گرجستان و جرقه های نزول یک قطبی جهان

احمد بخردطبع : حادثه گرجستان نقطه عطف از نشانه های اولیه ایست که به دلائل مختلف میتواند تنها قدرت بلامنازع جهان یعنی آمریکا را به زیر سئوال کشاند و او را از یکه تازی مطلق باز دارد. در واقع پس از فروپاشی دیوار برلین و پایان یافتن جنگ سرد بین آمریکا و شوروی ، وضعیت به نفع یک قطبی شدن جهان به پیش رفت و آمریکا را در وضعیتی قرار داد که بعنوان تنها ابر قدرت ، چندین نقطه از کره خاکی را با خون و کشتار دستجمعی آغشته ساخت

 و هنوز این سیاست جنایتکارانه به قوت خود باقی است و بیرحمانه عمل مینماید و هر روز انسانهای بیگناه را در جنگی ناعادلانه و نابرابر طعمه خشم خود میگیرد و بیش از پیش به کشتار می افزاید و این در شرایطی صورت می پذیرد که هنوز جنبش کارگران سراسر جهان از پتانسیل و اتحاد برخوردار نیست و مناسبات پراکنده امروزی نمیتواند در مقابل صاحبان سرمایه و تشنگی آنان جهت کسب بازارهای جدید و نیز سودهای کلان ، حایلی ایجاد نماید ولی با اینهمه قرن بیست و یکم با وضعیتی که بحران سرمایه داری امروزی و بطریق اولی در نئولیبرالیسم امپریالیستی بوضوح مشاهده میشود ، چالش طبقاتی اوج بیشتری خواهد یافت. قرن بیست و یکم قرن انقلابات سوسیالیستی است. قرنی است که کمونیسم پرچم ظفرنمون خود را علیه ظلم و کشتار نظام سرمایه داری برگرده کره خاکی به اهتزاز خواهد آورد. پیروزی سوسیالیسم تا انتهای قرن بیست و یکم اجتناب ناپذیر است و نا عدالتی ، زورگوئی ، اجحاف ، برده گی ، ایجاد جنگ و تهاجمات نظامی و در پی آن کشتار دستجمعی ، محرومیت ، فقر و گرسنگی نمیتوانند تداوم یابند.

   دگرگونی اجتماعی ، ساختمان سیاسی ـ اقتصادی غالب را واژگون خواهد ساخت. قرن بیست و یکم با خون آغاز گشت و با کسب قدرت سیاسی بوسیله کارگران و زحمتکشان پایان خواهد یافت.

   امپریالیسم آمریکا پس از اتمام جنگ سرد با همکاری سایر کشورهای امپریالیستی ، تهاجم نظامی در خاورمیانه را آغاز نمود و بموازات آن بحران یوگسلاوی را تا به جنگ های داخلی سوق داد و توطئه ی "کوسووو" در کشتاری بی نظیر از بطن آن خارج گردید. آنان اقوام مختلف از یک کشور را در برابر یکدیگر قرار داده و از آنها سناریوی فاجعه انگیز بوجود آوردند که کارگردانان واقعی ، امپریالیسم آمریکا و شرکا بودند. آنها میخواستند که روسیه کاملن خلع سلاح شود و هرگونه ارتباط تنگاتنگ سیاسی ـ اقتصادی نسبت بدان قطع گردد. امپریالیست ها هر جا که قادر بودند ، سیاست توطئه آمیز خود را عملی ساختند. بحث من در رابطه با دفاع از نظام طالمانه سرمایه داری روسیه نیست ، بحث بر سر این است که امپریالیستها جهت تحقق بخشیدن به مقاصد کثیف و در رابطه با کنار زدن سیاست های رقیب ، کشتار دستجمعی هزاران هزار مردم بیگناه را در خدمت اهداف استراتژیک خویش قرار میدهند و از کشته ها ، پشته ها میسازند.

   همانطور که واقفیم این کشتار در خاورمیانه بعناوین و بهانه های مختلف هنوز تداوم دارد نظیر افغانستان ، عراق ، فلسطین ، لبنان و احتمالن ایران. البته قفقاز جزو حوزه استحفاظی آنان بشمار میرود زیرا جاده ابریشم که میباید قفقاز را شامل گردد ، در نقشه جغرافیائی شان قرار دارد. امپریالیسم آمریکا و ناتو از قبل با همکاری مستقیم دولت صهیونیست اسرائیل در گرجستان ، آذربایجان و ترکمنستان مستقر گشته و منافع اقتصادی این کشورها را به چنگ آورده بود. ولی در این میان گرجستان از وضعیت خاصی برخوردار بود و آمریکا و اسرائیل را به خود جلب می نمود.

 

علل حادثات نظامی گرجستان

   گرجستان یکی از جمهوری های سابق شوروی است که در منطقه قفقاز قرار دارد ، جائیکه برای آمریکا منافع سرشاری از نظر سیاسی ، اقتصادی و نیز استراتژی نظامی دارد. آمریکا باید اینگونه قدرقدرتی خود را بمثابه تنها قدرت موجود در جهان و بعنوان فرمانده بلامنازع کره خاکی ، باثبات رساند. کسب خاورمیانه و مناطق قفقاز و همچنین تسخیر راه ابریشم یکی از سیاست ها و اولویتهای بسیار پر اهمیت آمریکا در سطح جهانی است ، زیرا رقبای خود همانند روسیه و چین را در محاصره کامل قرار میدهد و تهدیدات احتمالی را خنثا مینماید و اینگونه شریان های اقتصادی مناطق بزرگی را که مملو از انرژی طبیعی است به چنگ میآورد. او در تداوم سیاست های استعماری ، پایگاههای نظامی خویش را در قرقیزستان ، تاجیکستان ، ازبکستان و قزاقستان مستقر ساخته بود که بعدها با هوشیاری و دخالت روسیه و چین تمامی حلقه های یاد شده عمیقن تضعیف میشوند ، زیرا چهار کشور مذکور بجای ناتو وارد "سازمان همکاری های شانگهای" میگردند و در این چارچوب مقاصد و منافع اجتماعی خود را دنبال می نمایند. این را میتوان اولین عقب نشینی و شکست استراتژیک آمریکا به حساب آورد. ولی هنوز چیزی از قدر قدرتی و تک قطبی بودن آن نمی کاهد. او گام های بزرگی در زمینه های دیگری اختیار میکند و ترکمنستان و آذربایجان را که به دریای خزر مربوطند در چنگال خویش میگیرد و پایگاه های بزرگ استراتژیک را در آن مناطق بوجود میآورد تا منابع نفت و گاز کرانه های خزر را در کنترل خود گیرد و از آنها بهره برداری اقتصادی نماید. گرجستان نیز که از یک طرف در ساحل دریای سیاه قرار دارد و از طرف دیگر به آذربایجان متصل است ، تمام این منطقه را به نفع سیاست های استعماری آمریکا در اختیار آن میگذارد که از آنجا تا ترکیه و سپس بلغارستان ، رومانی و اوکراین تداوم خواهد داشت. 

   واقعیت اینست که دولت های سرسپرده ترکمنستان ، آذربایجان ، گرجستان و ترکیه ، نوکران حلقه بگوش امپریالیسم آمریکا میباشند و در نهایت در خدمت سیاست های استعماری قرار گرفته اند و منافع سرشار این مناطق را به جیب آنها وارد میسازند ولی در عوض محرومیت و فقر و بیکاری در کشورشان بیداد میکند. آن