مرورى بر معضل بیکارى و راههاى مقابله با آن

عبدل گلپریان : علل بیکاری – یکی از معضلات و مشکلات همیشگی طبقه کارگر در ایران تحت حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی، مسئله بیکاری بوده است. پدیده بیکاری یکی از عوارض مناسبات سرمایه داری  در سطح جهان است که زندگی کارگر و خانواده های کارگری و مزدبگیران جامعه را با مسائل و مشکلات دردناکی مواجه کرده و می کند.

مسئله بیکاری در ایران حتی دردناکتر و مضاعف تر از بیکاری در کشورهای سرمایه داری آسیائی است که بر بستر این مناسبات و برای کسب سود از طریق استثمار نیروی کارگر، انباشت سرمایه و بهره گیری سرمایه از تکنولوژی مدرن، مداوما بیکاری روز افزون را به کارگران تحمیل می نماید. در حالیکه در جامعه ای که بنیاد آن بر مالکیت اشتراکی جامعه و تولیدکنند گان متکی باشد با اتکا به همین تکنولوژی  همه می توانند در رفاه و آسایش زندگی کنند و نه  از بیکاری خبری خواهد بود و نه از استثمار و بهره کشی. در نظامی که بنیاد آن بر کسب سود و انباشت سرمایه در دست عده قلیلی مفت خور بنا شده باشد، در زندگی و معیشت کارگر شاغل و بیکار نه تنها بهبودی حاصل نمی شود بلکه در اثر این استثمار  و انباشت سود و سرمایه از نیروی کار کارگر، ثروتهای افسانه ای نصیب دولت و سرمایه داران می شود آنهم به قیمت فقر، فلاکت، بی حقوقی و نهایتا بیکار سازی فروشندگان نیروی کار.

بیکار شامل چه کسانی میشود؟

تصور رایج این است که بیکار کسی است که زمانی را به کار در یک واحد تولیدی مشغول بکار بوده و اکنون بدلیل مثلا تعطیلی کارخانه، ورشکستگی، و یا از کار افتادن فرد کارکن و دلایل متعدد دیگر اکنون بیکار است. این تصور رایج درست است اما این تعریف تمام تصویر را نشان نمی دهد چرا که بیکار و توده های میلیونی بیکاران بسیار وسیع و گسترده تر از این تصویر است که یا بدان پرداخته نشده یا اگر بدان پرداخته شده چندان مورد توجه قرار نگرفته است.

بالاتر اشاره شد که قبل از هر چیز و بنا به تعریفی که مناسبات سود و سرمایه از بیکار ارائه می دهند، به کارگرانی اطلاق می شود که دورانی شاغل بوده و بدلایل همان هرج و مرج نظم سرمایه، انباشت و غیره بیکار شده اند.

به این دسته از بیکاران می توان (کارگران قراردادی و موقت، کارگران فصلی، زنان خانه دار، جوانان فارغ التحصیل از دبیرستان و دانشگاه، دست فروشان دوره گرد، کارگران مرزی) را هم اضافه کرد و جز کارگران بیکار محسوب کرد آنهم به این دلیل که این دسته از کارگران بیکار هیچکونه تضمین ادامه کاری شغلی ندارند. کارگران قرار دادی همانطوریکه از اسمش پیداست، برای مدت معینی و بصورت بستن قرار داد به کار اشتغال دارند کارفرما یا صاحب کار و دولت بنا به منافع خویش و در راستای سود بیشتر براحتی می توانند این قرار دادها را  باطل اعلام کنند. از این رو کارگر قرار دادی سرنوشت نامعلومی دارد و پتک بیکاری بیشتر از همه روی سرش است. کارگران موقت، کارگران فصلی، و بسیاری از کسانی که به هر دلیل مقاطعی از زندگیشان در طول سال بیکار هستند.

بخش دیگری از بیکاران جامعه که  اوقات زیادی در طول شبانه روز به کارهای طاقت فرسا و بدون دستمزد مشغولند زنان خانه دار هستند.

میلیونها زن خانه دار در ایران و دیگر کشورهای اسلام زده عملا کارگرانی هستند که دو سوم شبانروز در چهار دیواری منزل مشغول جان کندن هستند و جزء بیکاران محسوب نمی شوند. همین یک مورد یعنی زنان خانه دار به کارهایی در منزل اشتغال دارند که بعضا تا هنگام خواب و استراحت شبانه ادامه دارد. پخت و پز، نظافت، بچه داری، رخت شویی، خرید روزانه منزل که در بیشتر موارد با در آغوش داشتن بچه ای این کارهای شاق توسط زنان خانه دار انجام می شود که هیچگونه دستمزدی برای این کارهای مادم العمر زنان خانه دار در حاکمیت اسلام سرمایه داری وجود ندارد.

دست فروشان دوره گرد در شهر و روستا و همچنین کارگران مرزی که به حمل کالا از دو سوی مرزها بویژه در مرز ایران و عراق در تلاش برای سیر کردن شکم خانواده هایشان هستند، از کارگران بیکاری هستند که شغل خود را از دست داده یا توسط کارفرما از کار اخراج شده اند. دست فروشان و کارگران مرزی بارها و بارها مورد هجوم پاسداران اسلام و سرمایه قرار گرفته اند. اذیت و آذار دست فروشان و مصادره ناچیز ترین منبع درآمدشان توسط اوباشان اسلامی، پدیده تازه ای نیست.  و تقیب و آزار و  تیراندازی به طرف کارگران مرزی نیز یکی دیگر از جنایاتی است که جمهوری اسلامی علیه کارگران بیکار مرزی انجام می دهد. تنها در سال ۸۶   فقط در مرز شمالی ایران با عراق  بیش از ۴۰ نفر از کارگران بیکار مرزی که در میان آنان کودک خردسال هم بوده است بدست ماموران دولتی کشته شده اند.  

جوانانی که تحصیلات خود را تمام کرده و در انتظار دست یابی به شغلی روزگار سخت اقتصادی و دیگر فشارهای ناشی از سیستم حکومتی جمهوری اسلامی را بر خود حس می کنندنیز جرء بیکاران هستند.

عوارض بیکاری و عدم تامین بیمه بیکاری

از آنجا که بیکاری خود زایده مناسبات سود و سرمایه است، به همین روال انواع دردهای دیگر اجتماعی نظیر اعتیاد، تن فروشی، فقر و نداری  و دهها مشکل دیگر اجتماعی نیز از بیکاری زائیده می شود و گریبان بیکاران را می گیرد.بنابر این به تنهایی خود بیکاری که ریشه و منشا آن از سرمایه داری مایه میگیرد، بویژ در کشوری که تحت سلطه مشتی مفت خور و آیت اله  های دزد و میلیاردر است و به زور اعدام، قتل، زندان، شکنجه و سنگسار بر آن حکم میرانند، زندگی نسلی را به تباهی کشانیده است. اگر تنها به عوارض اقتصادی و اجتماعی اکتفا کنیم هنوز نیم دیگری از بازتاب آن را که در مصائب و مشکلات روحی، روانی از یک سو و از سوی دیگرانواع امراض و بیماریها که ناشی از سوء تغذیه است نپرداخته ایم. یک ق
لم از این عوارض، تولید و باز تولید کودکان کار و خیابانی است. پدر یا مادر این کودکان به دلیل بیکاری یا نقص عضو ناشی از سوانح کار، روانه بازار کار می شوند که اغلب به کارهایی چون واکس کفش در کنار خیابانها، کار در انبارهای کثیف و غیر بهداشتی که حتی برای بزرگسالان هم مضر و خطرناک است، شستشوی ماشینها، جمع آوری زباله های بازارچه ها و دهها کار شاق دیگر که از ظرفیت سنی و جسمی آنان خارج است کشیده می شوند. به همه اینها اذیت و آزار جسمی و جنسی توسط صاحبان کار و باندهای مختلف را باید اضافه کرد.

در تمامی بخشهایی که برشمرده شد یعنی کارگران شاغل در معرض خطر اخراج، کارگران قراردادی، کارگران موقت، کارگران فصلی، زنان خانه دار، دست فروشان و کارگران مرزی، کودکان کار و خیابانی و جوانان بیکار کوچکترین تضمینی برای زندگی حال و فردای هرکدام از آنها در حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی موجود نبوده و نیست. زندگی بیکاران در ایران به یک تراژدی هولناک شباهت دارد که برای بیان این زندگی دردناک از وضعیت زندگی بیکاران، کلمات و جملات ناتوان از توصیف آن است.
 

خواست و مطالبه بیمه بیکاری و راههای تحقق آن

کارگران بیکار خواست و مطالبات زیادی دارند که باید تحقق پیدا کند و با مبارزه خود آنها را از حلقوم دولت و کارفرمایان بیرون بکشند. یکی از مهمترین مطالبات کارگران چه شاغل و چه بیکار باید تامین کامل و بی چون و چرای بیمه بیکاری و خواست ممنوعیت اخراج از کار باشد.  ممنوعیت اخراج خواست همه کارگران باید باشد و اتفاقا این خواستی است که قبل از بیکار شدن برای کارگر شاغل  طرح آن موضوعیت بیشتری دارد و در کنار این، خواست بیمه بیکاری است که کاملا این دو مطالبه به همدیگر مربوط هستند. تحقق ممنوعیت اخراج و تامین بیمه بیکاری باید شعار همه کارگران شاغل و بیکار در مبارزات روزمره باشد. دولت و سرمایه داران اسلامی خود بانی و مسبب فلاکتی هستند که برای مزدبگیران جامعه ایجاد کرده اند. تحقق و بکرسی نشاندن این مطالبات و دیگر خواستهای کارگران بیکار و شاغل به دولت، تنها با مبارزه ای متحد، متشکل و گسترده امکانپذیر است. مساله مهم اینست که کارگری که بیکار شد باید تا زمانی که دولت کار دیگری برای او پیدا میکند به وی بیمه بیکاری بدهد. بنابراین خواست و مطالبه اصلی کارگران باید روی این متمرکز شود که مادام که دولت نتوانسته شغل مناسبی برای کارگر بیکار شده، یا کسی که بهرحال آماده بکار است، پیدا کند آنگاه باید به وی بیمه بیکاری بدهد. به کارگر مربوط نیست که کارخانه بسته شده یا کارفرما ورشکست شده، دولت باید بیمه بیکاری بدهد یا شغل مناسب و قابل قبول به کارگر بدهد.

کارگران بیکار خواست و مطالبات وسیع و عدیده ای فراتر از این دو خواست اصلی  دارند اما این دو مطالبه سر منشا تحقق مطالبات بعدی می تواند باشد. دولت موظف است و باید برای کارگر بیکار شغل ایجاد کرده و یا به سر کار بازگرداند و اخراج از کار باید اکیدا ممنوع شود و همزمان با این باید حقوق بیکاری که یکی از خواستهای اساسی کارگران بیکار برای تضمین زندگی اقتصادی در ایام بیکار شدن است به کارگر بیکار و هر کسی که به نحوی از انحا هم اکنون بیکار و آماده کار است تعلق بگیرد و به اجرا درآید.

نباید ذره ای برای طبقه کارگر و کل جامعه مزد بگیر، بیکاری پذیرفتنی باشد.  کارگری که بیکار است از کجا باید زندگی خود و خانواده اش را تامین کند؟ پرداختی کامل آخرین حقوق دریافتی تا مقطع اشتغال به شغل جدید به کارگرانی که بنگاه یا کارحانه آنها تعطیل شده است یا موظف کردن دولت به پیدا کردن و ایجاد مشاغل جدید برای کارگرانی که به دلیل تعطیلی کارخانه بیکار شده اند، خواست اصلی کارگران است.

پایان دادن به پدیده بیکاری در ایران فقط با ساقط کردن رژیم اسلامی و لغو مالکیتی است که هم اکنون در انحصار دولت و سرمایه داران قرار دارد و نه تنها بیکاری بلکه دیگر درد و رنجهای اجتماعی را که از بیکاری و از حکومت اسلامی و سرمایه داری اش ناشی میشود از میان خواهد برد اما همین امروز و تا سرنگونی این حکومت می توان بسیاری از خواستها و مطالبات را از جمله بیمه بیکاری را به لاشخورهای حاکم تحمیل کرد.

تمام بخشهای مختلف کارگری در ایران، چه شاغل و چه بیکار که تقریبا اکثریت کل جامعه را تشکیل می دهند، می توانند بیمه بیکاری را به حکومت اسلامی حامی سرمایه داران تحمیل کنند. مبارزات طبقه کارگر برای کسب حقوق و مطالباتش در طول تاریخ نظام سرمایه داری اندوخته و تجارب زیادی را در کارنامه خود دارد. طبقه کارگر در ایران تا کنون توانسه است از این تجارب بهره گیرد و خود نیز تجارب مبارزاتی ویژه ای را با یک حکومت استثمارگر و ارتجاعی برای جنبش کارگری بدست داده است اما  کافی نیست. با توجه به توان و ظرفیتی که مبارزه کارگران در مقابل حکومت اسلامی از خود نشان داده و هر روز ابعاد تازه تری بخود می گیرد این قابلیت را بخوبی دارد که بیمه بیکاری را به تثبیت برساند.

کارگران شاغل در جهت تحقق این خواستها و بویژه بیمه بیکاری که ممکن است فردا همین کارگر شاغل به خیل بیکاران افزوده شود،مبارزه ای متحد و متشکل را مدام باید در دستور خود داشته باشد. در واقع کارگران شاغل با توجه به نقشی که در تولید دارند می توانند از ظرفیت و پتانسیل نقش خود برای تامین خواست بیمه بیکاری که در ایام بیکار شدنشان گریبان آنها را خواهد گرف