معضل “اقتصاد” در جمهوری اسلامی

ایرج فرزاد : معضل "اقتصاد" یا "سیاست" و تناقض لاینحل روبنای اسلامی رژیم برای منطبق شدن بر مکانیسمهای تولید کاپیتالیستی، از همان دوران عروج خونین اسلام سیاسی در ایران همراه این رژیم و جناحهای آن بوده است. تناقضی که گاه در جنگ "مکتب" و "تخصص" و گاه در تلاش عقیم برای معماری یک نوع تز "توسعه" و "دکترین" رشد اقتصادی هماهنگ و موازی با اسلامیت رژیم ادامه یافته

و در متن جنگ و جدال جناحهای رژیم اسلامی بر سر رام کردن جوانب افراطی "بنیادگرائی اسلامی" گاه خشونت آمیز و گاه "اصلاح طلبانه" و "تعامل و تساهل" گرایانه،  تظاهر علنی یافته اند.

این کشمکشها، و تلاش دائمی ستون پایه ای رژیم اسلامی، یعنی "رویکرد"ی که در تعابیر  یکی از جناحهای رژیم و انعکاس توهم آمیز آن در دوایر "دگراندیش" به "تمامیت خواهان"،  تفسیر شده است، همواره این بوده است که از تمامی این فرصتها و فرجه ها، راهی برای بقا "تمامیت" اسلامیت رژیم جستجو کند و عملا توهم به اصلاح رژیم و "استحاله درونی" و بدین ترتیب دست آموز کردن "بنیادگرائی" را در همان دایره اوهام باقی بگذارد. اگر مقید کردن مکانیسمهای اقتصاد کاپیتالیستی با "نقشه و برنامه" و کنترل مکانیسمهای بازار در تجربه بلوک بسیار قدرتمند سرمایه داری دولتی، در نهایت به بن بست و فروپاشی انجامید، باید بسیار طبیعی باشد که روبنای سیاسی یک مشروعه گری آشکار و یک ارتجاع و ضدانقلاب خونین و کثیف، برای ایجاد یک شبه بلوک اقتصاد سرمایه داری دولتی اسلامی، غیر ممکن است. غیر ممکن است که با حفظ و تداوم همین روبنا، آنهم در جامعه ای که اینهمه تحولات و "انقلابات" را بخود دیده است، و مردمی تحت  روانشناسی موجود اجتماعی و در این سطح انتظارات از خود و از زندگی، به سرانجامی برسد. بنابراین، تضاد و کشمکش بین جناحهای رژیم اسلامی تا حل قطعی آن، یا از طریق فروپاشی و سقوط  و "انقلاب" "دمکراتیک" رژیم اسلامی؛ و یا انتقاد انقلابی و سوسیالیستی در بزیر کشیدن و لایروبی ارتجاع اسلامی در ایران و کل منطقه، در اشکال مختلف و با تظاهر نمودهای "جدید" این کشمکش ادامه خواهد داشت. همین جدال اجتماعی است که برخلاف توهمات و  تزها و تحلیلهای ژورنالیستی و سطحی و بورژوائی، دو آلترناتیو "ناسیونالیسم" و پوشش "دمکراسی" و "حقوق بشری" آن؛ و سوسیالیسم را در برابر جامعه ایران قرار داده است. راه سوم یعنی "متعارف" شدن رژیم موجود طی یک "پروسه" و استحاله آن به زبان گویای "ناسیونالیسم ایرانی" و یا توقع ساده لوحانه قطعیت یافتن سیر تحول رژیم اسلامی به "ناسیونالیسم اسلامی"، عملا زندگی در متن آن اپوزیسون عقیمی است که در طیف وسیع تر موسوم به "ملی اسلامی" سعی کرده است نمایندگی "ناسیونالیسم چپ" را برعهده بگیرد. بستری که در جریان دو تحول انقلاب مشروطه و بحران انقلابی ۵۷، بقای توهمات به آرمانهای بورژوازی صنعتی را هنوز ممکن ساخته است. این ناسیونالیسم چپ، در شرایط و اوضاع کنونی، در حاشیه گرایش گروه فشاری ناسیونالیسم ایرانی و "دیالوگ انتقادی" دولتهای غرب با رژیم اسلامی، نیروهای تازه ای را حتی در پوشش کمونیسم کارگری به زیر پرچم خود کشانده و در هیاتی نونوار شده به موجودیت سیاسی خود ادامه میدهد. جناح محافظه کار و حزب دارای سنت و پیشینه قدیمی تر این گرایش نازا و چشم انتظار "استحاله" از بالا و ایضا در حاشیه تقابل سنتها و گرایشات تعیین کننده تر اجتماعی ناسیونالیسم و سوسیالیسم، حزب توده است.

 

در این رابطه و بر بستر این تناقض پایه ای رژیم اسلامی، به انعکاس خبری جدیدترین "رویداد"ها توجه کنید:

 

۱. در دوران سه ساله ریاست جمهوری "احمدی نژاد"، پس از کناره گیری و یا عزل شیبانی و مظاهری، با انتخاب یا انتصاب بهمنی، سومین رئیس بانک مرکزی به صحنه کمیک نمایش بی اختیاری اش در برابر اتوریته بلامنازع مراکز قدرت سیاسی وارد شده است.  

 

۲. در روزهای ۱۳ و ۱۴ اکتبر ۲۰۰۸، همایشی با عنوان "دین در دنیای معاصر" در تهران و یزد برگزار شد که در آن این افراد شرکت داشتند:

 

کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل، مری رابینسون کمیسر عالی سابق حقوق بشر سازمان ملل متحد، رومانو پرودی نخست وزیر پیشین ایتالیا، لیونل ژوسپین نخست وزیر پیشین فرانسه، مگنه کیول بندویک نخست وزیر سابق نروژ و جورج سامپایو رئیس جمهور سابق پرتقال. هدف سرپا نگاهداشتن مرده سیاسی دو خرداد و پمپاژ روحیه به خاتمی که در دور آتی انتخابات ریاست جمهوری به "صحنه" بازگردد، با حضور خاتمی در این کنفرانس نیز، برجستگی خاصی داشت. در هر حال دنیای غرب کماکان بر روی تغییر از بالا و نقشه بی تفاوت کردن مردم برای تعیین  تکلیف با رژیم اسلامی، سرمایه گذاری میکند و سناریوهای مختلف را به آزمایش میگذارد. 

تم این سخنرانی و پیام "مهمانان" شرکت کننده این بود که اولا رژیم اسلامی، امکان تغییر دین توسط شهروندان جامعه ایران را تحمل کند، ثانیا از سخت گیری در مورد "حجاب" دست بردارد و به گفته خانم مری رابینسون شرایط طوری تغییر کند که آرزوی ایشان یعنی حضور "بدون حجاب" در فرصتهای آینده محتمل شود، ثالثا رژیم "ایران اسلامی" باید تدبیری برای ممانعت از بکارگیری روش های افراطی همچون "عملیات های استشهادی" بیاندیشد.


۳. "صادق زیبا کلام" از "استادان" دانشگاه و شخصیت "علمی" دوخردادی، کتابی نوشته اس