 
کارخانه ماشین سازی ها اولین تسویه را انجام دادند ، گروه بنز خاور ، ایران خودرو و زامیاد …….و سپس کارگران نفت را با ۱۰ و ۱۵ سال سابقه باز خرید اجباری نمودند .
 
دو لت و سازمان هایش تمام تلاششان را بکار بردند تا کارگرانی که تجربه انقلاب را داشتند وپیش از انقلاب تجربه کسب کرده بودند را  از نسل جدید ، جدا کنند و موفق هم شدند .کارگران نسل جدید ، تجربه شوراهای انقلابی و واقعی سالهای انقلاب را ندارند . نسل جدید چشم باز کرده و شوراهای اسلامی را مقابل خود دیده اند . شوراهای اسلامی ، کارگران حامی حکومت که از فیلتر و گزینش ، موفق و پیروز بیرون آمدند ، شوراهای اسلامی را تشکیل دادند . شوراهای اسلامی قبل از کارفرما به مقابله با کارگران برخواسته اند ، کارگران را به پلیس معرفی کردند و ابزار دست کارفرمایان شدند ، شوراهای اسلامی اولین اعتصاب شکنان هستند .
 
در ذهن و تجربه عینی کارگران ، شورا باپسوندی سیاسی ایدئولوژیک اسلامی حکومت گره خورده است . کارگران این نسل شاید حاظر نشوند که توضیحی از شوراهای واقعی بشنوند ، چرا که آنچنان لطمه دیده اند که اساساً به کلمه شورا ، شرطی شده اند و با آن مخالفت شدید دارند . حضور شوراهای اسلامی  ، در حقیقت ، نماینده ایدئولوژیک  سیاسی حکومت است که غالباً مردم و کارگران از آن راضی نیستند .
 
چنین شرایطی در میان کارگران باعث قوت گرفتن سندیکا شد . همانطور که مردم در مقابل رای گیری ، جمهوری اسلامی آری یا نه، تنها گزینه ای که به سلطنت شاهنشاهی بگویند ، نه ، آن را انتخاب کردند .
 
در انتخاب و گزینش ریاست جمهوری خاتمی نیز این تجربه تکرار شد . مردم به خاتمی آری گفتند ، زیرا گزینه دیگری نداشتند . یک سو نماینده  راست افراطی حکومت بود و دومی که ظاهراً از آن نماینده راست متفاوت بود.  مردم برای نه گفتن به راست افراطی که به نوعی کل حکومت را به نظرشان نمایندگی می کرد ، گفتند نه .
 
در میان جنبش کارگری نیز، واقعاً چنین اتفاقی افتاد . کارگران شرکت واحد به سندیکا گفتند ، آری ، چرا که دیگر نمی خواستند شورای اسلامی داشته باشند .شوراهای اسلامی که نماینده ایدئولوژیک حکومت بود . شرایط سیاسی جوامع تحت سلطه ، چنین است . مردم همیشه در اوج فشارها ، نه فرصت و نه گزینه های دیگری را در جلو روی خود ندارند ،انتخابات واقعی نیست . شرایط آن نیز شرایط دمکراسی از نوع متعارف سرمایه داری را نیز ندارد . این روبنای سیاسی ضروری جوامع تحت سلطه است که باید تولید فوق سود افسانه ای برای سرمایه جهانی داشته باشد .
 
اما گزینه های دیگر در کارگران چیست ؟ آیا غیر از گرایش سندیکالیستی ، گزینه دیگر و یا گرایش دیگری موجود است ؟
 
باید به صراحت و قوت گفت : بله گرایش حقیقی در میان کارگران ، برگزیدن نمایندگان واقعی اشان است که همانا کارگران پیشرو و رهبران عملی هستند که در حرکت های اعتراضی به گونه ای شوراهای واقعی کارگران است . در حرکت اعتراضی کارگران کیان تایر ،  نمایندگان حقیقی خودشان را انتخاب کردند ، از آنها حمایت کرده و خود را موظف به پیروی از دستورات آنان می دانند .
 
شورای واقعی مگر چیست . این شوراها از دل اعتراضات ، آگاهی و اطلاعات طبقاتی ، در میان مبارزات جاری با توجه به خصوصیات شخصی اشان جلو صف می آیند و توجه دیگر کارگران را جلب می کنند .کارگران در تجمعات خود با فریاد ، نامشان را همگی بر زبان می آورند . این نمایندگان برگزیده  واقعی کارگران هستند ، این کارگران نماینده آگاهانه از صف یاران کارفرمایان و شوراهای اسلامی و دیگر نهاد های حکومتی فاصله می گیرند و خود را متعلق به جنبش اعتراضی کارگران می دانند .
 
مجامع عمومی به عنوان اس و اساس جنبش کارگری است . در چنین شرایطی که کارگران شوراهای اسلامی را پس می زنند در مجامع عمومی خود  علاوه بر اینکه نماینده شورای اسلامی را خوار و شرمسار می کنند مورد باز خواست نیز قرار می دهند و در آنجا از آنها پاسخ می طلبند و آنها را خائن و آدم فروش قلمداد می کنند .مجامع عمومی یا در چهار راه های اصلی کارخانه و یا در سالن های تولید و یا نمازخانه و نهار خوری هابرگزار میشود . اراده جمعی بر آن حکمفرما است . برای ایجاد تشکل کارگری اگر به آرائ عمومی و تجربه و سابقه مبارزاتی و خواسته آنها توجه داشته باشیم و تشکیل تشکل های کارگری را منوط به خواست واقعی کارگران قرار دهیم . اشکال جدید نیز ممکن است از دل این اعتراضات بیرون بیاید .
 
مثلا " شورای سراسری نمایندگان کارگران ایران " و یا " تشکیلات کارگری فلان منطقه و یا فلان شهر و استان  ممکن است این چنین تشکیلاتی به مذاق گرایشات دیگر از جمله سندیکالیست خوش نیاید . حتماً از جانب فضای موجود  سیاسی تبلیغاتی دول سرمایه داری که رسانه های جهانی را در دست دارند از آن استقبال نکنند و با دسته گل به خوش آمد گویی نیایند و در جهت طرد و منزوی کردن این تشکیلات کارگری بپردازند و یا مشکلات دیگر را حتما از طرف دولت داخلی و خارجی نیز جلو راه این تشکیلات قرار دهند .
 
رسانه ها و دلالان قرمز پوش به استقبال نمی آ
یند.  تریبونها را از جلو نمایندگان و سخنگویان حقیقی و واقعی کارگران پس بکشند .اما این شرایط  نیز جزء شرایط موجود سرمایه داری است . به جای فرار و یا کنار آمدن با این شرایط  باید مقاومت پرداخت .
 
گزینه هایی را باید  پیش روی کارگران گذاشت که در هر شرایطی  امکان حفظ نمایندگی کارگران را داشته باشد.
 
این تجربه ای است که در میان تجمعات و اعتراضات کارگری به وضوح دیده میشود . کارگران هر گاه لازم بدانند ، رهبرانشان را پنهان می کنند و هر جا نیاز باشد آنها را به جلو صف می برند .
 
خوب با توجه به اینکه این گرایش شورایی نیز وجود دارد ، اما از سویی دیگر کارگران نمی خواهند که این نمایندگان شان را در غالب شورا ببینند ، چرا که تنها تصور کارگران از  شوراها ، شوراهای اسلامی است .
 
چرا این گرایش تقویت نشد ؟ یا تقویت نمی شود ؟
 
کارگر ستایی ، پرستش کارگران ، داشتن نخ ریسمان  ارتباط گیری صرف  ، از غافله تبلیغاتی عقب نماندن ، از جا ماندن و چهره شدن ها ، به شخصیت های جهانی تبدیل شدن ، جو قالب دو خردادی ، تمامی اینها دست در دست هم دادند تا گزینه تشکل متعارف نظام سرمایه داری ، گرایش سندیکالیستی را در جامعه تقویت بخشد .
 
ما تجربه از نوع  دیگری  را هم داریم . سندیکای شرکت واحد ، مجموعه داخلی شرکت آن را برگزید . اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار را چه کسانی برگزیدند . موسسین آن چه کسانی هستند ؟ مسلماً جو غالب داخل کارخانه را نداشتند . اگر تعریف درست و واقعی از کارگران بیکار داشته باشیم و تغییر شکل دادن و به اتحایه آزاد………. را موسسین آن که فعالین کارگری بودند و هستند ، ابتکار عمل را در دست دارند . آنجا چرا شوراهای سراسری لاپوشانی شد .
 
به اعتقاد من ، فعالین کارگری به پیروی از شرایط موجود و بدنبال گرایش سندیکایی که مورد پسند و خوش آمد سرمایه متعارف جهانی و تشکل های متبوعش هستند ، افتادیم . از مواضع خود عقب نشینی کردیم و میدان را به نفع آن گرایش واگذار نمودیم .
 
ما از سر ناتوانی خود از شعار خود گذشتیم و تسلیم فضای موجود و اوضاع غالب گردیدیم .پس لطفاً در چراغ راهنما زدن ، دقت نمائیم . راهنمای چپ خاموش ، راهنمای راست روشن .
 
زنده باد مجامع عمومی کارگران