سرمایه ، اسلام ، اعتیاد !

عطا خلقی : براساس آمار رسمی ارگان های حکومتی جمهوری اسلامی ، شمار معتادان در کل کشور رو به افزایش است . سیرصعودی منحنی اعتیاد را ، تنها نهادهای آماری رژیم ترسیم نمیکنند ؛ کارگزاران و مقامات دولتی هم بمناسبت هایی ابعاد این فاجعه انسانی را تصویر می نمایند .

سازمان ملی جوانان که یک نهاد دولتی جمهوری اسلامی است ، اعلام کرده است : شمار معتادان زیر ۱۹ سال بیشتر از یک میلیون نفر است و پایین ترین سن اعتیاد از ۱۷ سال به ۱۳ سال کاهش یافته است . بیشترین مصرف کنندگان مواد مخدر بین سنین ۱۸ تا ۳۰ سال میباشند و روزانه ۳۰۰ نفر بر شمار کل معتادان اضافه میگردد . مصرف سالانه مواد مخدر هم در سطح کشور بالع بر ۷۰۰ تن گزارش شده است .
بر اساس امارهای رسمی ، درحال حاضر کل معتادان کشور از مرز دو میلیون نفر گذشته است ؛ اما امارهای غیر رسمی که قابل استناد ترند رقمی بالاتر از شش میلیون نفر را نشان میدهند .
مشاهدات روزانه نشانگر انند که بر سر راه نفوذ اعتیاد در اعماق جامعه هیچ مانعی نیست و همه جا این دستاورد سرمایه را میتوان دید . در مدارس ، در دانشگاه ها ، در کارگاه و کارخانه ، در ادارات ، در روستاها و مزارع و حتی در زندان ها ، معتاد و مواد مخدر یافت میشوند . براساس همین امارهای حکومتی ۳۵ درصد از زندانیان تبریز معتادند که طی یک نمونه گیری از ۲۵۰۰ نفر انها ۸۰۰ نفرشان مشکوک به ایدز و هپاتیت شناخته شده اند .
اخیرا هم روزنامه ها گزارش کرده اند که مصرف مواد مخدر در بیمارستان ها و مراکز درمانی عادی تر از همیشه شده است ، و بیماران و همراهانشان بشدت نگران این وضعیت اند .
ابعاد دهشتناک این فاجعه انسانی در ایران ، زمانی گویا تر میشوند که این امار را با میزان قربانیان همین بلای خانمانسوز در کشورهای دیگر مقایسه کرد .
نتایج این مقایسه ها گویای عمق و وسعت این فاجعه انسانی در ایران است ، با این حال رژیم جار و جنجال راه می اندازد که گویا با اعتیاد مبارزه میکند و با نمایشاتی از قبیل سوزاندن تل هایی از مواد کشف شده توسط ماموران ،، ستاد مبارزه با مواد مخدر ،، میخواهد بگوش عالم برساند که علیه اعتیاد و عوامل پخش ان می جنگد . این رژیم برای اثبات ادعای کذاییش و در واقع برای تشدید جو رعب و وحشت در جامعه هراز گاهی چند نفری از قاچاقچی های دست چندمی که خارج از شبکه اصلی مافیایی خودش هستند و باج و حق و حساب درست و حسابی نمیپردازند ، میگیرد و اعدام میکند تا هم به دیگر قاچاقچیان خرده پای خارج از شبکه فهمانده باشد که این کالا و این صنعت و این تجارت انحصاری است و انحصار کل این پروسه از تولیدش در ایران و افغانستان تا ترانزیتش از افغانستان به ایران و ترکیه و از ترکیه به کشورهای اروپایی ، تماما در دست فرماندهان رده بالای سپاه و اطلاعات و چند صاحب منصب حکومتی است .
مردم خوب میدانند بانیان و عاملان اصلی تولید و توزیع مواد مخدر چه کسانی هستند و سوداگران مرگ کجا نشسته اند . همه میدانند که سر نخ این صنعت عظیم و این تجارت وسیع به کجا وصل است و چگونه فرماندهان ارشد نظامی جمهوری اسلامی و سران حکومتی و گله ای از اوباش در شبکه مافیایی تولید و توزیع مواد مخدر در داخل و صدور به خارج تنیده شده اند و چگونه شبکه ای از تبهکاران حرفه ای ، همانهایی که تیمهای عملیاتی علیه قاچاقچیان مواد مخدر را فرماندهی میکنند ، همانهایی که مجریان امر به معروف و نهی از منکرند ، و همه سرداران سازندگی و مدیران بنیادهای رنگانگ ، در این شبکه مافیایی سازمان یافته اند تا برای رضای خدا و تامین سود سرمایه دار، این کالا را بگردش دراورند و از طریق ان اراده و شور و شعور جوانان را دود کنند .
اگر واقعا پای فرماندهان نظامی و ماموران اطلاعاتی و حکومتگران در کار نیست چگونه حتی زندانیان هم از گزند گرفتار امدن به مواد مخدر مصون نیستند و سالم به زندان می روند و معتاد برمیگردند !
این رژیم از نظر افکار عمومی داخلی ، بخاطر سازمان دادن جنایات هر روزه اش از انجمله راه اندازی و رهبری شبکه مافیایی مواد مخدر ، مجرم است . مردمی که با چشم خود میبینند که چگونه این مواد افیونی از طریق زمین و هوا و دریا تن تن جا بجا و از مرزها وارد و در داخل توزیع و از مرزها خارج و به خارج صادر میشوند ، بگیر و ببندهای رژیم و به دار اویختن چند مواد فروش و قاچاقچی خرده پا را جز پوششی مزورانه که کارکرد دیگری دارند ، نمی نگرند .
در حکومتی که از طریق دم و دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و جاسوسی اش حریم زندگی خصوصی احاد جامعه را زیر نظر دارد و بی پروا به کنج خانه هر کسی سر میکشد و همه چیز را زیر و رو میکند ، جز از طریق ایادی خود این رژیم ، چه کسی میتواند تن تن مواد مخدر در داخل جابجا و توزیع کند و روانه خارج هم بکند ؟
صنعت و تجارت مواد مخدر برای جمهوری اسلامی تنها یک کالای سوداور نیست ،،برکات،، دیگری هم دارد . سست کردن و بی حال کردن و بخود مشغول کردن و نابود کردن انرژی و توان و انگیزه مبارزه جویی جوانان ، از دیگر برکات این افیون برای این رژیم است.
جمهوری اسلامی اعتیاد را هم مانند جنگ و زلزله و دیگر بلایا از برکات میداند و از ان بنفع ادامه بقای خودش سود می برد . این رژیم باید هم اعتیاد را برکت بداند . به برکت همین برکت است است که میلیونها نفر ازجوانانمان بجای اینکه قد راست کنند و مشت گره کنند و فریاد مرگ بر این رژیم سردهند ، گوشه خیابانها مچاله شده و درد میکشند و زار میزنند . به برکت همین برکت است که شش میلیون انسان نه تنها از گردونه فعال انسان های پرشور و پر جوش و خروش ، انسان های سنت شکن و نوطلب حذف گردیده  اند و وبال گردن جامعه شده اند ؛ بلکه کلیه افراد خانواده شان و کل جامعه از وجودشان احساس سر شکستگی و خواری میکنند و رنج می برند .
سرمایه و اسلام به گردش مواد مخدر در جامعه نی
از دارند . سرمایه و اسلام به سود ، به خمودگی و بی عکس العملی و بی تفاوتی جامعه ، به از خودبیگانگی مردم ، به دلمردگی و گوشه گیری و در لاک خود فرو رفتن جوانان ، به سکوت وخاموشی ، به تمکین و احساس حقارت کردن شهروندانش ، نیاز دارد . جوان اگر سر حال باشد ، اگر شور و نشاط داشته باشد ، اگر با علم و دانش عجین باشد ، اگر از مصایبی چون اعتیاد مصون باشد اگر انرژیش کانالیزه شده باشد و به خودش و اینده اش و جامعه اش فکر کند ؛ زیر پای این جنایتکاران لق میشود .
تاریخ بما میگوید و ماخود نیز شاهد بوده ایم که هر زمان که جنبشی و انقلابی در کار بوده اند ، ابعاد مفاسد و اسیب های اجتماعی محدودتر بوده اند . اگر دوران قیام ۵۷ را بیاد اوریم یا تاریخش را مطالعه کرده باشیم ، در می یابیم که چگونه از انجاییکه جنب و جوشی در جریان بود ، از انجاییکه همبستگی انسانها به یمن همین جنب و جوش عمیقتر و وسیعتر بود ، میزان اسیب پذیری جوانان به مراتب کمتر بود . هر کسی با غرور در گیر عرصه ای از مبارزه بود . کارگردر محیط کارش ، دانشجو و دانش اموز در محیط اموزسی اش ، زنان در تشکل های مستقل خودشان و همه دریک اتحاد عمل همگانی در کل جامعه و در خیابان ها و محل کار و زندگی شان روان بودند و مطالباتشان را میخواستند و برایش می جنگیدند . ان زمان ابعاد این بلایا دهها بار کمتر از حالا بود .
با اینکه اعتیاد از ان دردهای اجتماعی است که کلی ملزومات باید هماهنگ عمل کنند تا قربانیانش رهایی یابند ، اما همان دوره به یمن یک جو انقلابی و یک فضای سالم انسانی ، قربانیان زیادی رهایی یافتند . اگر جوانان کمتر از سی سال امروز کردستان ، )مشخصا شهر سنندج) بخاطر نمی اورند که روزهای بعد از قیام ۵۷ و انگاه که کردستان ازاد بود و شهرها و روستاها توسط خود مردم اداره میشدند ، چگونه بابتکار کومه له و یاری مردم جوانان معتاد شهر داوطلبانه گرداوری می شدند ، و باز پروری می شدند ؛ اما مسن تر ها بیاد دارند که چگونه در پرتو ان جو رادیکال و تلاش پیگیرانه کومه له برایشان کلاس های بازپروری گذاشته می شد و تحت مراقبت و پرستاری قرار می گرفتند و بعد از مدتی کوتاه اعتماد به نفس و غرور از دست رفته شان را باز می یافتند و برای همیشه نجات پیدا می کردند ؛ و حتی عده ای از انها به صفوف پیشمرگان کومه له پیوستند که سالها علیه جمهوری اسلامی جنگیدند و متاسفانه چند نفری از انها هم در نبرد با دشمنان ازادی و انقلاب و در راه سوسیالیسم جان باختند .
در جامعه ای با حکومتی دیکتاتوری  مذهبی و نظامی سرمایه داری که بجز سرکوب در خدمت سرمایه دار و تامین سود برای سرمایه هدفی ندارد ، واحکام و قوانینش برگرفته از اسلام است ؛ باید مصایب و اسیب های اجتماعی در بالاترین حد ممکن خود باشند .
درجامعه ای که فقر بیداد میکند و ۴۲ درصد مردم زیر خط فقرند و گرانی و تورم سرسام اور است ، در جامعه ای که ابعاد فحشا وسیع است و ۷ میلیون جوان بیکارند و ۶۸ درصد مردم افسرده و پریشان حالند ، در جامعه ای که سالانه ۱۳۰۰۰ کلیه بفروش میرسد و پدیده های دردناک کودکان خیابانی و دختران فراری و کارتن خوابی ، روز به روز وسیع و وسیع تر میشوند ؛ باید ابعاداعتیاد هم وحشتناک باشد و میلیون ها نفر گرفتارش باشند .
این میلیون ها انسان چه کسانی هستند ؟ اینها فرزندان و برادران و خواهران ما هستند ، اینها بچه های محله مان هستند ، اینها همشهری و هم ولایتی هایمان هستند ، اینها اعضای این جامعه اند که سرخورده اند ، ناکام شده اند ، راه به دانشگاه پیدا نکرده  اند ، بیکارند ، ارزوهای براورده نشده دارند ، به تفریحات سالم دسترسی ندارند ، اجازه شادی کردن ندارند ، اسیر عرف و عادات و سنن ارتجاعی اند . اینها خلا بزرگی در وجودشان هست که هیچکس و هیچ چیز بموقع بدادشان نرسیده و هیچ راهی غیراز از خود بیخود شدن و خود را به عالم فراموشی سپردن پیدا نکرده اند . اینها تنها چیزی که سهل الوصول تر از هر چیز دیگری یافته اند ، مواد مخدر بوده است . ماده ای که اسان تر از ادامس هر جا در دسترس است . ماده ای که به گفته سخنگوی انجمن علمی داروسازان ایران متوسط زمان دسترسی به ان ۳۰ تا ۴۰ دقیقه است .
اینها بیمارند و باید مراقبشان بود . اینها قربانی اند و باید به دادشان رسید . نباید به اینها به چشم مجرم نگاه کرد .
اینها مجرم نیستند ، مجرم اصلی کسان دیگری هستند ، مجرم اصلی انهایی هستند که شبکه مافیای تولید و توزیع این مواد خانمان برانداز را سازمان میدهند . مجرم اصلی انهایی هستند که از طریق تولید و توزیع این مواد ثروت های افسانه ای می اندوزند . مجرم اصلی ان سیستم و نظامی است که بستر تولید و توزیع و گردش این مواد را هموار میکنند . مجرم اصلی سرمایه و صاحبان سرمایه اند . مجرم اصلی این نظام و این حکومت و سران و سردمداران این رژیم اند .
اگر چه این معجون خانمان سوز کالایی است و مثل هر کالای دیگری باید تولید شود و به مصرف برسد و سود بیافریند و سرمایه را بیشتر و سرمایه دار را فربه کند ، اما بنا به ویژگی های هر جامعه و هر حکومتی کارکردهای دیگری هم دارد . اگر در امریکا و اروپا و خیلی از کشورهای دیگر انگیزه ای جز سوداوری را تعقیب نمیکند ، اما در کشوری مثل ایران کارکرد سیاسی هم دارد . این رژیم اگاهانه میدان عملیاتی این ماده جانکاه را بازتر گذاشته و علیرغم جار و جنجالهای ،، ستاد مبارزه با مواد مخدر،،اش عملا بستر گردش ان را هموار می نماید و از طریق ایادیش سهم زندان ها را هم در نظر دارد .
جمهوری اسلامی بنا به ماهیت ضد ان