نساجیهای سنندج، مقابله با بیکار سازی و راه حل کارگری

محمد آسنگران : کارگران نساجیهای سنندج بیش از چهار سال است که در یک کشمکش دائمی برای حفظ شغل و رسیدن به خواسته های خود با کارفرما و دولت بسر میبرند. همینجا تاکید کنم این کشمکش بخشی است از جدال و مبارزه طبقاتی کارگران و سرمایه داران که در جامعه همیشه در جریان بوده است.

اما پروسه این جدال چند ساله بر سر مطالبات معینی بویژه مقابله با اخراج بوده است و من فکر میکنم اکنون به پایان یک دوره  رسیده ایم و باید ارزیابی عمومی تری از این اتفاقات داشته باشیم. این تحرک چند ساله بر سر امنیت شغلی و مطالبات طرح شده از جانب کارگران، جنبش کارگری را وارد فاز دیگری کرده است. مبارزات تا کنونی و کشمکش جنبش کارگری و سرمایه داران و دولتشان به نقطه ای رسیده است که احتیاج به بررسی مجددی دارد.

 

مبارزات تا کنونی جنبش کارگری در کردستان، علیرغم دستاوردهای با ارزش و پیشروی در عرصه های از مبارزه کارگری، هنوز نتوانسته است جلو اخراج و بیکار سازی و اقدامات ضد کارگری دولت و کارفرماها را سد کند. دولت و سرمایه داران متحدانه سیاستهای خود راهمچنان دنبال میکنند. کارگران هم مبارزات و تجمعات اعتراضی خود را برای رسیدن به مطالباتشان هر روزه سازمان میدهند. اما این کشمکش علیرغم دستاوردهای سیاسی و طبقاتی برای جنبش کارگری و کل جامعه، نتوانسته است مانع سیر رو به افزایش اخراج کارگران بشود. به همین دلیل اکنون باید به این معضل پرداخت و باید گفت چه راه حلی و چه سیاستی را باید پی گرفت.؟

 

آیا میتوان جلو بسته شدن کارخانه های نساجی و دیگر مراکز کار که با تصمیم سرمایه داران و حمایت دولت به دلایل مختلفی تعطیل میشوند را گرفت؟ اگر آری چگونه؟ اگر نه کارگران اخراجی و بیکار و کارگرانی که در معرض اخراج هستند چه کار باید بکنند؟ کارگران شاغل دیگر مراکز که ممکن است فعلا در معرض اخراج نباشند چی؟ و….

 

اینها سوالات واقعی هزاران خانواده کارگری در کردستان و دهها هزار کارگر در دیگر مناطق ایران است. با یک طرح ساده انگارانه و بدور از واقعیات و توان مبارزات جاری، نمیتوان به سراغ این معضل اجتماعی رفت. در عین حال با شعار دادن و طرح آرزوها و آرمانها هم نمیتوان جواب همین امروز کارگران گرسنه را داد. اینجا است که راه حل کارگری و نقش کمونیستها برای جواب به این معضل اجتماعی جایگاه ویژه ای پیدا میکند.

 

 ابتدا لازم است تصویری از روند طی شده از چند سال گذشته تا کنون داشته باشیم. طبق اطلاعاتی که در این چند ساله به دست کمیته کردستان حزب رسیده و منتشر کرده ایم به مرور تعداد کارگران شاغل کارخانه کاهش یافته است. یعنی اکثریت بالایی از کارگران کارخانه ها را اخراج کرده اند. برای مثال قبلا کارخانه نساجی کردستان حدود ۷۰۰ کارگر و کارخانه شاهو حدود ۴۰۰ کارگر داشت. نساجی کردستان تعداد کارگرانش به ۱۷۵ و شاهو حدودا به ۳۵ نفر کاهش پیدا کرد. طبق آخرین خبر کارگران کارخانه نساجی اکنون و بعد از کشمکش با کارفرما و دولت تعداد دیگری  اخراج شدند. چنانچه اکنون فقط ۵۳ نفر منتظر باز شدن کارخانه هستند که به سر کار برگردند. در دیگر مراکز کارگری و بویژه همه کارخانه های نساجی از جمله پرریس، فرش غرب بافت و… هم به همین ترتیب تعداد کارگران هر سال کمتر شده است. این پروسه با هر کمبود و یا دستاوردی که کارگران داشته اند، به ما نشان میدهد که سرمایه داران توانسته اند تعداد کارگران در این کارخانه ها را چند ده برابر کم کنند. یعنی آنها را اخراج، بیکار، بازخرید و بازنشسته کنند. حال با هر اسمی که روی این بیکار سازی گذاشته باشند آنها را از کارخانه اخراج و خیل بیکاران را بدون تامین معیشت وسیعتر کرده اند.

 

اکنون همین تعداد باقی مانده هم را که در این مرکز بسر میبرند با خطر اخراج و بیکار سازی روبرو هستند. کارفرمای کارخانه نساجی کردستان این کارخانه را تعطیل و کارگران را بیکار کرده است. این یعنی بعد از چند سال مبارزه و کشمکش همه ۷۰۰ کارگر این کارخانه به صف بیکاران رانده شده اند. کارفرما اعلام کرده است که کارخانه را می بندد. اداره کار و دولت هم با تمام قدرت از کارفرما و سرمایه داران حمایت کرده و کارگران مجبور شده اند که در چند ماه اخیر برای حفظ شغل خود اعتراضات و تجمعات متعدی را سازمان بدهند. که هنوز نه تنها به نتیجه نرسیده است بلکه اکثریت آنها رسما به خیل بیکاران پیوسته اند.

کارخانه پرریس و کارخانه فرش غرب بافت و …. هم به همین سرنوشت دچار شده اند. در پایان این پروسه ما شاهد بیکار سازی صدها نفر از کارگران همین مراکز کار هستیم. این کارگران که سالها عمر خود و دوران جوانی خود را در این مراکز به تولید مشغول بوده و برای سرمایه داران سود تولید کرده اند، اکنون با اخراج و بیکاری و عدم تامین معیشت روبرو شده اند. هیچ قانونی از آنها حمایت نمیکند. کل قوانین و نیروی دولتی در حمایت از کارفرما و سرمایه داران، کارگران را در مقاطع مختلف وادار به تحمل مشقتهای بیشماری کرده اند.

 

از جمله این مشکلات اخراج و بیکار سازی وسیع و عدم تامین معیشت است. در کنار این مشکل اصلی یعنی اخراج و بیکاری، کارگران با معضلات دیگری هم مواجه شده اند. اکثریت کارگران اخراجی و حتی همان کسانی که هنوز توانسته اند تا کنون مقاومت کنند به کارهای قرار داد موقت و قراردادهای سفید امضا ناچار شده اند. چنانچه اکنو