سکاندال اقتصادی،اوباما گیت و کرنش احمدی نژاد، برآمدهای سیاسی پایان یک دوره !

آزاد زمانى : روزهای اخیر رویدادهای جدیدی درصحنه اقتصاد وسیاست،افکار عمومی دنیا را بخود جلب کرده است. هرکدام ازاین رویدادها با پارامترهای معینی بهم ربط دارند هرکدام به سهم خویش حامل و مکمل شکل گیری اوضاع سیاسی واجتماعی نوینی درسطح بین المللی هستند.

درحوزه اقتصاد
درحوزه اقتصاد سیاسی، زنگ خطر بحران اقتصادی نظام "بازار آزاد" با اعلام ورشکستگی چند موسسه مالی وبانکی امریکا به صدا درآمد، تدابیر وراهکارهای پیشگیری نتوانست دامنه این بحران رامحدود کند. نخست، موسسات مالی وبانکی یکی پس از دیگری اعلام ورشکستگی کردند.

درمرحله دوم، بحران از بانکها وموسسات مالی به بخش سرمایه گذاری نفوذ کرد وبازارهای بورس اوراق بهادار شرکتهای چند ملیتی را دربرگرفت. دامنه بحران با وجود تدابیر ویژه ای که اقتصاد دانان کشورهای اروپایی ودیگرمناطق اقتصادی ازمدتها پیش دربرگرفته بودند به اروپا وبه مراتب به سایر نقاط دنیا سرایت کرد.

نقطه آغاز این بحران مادر اقتصاد بزرگ جهان امریکا است. اخبار وگزارشات اقتصادی حکایت ازوضعیت وخیم ترموسسات مالی امریکا وانگلیس دارند.

تا این مرحله بازار های مالی وسرمایه گذراری دیگر نقاط جهان ازاین وضعیت بی نصیب نبوده اند. چین یکی از بلوکهای اقتصادی دنیا با کاهش تقاضا ازطرف شرکتهای امریکایی و اروپایی مواجه شده است. نوسان درقیمت نفت، اقتصاد کشورهای تولید کننده نفت درمنطقه خاورمیانه وآسیا را با مشکلات مالی روبره کرده است.

ایران یکی ازکشورهای عمده تولید کننده نفت اوپک ازتاثیر این شوک اقتصادی بی بهره نیست هزینه های دولت از درآمدها پیشی گرفته ودولت با کسری چند میلیارد دلاری بودجه مواجه است. استفاده از ذخیره ارزی دولت را با مشکلات عدیده ای روبرو کرده است راهکارها و طرحهای مالی دولت عقیم مانده است درهمین گیرودار بازاریان ایران دراعتراض به مشکلات اقتصادی ومالی وطرح مالیات برارزش افزوده درروزهای اخیر ازجمع آوری سود معطل شدند! 

براساس داده های آماری،اگر این بحران دروضعیت موجود مهار نشود مرحله سوم، بخش های تولیدی واشتغالی اقتصاد جهان را دربرمیگیرد که عوارضی بسیار شکننده تر وخیم تررا بهمراه خواهد داشت. میلیونها کارگربیکار می شوند وخود و خانوادهایشان برسفره خالی می نشینند. ازهم اکنون سخن از تدابیر اضطراری درشرکت جنرال موتور، یوبی اس و …. درمیان است مدیران این شرکت ها تقلا میکنند با هردوزوکلی شده از فروریختن دیوارهای لرزان بازار سرمایه داری خصوصی برسرشان ممانعت کنند. نشست کشورهای اروپایی دربروکسل بمنظور تدارک نشستی مرکب از کشورهای صنعتی درامریکا هراس بسیاری از کشورهای دخیل دراقتصاد جهان را ازگسترش ابعاد بحران رابه نمایش میگذارد.

نسخه پیچی ازنظریه های "کینز" مبنی بردخالت ونقش دولت دراقتصاد بازار آزاد تا هم اکنون نتوانسته است دردی را برای نجات بورژوازی ازاین مخمصه دوا کند. این زمین لرزه اقتصادی است که پوچی وبی مقداری نظریه پردازان بورژوایی را مبنی بر شکست نا پذیری اقتصادشان به نمایش میگذارد.پژواک این پیام اینست که عصر یکه تازی بازار آزاد بسر آمده است. 

۲٫ سیاست.

اوباما گیت کرنش احمدی نژاد،تحولات سیاسی بین المللی ومنطقه ای.

درحوزه سیاست به تبع اوضاع مشوش اقتصادی جهان سرمایه داری، فارغ از هیاهوهای تبلیغاتی امریکا،مضحکه انتخاباتی دوحزب جمهوری خواه و دمکرات وشعارها ووعده و وعیدهایی که نامزدهای این دوره ازانتخابات ریاست جمهوری امریکا که به مردم دادند بررسی پیروزی دمکراتها وانتخاب بارک اوباما برمتن اوضاع اقتصادی امریکا وجهان وپیامدهای آن ازلحظ سیاسی بسیار حائز اهمیت است.

اوباما کیست وقراراست چه نقشی را بازی کند، چرا اوباما،آیا اوباما همانطوری که درشعارهایش افکار عمومی را تسخیر وعده های خویش کرد عامل تغییر است؟ یا خود حاصل تغییر اوضاع اقتصادی وسیاسی دنیاست؟ اوباما نتیجه کدام فعل وانفعالات سیاسی واقتصادی دردنیای معاصر است؟حضور اوباما درصحنه سیاسی امریکا وجهان برای پاسخگویی به کدام مسایل حاد ولاینحل تاکنونی است؟ اوباما ناجی کدام دولت وطبقه اجتماعی است، قرار است کدام سیاست و اقتصاد رارهبری کند.برسر مردم فقیر وطبقه کارگر چه شیره ای میمالد، برای نجات دولتش از بحران اقتصادی چه نسخه ای برای استثمار طبقه کارگردارد، جنگ افروزیها و ویرانی های اسلاف ماقبل خویش را درعراق وافغانستان به کجا میرساند، به چه قیمتی نیروهای امریکایی را ازباتلاق عراق وافغانستان  بیرون میکشد، چگونه با تروریسم هار اسلامی کنار میاید آیا این کشورها را بعد ازاین همه ویرانی وکشتار به تروریستهای اسلامی متشکل دراحزاب حاکم واپوزیسیون تحویل میدهد؟ با کدام کشورهای دخیل در اوضاع سیاسی منطقه تعامل سیاسی میکند؟ ناسیونالیستها وتیم های مهیا مورد حمایت کاخ سفید درعراق که برای دخالت درنقشه سیاسی ایران صف کشیده بودند به کجا می روند؟

پاسخ به همه این سوالات وپرسشهای دیگر رانمی توان دراین متن گنجاند وباید دربحث ها وفرصت های بعدی بطور مفصل به آن پرداخت. اما به نظرم پرداختن به این معضلات چه به لحاظ ساختارمتزلزل جهان سرمایه داری وچه به لحاظ شکل گیری قطب بندی های تازه تری درسطح دنیا ومنطقه غیرممکن وبه این سادگی ها نیست.هیچکدام از مشکلات برای اوباما وشرکایش به آسانی قابل حل نیستد. همچنین برخی فاکتورهای اساسی دراوضاع دنیا ومنطقه خاورمیانه دارد جابجا می شود. صف آرایی هایی سیاسی درمنطقه به شکل ما قبل خویش باقی نمی ماند. برخی موضوعات بین المللی ومنطقه ای موضوعیت خویش را ازدست میدهند.کشمکش
های سیاسی مابین امریکا وایران وغرب به صورت سابق نمی ماند. تعامل سیاسی با ایران ازسوی امریکا وغرب با هردرجه ای ازملاحظه ومحافظه کاری که باشد درروابط سیاسی واقتصادی ایران وغرب شکل می گیرد. عمق اختلافات درگذشته میتواند موانع ومشکلاتی برسرتثبیت روابطی رسمی ایجاد کند اما طرفین ازطریق نیروهای خود درمنطقه بویژه ترکیب دولت عراق وامکانهای ارتباطی دیگر به سوی کاهش تشنجات گام برمی دارند. تا هم اکنون هم مذاکراتی علنی وپشت پرده انجام شده است آزادی چهار نفربازداشت شده گان ایرانی دراربیل توسط نیروهای امریکا درعراق وتحویل آنان درمرزمریوان به مقامات ایرانی همزمان با روز پیروزی درانتخابات اوباما چراغ سبز شکل گیری این توافقات است. علاوه براینها پیام تبریک احمدی نژاد یکی از مهره های جناح راست ورییس دولت اسلامی به اوباما رئیس جمهور امریکا که سابقا ازطرف خمینی" شیطان بزرگ" بود معنای سیاسی ویژه ای دارد ودرب جدیدی را بسوی سیاست خارجی ایران گشوده است که نتایج آن ازهرنظر قابل پیش بینی وتحلیل است.

تعامل امریکا وغرب با ایران به هردرجه ای که باشد، دیگرعناصر دخیل دروضعیت سیاسی منطقه را به دنبال خویش تعدیل میکند. علاوه براینها به رسمیت شناسی طالبان بعنوان یک نیروی سیاسی ازطرف دولت افغانستان با عنایت غرب یکی از پارامترهای تعدیل کشمکش مابین غرب و جریانات اسلامی درمنطقه است این بدان معنانیست که همه این مسایل خلق الساعه انجام میگیرد برخی به لحاظ  زمانی ودخالت درپروسه سیاسی منطقه دریک دودهه اخیر مجوزهای لازم  قرارگرفتن درمعادلات جهانی ومنطقه ای را به خویش اختصاص داده اند. وبرخی دیگر هم درتداوم یک پروسه کشمکش وفشار ومعامله مجبور به پذیرفته شدن یا پذیرفتن شرایط جدید می شوند. تقابلهای شدید جایش را به تحرکات پراکنده تروریستی و خرابکاری گروهای کوچکتر تندرو میدهد که دردراز مدت تاثیرات چندانی براوضاع نخواهند گذاشت. خود این اوضاع ممکن است که طرفهای اقتصادی وسیاسی امریکا مانند روسیه و چین را به چالش بکشد و دخالت آنها درتقویت سایر عوامل محلی ومنطقه ای افزایش دهد اما درشرایط فعلی به علت اوضاع نابسامان اقتصادی دنیا ووضعیت خود این کشورها بعید به نظرمی رسد روسیه وژاپن هم به خاطر منافع اقتصادی که درایران دارند وهمچنین سهم اقتصادی شان درپروژه ساخت نیروگاههای هسته ای ایران ازاین ثبات نسبی وسازش ها منطقه ای استقبال میکنند. چین وروسیه تا بحال درایجاد تعادل وفشار برغرب دنبال بازارباثبات فروش  کالاهای بنجل خویش دستشان توکیسه ایران بوده است. همه این ها درمقایسه با وضعیت کلان بحران اقتصادی وسیاسی دنیا نسبی است اما به لحاظ  سیاسی سیال وتعاملی است ونمی تواند بعنوان احکامی قطعی نتیجه گیری شود.

خوشبینی های دست راستی را باید عقب زد!

برخی آمدن اوباما را به فال نیک میگیرند اوباما را نماد رنجکشان سیاه و مظهر التیام دردهای تاریخ بردگی و تبعیض نژادی قلمداد میکنند و فریب رنگ ولعاب های تبلیغاتی امپریالیسم خبری را خورده اند که گویا اوباما تافته جدا بافته از دولت ونظام سرمایه داری امریکاست. طوری اظهارنظر میکنند که گویا اوباما آتیست است، سکولار است، دمکرات است، نماینده نه به عملکرد دولت مردان قبل امریکاست واین خزعبلات …. همه اینها دروغ است کشک است ویک سرسوزن هم با واقعیتهای دنیای واقعی همخوانی ندارد. به نظرم این جور تبیین از یکی از چهرهای شاخص جهان بورژوایی یعنی مسخ شدن،باورکردن وتمکین کردن به هرآنچه که  میدیای امپریالیستی تحت عنوان سکولاریسم ودمکراسی لیبرالی به خورد عوام الناس داده اند. وهمه مردم دنیا نتیجه اش را درافغانستان و عراق و یوگسلاوی دیدند که چه برسر مردم آوردند.همین سناتورهای قبلی کاخ سفید ورئیس جمهورهای دیروز وامروزسردمدار دمکرسی بورژوایی تحت نام آزادی عراق وافغانستان چه برسرزن وکودک وپیروجوان آوردند. دلخوش کردن به شیفت تبلیغی وغرق شدن درپروپاگنده های پوپولیستی وتوده فریب، سقوط محض درآستان بروژوازی و خود باختگی سیاسی است. تسلیم شدن است. به همان اندازه تسلیم شدن است که مردم عوام تسلیم وعده های تبلیغاتی نامزد ریاست جمهوری امریکا شدند.اوباما مظهر قدرت وکارکتر سیاسی  بورژوایی تمام وکمال است. خاتمی امریکاست!

وصله ناجوربر پاره پینه های نظام سیاسی بورژوایی است اوباما محصول تغییر دراوضاع اقتصادی وسیاسی دنیاست،شیر اطمینان تحولات سیاسی درون حاکمیت امریکاست اوباما ازهمه حربه های توده فریب برای کسب مشروعیت نظام سیاسی حاکم برامریکا استفاده کرد اوباما مظهر پس زدن جنبش اعتراض مردم علیه جنگ و سیاست ها بوش دریک دهه گذشته است فضول سیاسی منتج از شکست درعراق و افغانستان است. کاراکتر جابجایی سیاسی  در روبنای اجتماعی اقتصادی وضع موجودامریکاست. اوباما چهره پیروزی پس ازشکست است. نمونه ای از فردگرایی مطلق برای تسخیر افکار عمومی در وضع موجود است. نئو لیبرالیسم امروزی کاخ سفید است. 

اوباما حاصل تغییر است تغییری فراتر از مرزهای جغرافیایی وسیاسی امریکا. امریکا نیاز به تجدید آرایش برای نجات سیاسی واقتصادی خویش درسطح بین المللی دارد اقتصاد امریکا دراین دوره رقابت با چین ودیگر بلوکهای کوچک وبزرگ دنیا ناکام مانده بود. علاوبراینها سیاست های کلان امریکا درسطح بین المللی پس از پروپاشی دولت سرمایه داری شوروی شکست خورده است. امریکا با همه ظرفیتهایش یک
دودهه گذشته نتوانست استیلای سیاسی خود را درقالب نظم نوین جهانی که مدعی آن بود برحوزه های معینی ازجغرافیای سیاسی دنیا اعمال کند.حوزه هایی که درنقشه گسترش نظم نوین جهانی روی میزسیاست گذاران امریکا بود. امریکا دربزرگترین لشکر کشی خود به عراق وافغانستان شکست خورد درباتلاق حماقت سیاسی درماند وتسلیم خیره سری های سیاست مداران ماقبل اوباما شد. این شکست تاریخی پیامدهای اقتصادی وسیاسی را برای امریکا وغرب به ارمغان آورد.تا این مقطع ماندن درمیدان نبرد ویا عقب نشینی از این شکست به این راحتی وبدون تغییر درمواضع سیاسی امریکا ومعامله با دولتهای درگیر درسیاست عراق ومنطقه غیرممکن شده بود. بن بست ماندن یا دررفتن از باتلاق عراق هزینه های کلانی را به دولت آمریکا تحمیل کرده است همین معضل افکار عمومی کارشناسان امریکارا به این نتایج سیاسی سوق داد که راه برون رفتی پیدا کنند.

اشتباه نکنید! اوباما ناجی مردم فقیر جامعه امریکا نیست. رئیس دولت بورژوای امریکاست. دولت ابزار سرکوب واعمال قدرت طبقه حاکمه است ابزار سرکوب فرودستان جامعه است اوباما با پیروزی درانتخابات درواقع برگ برنده تطمیع افکار عمومی را به نفع دولت بدست آورد تا بتواند  طغیان طبقه کارگر رابه اعتبار آرایی که بدست اورده است مهارکند وعنان بردهان معترضین جامعه  بگذارد. اوباما سنبل توجیه دمکراسی بورژوایی برای سرکوب توده کارگر وزحمت کش جامعه امریکا ودنیای سرمایه داری امروز است. مسخره است اگر باور کنیم که اوباما برای توده فقیر وطبقات پائین جامعه رفاه می اورد درحالیکه سرمایه داری لجام گسیخته وبیمار انچه را حاصل یک قرن مبارزه جنبشهای اجتماعی بوده است ازمردم پس میگیرد. رفاه وتامین اجتماعی را ازمردم میگیرد اشتباه است اگر فکر کنیم با بخشید ن به مردم اقتصاد علیل دولت امریکا سرپایش می ایستد برعکس با کاهش دستمزدها و گرفتن سوبسیدهای اجتماعی وتحمیل مشقت بیشتر به طبقات فرودست جامعه می تواند اقتصادش را نوایی ببخشد.
 
 

حاکمیت امریکا ازسر استیصال سیاسی واقتصادی با آوردن چهره ای مثل اوباما افکار عمومی را فریب می دهند به کمک میدیای تبلیغی وکلیسا ومذهب افکار عمومی را به نفع سردمداران خود شکل میدهد. مهندسی افکار عمومی میکنند اساسا کارشان این است که مردم دنیا را گیج ومبهوت قهرمانهایی دولتی خویش کنند تمام میدیا و امکانات امریکا دست بکار شدند تا اوباما را به جلو صحنه سیاسی بکشند ومردم طبقات پایین جامعه را ازتوجه به وضعیتی که برزندگیشان تحمیل شده با شعارهای کذایی منحرف کنند اینها هرپادزهری را برای بقای نظم موجود به کارمی برند .

با این حربه های انتخاباتی اعتراض ردایکال اجتماعی را تخلیه روانی میکنند بی خاصیت میکنند انرژی اعتراضی طبقات فرودست جامعه را تحلیل می برند.درتقابل با این فریبکاری اشکار باید کمونیستهای دنیا ایفای نقش کنند رهبران کمونیست  توده کارگر وزحمتکش را از حربه های انتخاباتی وپوچ دولتهای بورژوایی مطلع کنند. این مشکل تنها مربوط  به رابطه مردم ودولت امریکا نیست تقریبا همه دولتهای دنیا همین ابزارها وراهکارهای تبلیغی را در دوره ها ی انتخاباتی وسیاسی بکار می برند وبا آوردن اوباما و خاتمی  و… مردم را پشت صندوق های رای به صف میکنند ومشروعیت نظام را ازمردم میخرند.

تاثیرات سیاسی این تحولات براوضاع ایران

جناح بندی های سیاسی درون حاکمیت رژیم اسلامی درایران عمیق ترمی شود. این جناح بندی ها بدین معنا نیست که جناحی ازحکومت اپوزسیون وضع موجود می شود یا اینکه جناحی دیگر را به طور کلی ازقدرت کنار میگذارد. برعکس تعامل سیاسی مابین جناحهای حکومتی نهادینه شده است ازاین به پس جناح بندیها سیاسی درشکل کشمکشهای انتخاباتی بیشتر خود نمایی میکنند وبیشتر تلاش برای کسب قدرت درارگانهای حکومتی است هرکدام دنبال سهم خویش  درهیئت حاکمه ودولت هستند.هیچکدام ازاین جناحهای درون حاکمیت دنبال تغییرات اساسی درماهیت سیاسی واقتصادی نظام جمهوری اسلامی نیستند.

تنها فاکتوری که میتواند توازن سیاسی موجود بین جناحهای حکومتی را برهم بزند جنبش انقلابی واعتراضی مردم آزادی خواه وبرابری طلب ایران است طبقه کارگرایران وکمونیستها یکی از نیروهای مهم دربرهم زدن این توازن هستند.

وضعیت جدید بین المللی وداخلی صف آرایی های سیاسی بین اپوزسیون رژیم اسلامی را باردیگر دست خوش تغییرات عمده ای میکند.

اپوزسیون ایرانی که دنبال تغییربنیادی درماهیت سیاسی واقتصادی ایران نیستند موضوعیت سیاسی واجتماعی خویش را بطور طبیعی ازهمین حالا هم ازدست داده اند این نیروها که تا این دوره درفضای اختلافات بین غرب وایران فرجه ای برای رشد و عرض اندام داشتند ودلشان به تعرض امریکا به ایران خوش بود ازاین به پس یکی پس ازدیگری مضمحل می شوند واتحادهای مقطعی هم بین گروههای سیاسی ازاین دسته به جای نمیرسد درنتیجه یک بخش عمده از این اپوزسیون دنبال جای پای برای خویش در جناحهای حکومتی برای فعالیت اقتصادی در بازار ایران هستند وبخشهای ازحکومت هم تمایل به جذب این بخش از اپوزسیون را دارند. سلطنت طلبان ولوس انجلسیهای میدیایی دراین وضعیت  به شدت منفعل وبی خاصیت می شوند وشانسی برای دخالت دراوضاع سیاسی ایران ندارند. مجاهدین خلق تنها کاری که میتواند بکند تلاش برای نجات نیروهایش به کمک نهادهای بین المللی  از محاصره
دولت عراق است.

سرنوشت اپوزسیون جمهوری اسلامی درکردستان 

باندهای ناسیونالیسی محلی مانند پژاک وزحمت کشان یا متلاشی می شوند یا به گروههای کوچک باند سیاهی مبدل می شوند. که عملا درجغرافیای سیاسی اجتماعی نقشی نخواهند داشت. سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کومله  درچنبره اردوگاه نشینی به سوخت وسازهای جذب ودفع خود ادامه می دهد و به هرمیزان از شر کشمکشهای داخلی وناسیونالیستی خلاصی پیدا کند به اعتبار نفوذ اجتماعی که درجامعه کردستان دارد می تواند با حیات سیاسی خویش ادامه دهد.

حزب دمکرات وشاخه هایش که بیشتر فعالیتشان با دیپلماسی بین دولتی ومحلی صرف می شود شانس ماندگاری وتعامل بیشتری از دیگرجریانات مدعی کردایتی با وضعیت جدید دارند. بخشی از ناسیونالیستهای کرد درتعامل با کردهای درون حاکمیت ازمدتها پیش فنداسیون تعامل مسالمت آمیز را دربرگرفته اند سازمان پیشمرگان مسلمان کرد که ما حصل جریان احمد مفتی زاده دراتفاق  با خط خمینی برای سرکوب کمونیستها ومردم کردستان بود درهیبت جبهه متحد کرد تجدید آرایش کرده است رهبران سابق سازمان پیشمرگان مسلمان کرد مانند سید هاشم هدایتی عضورسمی سپاه پاسداران کردستان ، بهرام ولدبیگی بنیان گذار سازمان پیشمرگان مسلمان کرد و عضو بلند پایه سپاه درپاوه وکرمانشاه،یار دکترچمران برای تیرباران مردم پاوه در سالهای ۵۸ – ۵۹ ومعاون فرهنگی باند حاجی رحیمی استاندار سابق رژیم در کردستان،رمضان زاده عضو سپاه پاسداران بیجار وسخنگوی هیئت دولت دوره خاتمی، جلالی زاده شکنجه گر و ازمسولین سازمان پیشمرگان مسلمان کرد، مسئول امنیت وبازجویی سپاه پاسداران درسنندج وچند تن دیگر از همین قماش امروز داعی کردایتی مسالمت آمیز هستند ودرارتباط تنگاتنگ با جریانان ناسیونالیستی درسالهای اخیر نقش بازی کرده اند وفضای مطبوعاتی وفرهنگی را با اتفاق روشنفکران ناسیونالیست کرد کارگردانی کرده اند. دردوره های انتخاباتی جمهوری اسلامی مشارکت دارند وصاحب کرسی وجاه وجلال هستند. این جریان هم ازهم اکنون بخشی از ناسیونالیسم را با خود برده است وزمینه های آشتی بخش هایی دیگری را با حکومت اسلامی فراهم میکند.استراتژی سیاسی این جریان کشاندن اپوزسیون ناسیونالیست به تعامل و همزیستی مسالمت امیز با حاکمیت است که اهداف مشترکشان گرفتن سهم وبه رسمیت شناختن حقوق فرهنگی، خواندن ونوشتن کردی  درسایه حکومت مرکزی است.وضعیت سیاسی جدید جنب وجوش فی مابین این بخشها را بیشتر کرده است.

کمونیستها دراین دوره ازلحاظ اجتماعی وجنبشی درجامعه ایران دست بالایی را پیدا میکنند. تحرکات کارگری ورادیکال اجتماعی درمقیاس وسیعتری پا به عرصه های اعتراضی جامعه می گذارند. به هردرجه سازماندهی ورهبری کمونیستی بتواند این اعتراضات وتحرکات اجتماعی را هدایت ومنسجم کند به همان درجه کمونیزم اجتماعی وسیاسی درجامعه اتوریته پیدا میکند وبه نقطه امید اجتماعی برای هرگونه تغییری مبدل می شود. زمینه های مادی ومعنوی پیشروی جنبش کمونیستی درجامعه ایران مهیا و روبه رشد است پرچم کمونیزم مارکس درایران سالهاست نقش سیاسی بازی میکند درسیاه ترین روزهای حفقان کمونیستهای کارگری پرچم آزادی وبرابری را درجامعه به اهتزاز درآورد ند ومبارزات اجتماعی وردایکال جامعه را هدایت ورهبری کرده اند این جنبش درمیان کارگران و دانشجویان ومردم معترض جایگاه ویژه ای دارد وجای اعتبار و اعتماد اجتماعی است ازهمین زاویه قابل گسترش است. وضعیت سیاسی واقتصادی جامعه ایران درشرایط کنونی جنبش کارگری کمونیستی را به میدان می طلبد طبقه کارگر ومردم معترض به شرایط فلاکت بارموجود بیش از گذشته اعتراض و مبارزه اقتصادی سیاسی واجتماعی را ازخود نشان میدهند اعتصابات کارگری واعتراضات اجتماعی دراین راستا ازمدتها قبل دراشکال مختلف خود نمایی کرده است سازمان یابی کارگری واجتماعی با رویکرد سوسیالیستی بی وقفه درجریان است وظیفه کمونیستهای کارگری تقویت این تشکلها و گسترش مبارزات کمونیستی درجامعه ایران است .
 
 

چه باید کرد!

روز برافراشتن پرچم کمونیزم علیه وضع موجود دردنیاست!

باید کمونیستها دربرابراین فریب کاریها ایستادگی کنند. ریشه های سستی اقتصادی وسیاسی موجود در دنیا را افشا کنند باید دنیای سرمایه داری را برسر اوباما و کارکترهای ریزودرشت آن فروریخت. هیچ وقت دنیا به اندازه امروز فاصله فاصله طبقاتی را با خود تجربه نکرده است با وجود ترلیونها ثروت وسرمایه  میلیاردها کارگردرسراسر کره خاکی درشرایط اسف باری زندگی می کنند. میلیونها کارگردرنتیجه شکست های اقتصادی نظام بازار آزاد به لشکر بیکاران فقیر می پیوندند گرانی وتورم زندگی میلیاردها انسان را درسراشیبی نابودی قرارداده است بروز جنگ وقحطی بسیاری از نقاط دنیا را دربرگرفته است گرسنگی وبی پناهی اجتماعی وسقوط سطح رفاع زندگی مردم به پایین ترین سطح خود نزول کرده است. این تصویر واقعی را باید با فریم واقعی آن درجلو چشم طبقه کارگر ومردم دنیا گذاشت. جنبش کمونیستی باید ظرفیت بسیج اعتراضات ومبارزات را علیه وضع موجود ازخود به نمایش بگذارد. ازهمین امروز باید کمونیستها دست بکار شوند.

زوال اقتصادی وایدئولوژیکی نظام سرمایه داری !

معادلات اقتصادی وسیاسی دنیا درمعرض کوران تغییرات عظیمی است.این تغییرات ماحصل نسخه های سیاسی این ی