اعدام کودکان ، جلوگیری یا بازتولید جنایت؟

پویا نودهی : چندی است که مساله اعدام کودکان به محور اصلی بحث های بسیاری از سازمان های بین المللی حقوق بشر و فعالان اجتماعی در ایران و سایر نقاط دنیا تبدیل شده است. اعدام چندین کودک در چند وقت اخیر نیز به این بحث دامن زده و موافقان و مخالفان چنین مجازاتی را به صحنه بحث و گفتگو کشانده است.

با توجه به اینکه مساله  کودکان مجرم و شیوه برخورد با انها می تواند تاثیرات متفاوت و ریشه ای در جامعه داشته باشد کانون دفاع از حقوق زنان و کودکان تهران بر خود می داند تا نظرات و جهت گیریهایش را نسبت به این مساله به صورت شفاف بیان دارد و ما از همه فعالین در این زمینه خواهشمندیم که ما را در این امر یاری رسانند.

اعدام مساله ای است که از دیر باز به عنوان مجازات جانیان خطرناک و به عنوان اشد مجازات برای یک فرد در نظرگرفته می شده. در واقع جرمهایی که به خاطر آن افراد اعدام می شوند می تواند از دزدی یک بسته شکلات تا قتل نفس را در بر بگیرد و شدت در نظر گرفتن مجازات برای مجرم به طور کلی رابطه مستقیمی با شرایط جامعه و رشد فکری و مدنی آن دارد.

در چند دهه گذشته جنبش ضد اعدام جایگاه خاصی در مجامع حقوق بشر باز کرده و توانسته به مقدار زیادی جلوی چنین مجازات هایی را بگیرد. هم اکنون ۱۲۸ کشور جهان یا اعدام را به کل از قانون اساسی خود حذف کرده اند یا بیش از ۳ دهه است که عملاَ دست به اینگونه مجازات ها نمی زنند. شرط حذف مجازات اعدام یکی از شرط های باقیماندن در اتحادیه اروپا می باشد و سازمان عفو بین الملل، ائتلاف جهانی علیه اعدام و همچنین برخی از "ان جی او" ها قطعنامه ای را به مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۰ اکتبر ۲۰۰۷ مبنی بر توقف اعدام در سطح جهان ارائه کردند. این اقدام گامی موٽر در جهت لغو قانونی "مجازات اعدام" در سطح جهان است.در آخر سازمان ملل نیز مجازات اعدام را محکوم و از کشورهای عضو این سازمان درخواست نمود تا مجازات اعدام را به صورت کلی از قوانین خود خارج کنند.

مجازات اعدام نه تنها باعث از بین رفتن جرم و جنایت نمی شود بلکه یکی از عوامل افزایش آن نیز هست چون اعدام و حذف فیزیکی مجرمین تنها باعث از بین رفتن یکی از هزاران قربانی جامعه ی نا امن و بیمار می شود بدون آنکه کمبودها و عقده هایی که باعث بوجود آمدن مجرم شده است شناسایی شود.در واقع بحث ما اینجا بر سر گناه کار بودن یا نبودن افراد اعدام شده نیست. بحث بر سر این است که کسی حق کشتن انسان دیگری را ندارد. بحث بر سر این است که چنین مجازاتی تنها ترس و وحشت را در جامعه القا می کند و خشونت و وحشی گری را یک امر عادی و روز مره نشان می دهد. کسی که در یک جامعه مرتکب جرم می شود باید مورد بازپروری قرار گیرد تا کمبودها و نقصانی که باعث تبدیل شدن وی به یک جنایتکار شده شناخته و درمان شود مجازات اعدام از بازگو شدن این کمبودها جلوگیری و با بریدن سر نخ از پیدا کردن عوامل و کمبودهای زاینده جرم در جامعه جلوگیری میکند. این درحالی است که هر جنایتی که در جامعه اتفاق می افتد تنها به گردن شخص انجام دهنده نیست بلکه تمام افراد جامعه در به وقوع پیوستن این جرم شریکنند چون جامعه هر چه امن تر و انسانی تر باشد جرم و جنایت در آن کمتر است اما جدای از این موارد اگر آمار جرم و جنایت را بررسی کنیم در کشورهایی که مجازات اعدام اعمال می شود این آمار سیر صعودی دارد.
به هر حال اگر مقصود از اعدام کردن این باشد که با ایجاد ترس در جامعه از ارتکاب جنایت جلوگیری به عمل آید تجربه نتیجه ای عکس را نشان داده است و با توجه به اینکه ایجاد ترس در جامعه خود از عوامل بالا رفتن بزه و جرم و جنایت می باشد بسیار غیر منطقی به نظر می رسد. از طرفی دیگر اگه مقصود تنبیه جنایتکار است خود اعدام تکرار قتل و یه شکل خاصی توجیه کننده عمل جنایت است. در واقع نمی توان با کشتن انسان ها به جنگ با مقوله کشتن انسان رفت! اعدام فرهنگ آدم کشی را زنده و برای جامعه عادی کرده و بدین طریق به بازتولید عمل قتل کمک می نماید.در واقع می توان به جای چنین عملی به بازپروری مجرم و دستیابی به ریشه ها و کمبودهایی پرداخت که جنایتکار تولید می کند.به طور قطع هیچ انسانی به شکل مجرد جنایتکار نیست و این شرایط جامعه است که  از وی یک جنایتکار می سازد و بدون دستیافتن به چنین معضلاتی ریشه کن کردن جنایات بسیار خود فریبانه و غیر قابل دسترس می شود. باید بببینیم که چه عواملی باعث بوجود آمدن چنین جنایتکاری شده. کشتن قاتل علاوه بر عادی سازی کشتار و خشونت در جامعه مانع بر طرف شدن مشکل شده و جامعه تبدیل به جایگاهی برای پرورش جرم و جنایت خواهد شد.
در نهایت باید اذعان داشت قاتل و مقتول هر دو قربانی و نمود عینی آسیبها و کمبودهای همان اجتماع هستند و جنایتکار اصلی جامعه ای است که این جنایات را تولید می کند. اما از نگاهی دیگر نیز می توان درستی چنین مجازاتی را زیر سوال یرد و آن اشتباهاتی است که به هر حال در بزرگترین و عادلانه ترین دادگاه های جهان نیز صورت می گیرد. آیا تضمینی هست که مجرم محکوم به اعدام به طور قطع گناهکار بوده و  حکم درستی برای وی در نظر گرفته شده است؟ حتی کوچکترین احتمالی نیز می تواند انسان را مجاب کند که چنین مجازات بدون بازگشتی شدیداً غیر منصفانه و غیر قابل جبران می باشد. نمونه های بسیاری از این قبیل اشتباهات را می توان در تاریخ دادگاه های جهان مشاهده نمود و شاید بارزترین و مجاب کننده ترین آن اعدام دیوید گیل فعال سرشناس جنبش ضد اعدام باشد.

اما تا اینجا تمام بحث بر سر مجازات اعدام به صورت عام بوده ودر حالیکه ما امروز با مشکل اعدام کودکان نیز رو برو هستیم. در واقع اعدام کودکان خشن ترین و غیر عادلانه ترین مجازاتی است که یک مرجع قضایی می تواند در نظر بگیرد.

طبق کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل متحد کودک به انسان
زیر ۱۸ سال خطاب می شود که فاقد بلوغ فکری و اجتماعی بوده و مجازات اعدام در مورد آن مردود می باشد و با توجه به اینکه این کنوانسیون به امضای دولت ایران نیز رسیده است ما از تمامی مراجع قضایی و قانون گزار درخواست می کنیم که در مورد اعدام کودکان تجدید نظر نموده و راهکارهای دیگری را در این مورد به کار گیرند.

در واقع کودک در زمان هنگام ارتکاب به جرم فاقد بلوغ کامل فکری و اجتماعی بوده و به شکل ناخواسته و تحت تاثیر شرایط و جامعه دست به چنین عملی زده و جنایات صورت گرفته در کودکان با برنامه ریزی قبلی یا انگیزیه مشخصی نبوده است و مجازات اعدام بیش از اندازه برای چنین جرم هایی که می تواند در یک نزاع بچگانه و ساده نیز رخ دهد سنگین است!

اگرچه کودکان در ایران در سنین کودکی به دار مجازات آویخته نمی شوند اما پس از گزراندن سال ها در زندان و رسیدن به سن قانونی این مجازات در مورد ایشان اجرا خواهد شد و این خود نیز با مشکل حقوقی مواجه است زیرا جرم در زمان دیگری اتفاق افتاده که همانطور که گفتیم شخص مجرم در سنین کودکی قرار داشته و فاقد بلوغ فکری و اجتماعی کافی برای تجزیه و تحلیل شرایط بوده است.

آیا بهتر نیست در این مورد از روش های بازپروری و مجازات هایی سبک تر در مورد کودکان استفاده شود با توجه به اینکه انسان در این سن به خوبی می تواند به شرایط نرمال و انسانی برگشته و به آغوش جامعه بازگردد در حالیکه کشتن او نه تنها مشکلی را حل نمی کند که با توجه به گفته های بالا مشکلات عدیده ای را هم بر دوش جامعه می گزارد.

در آخر باید گفت که اعدام آلترناتیو خوبی برای " پاک کردن زمین از جنایتکار" نیست. اعدام که خودش کشتن یه نفر میباشد نمی تواند باعث از بین رفتن جنایت شود بلکه خود جنایت را تکرار میکند ولی در مقابل لغو حکم اعدام و اعلام ارزش جان آدمی، اولین گام در مبارزه با فرهنگ آدمکشی در جامعه است !!

 برگرفته از :  نشریه کانون کودکان و زنان تهران شماره ۶