١٨ تیر و وظایف دانشجویان!

شباهنگ راد : اعتراضات دانشجویان از زمان ۱۸ تیر ۱۳۷۸ تا کنون از مراحل گوناگونی عبور نموده است. بدون شک امروزه نگاه دقیق به فعالیت‏های دانشجویان می‏تواند، تردیدها و نا روشنی‏ها را به‏کنار نهد و مسیر نا سر انجام را به مسیر مثبت و ارزنده رهنمون سازد.

تا کنون روشن گردیده است‏که دانشجویان کمونیست و مبارز بدونِ ارتباط تنگاتنگ و تغذیه سیاسی – تئوریک از سازمان‏های انقلابی و کمونیستی و بدون دقت به منفعت و خواسته‏های عمومی هم‏قطاران‏شان نمی‏توانند به اهداف و مطالبات اولیه‏ی‏شان دست یابند. به‏موازات آن‏ها در تجربه به اثبات رسیده است‏که میزان ضربه‏پذیری دانشجویان کمونیست و رادیکال زمانی کاهش و از نتایج لازمه برخوردار خواهد گردید که تمامی فنون و قواعد اولیه‏ی مبارزه با رژیم‏های سراپا مسلح و خشن، رعایت گردد. هم‏چنین تا کنون روشن گردیده است‏که رژیم جمهوری اسلامی به یمن دستگاه‏های عریض‏الطویل‏اش توانسته است هر حرکت علنی و اعلان شده را در نطفه خفه سازد و تمامی سازمان‏دهندگان آنرا دستگیر و روانه‏ی شکنجه‏گاه‏های مخوف خود نماید.

با این اوصاف و با وجو چنین تجارب و ارزیابی‏هایی جای دارد تا در سال‏گرد ۱۸ تیر ۱۳۷۸، بار دیگر موقعیتِ اعتراضات دانشجویان، مورد بازنگری قرار گیرد و روشن گردد که اساساً نیازها و مطالبات اولیه‏ی دانشجویان در کدام بستر مبارزاتی قابل تحقق می‏باشد و نقشِ دانشجوی سیالِ کمونیست و مبارز در درونِ دانشگاه‏ها، چگونه تعریف می‏گردد؟

 

شاهد بوده‏ایم که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی طی سال‏های متمادی و در چارچوبه‏ی وظایف ضد انقلابی‏شان از یورش به مراکز نشر و آگاهی باز نه‏مانده‏اند و همواره به قلع و قمع مبارزات اعتراضی دانشجویان برخاسته‏اند. تصویب هزاران لایحه و روش‏های بازدارنده‏ی اعتراضات دانشجوئی از جانب وزارت علوم و آموزش و "ستاره‏دار نمودن" دانشجویان "خاطی" و غیره بیان‏گر ترس و وحشت زورمداران حاکم از شدت‏یابی مبارزات دانشجوئی در میادین آموزشی‏ست. میادینی که همواره سلطه‏ی منحوس رژیم را، به چالش جدی کشانده است. در حول و حوش چنین تنش‏ها و اوضاعی‏ست که سران حکومت هر روزه دارند به‏هر طرق متفاوت، دانشجویان را در مخمصه‏ی هر چه بیش‏تری قرار می‏دهند و قصد‏شان بر آن است تا افکار آنانرا در جهت دروس تحصیلی بی‏روح و منجمد کانالیزه نمایند؛ در حالی‏که دانشگاه‏ها از دیر باز و بنابه رسالت‏شان، وظایفِ دیگری بر عهده‏ داشته و همواره مبلغ و سخنگوی منافع‏ی میلیون‏ها انسان محرومی بودند که در زیر حاکمیت نظام‏های ظالمانانه، حقوق اولیه‏ی‏شان لگدمال گردیده است.

بر مبنای چنین تعاریف و عمل‏کرد از دانشگاه‏هاست که رژیم جمهوری اسلامی دارد هر روزه بر هزینه‏های "جنبش دانشجوئی" می‏افزاید. به‏همین است‏که دارد لوایح و قوانین ارتجاعی متفاوت وضع می‏نماید تا مانع‏ی اوج‏گیری اعتراضات دانشجوئی گردد. وزارت علوم بر اساس آئین‏نامه آموزشی اعلام نموده است‏‏که: "در دروه‏های لیسانس و کارشناسی ارشد، محدودیت سنوات وجود دارد. چنان‏چه دانشجو، تحصیل خود را ظرف مدت زمان و ترم‏های مشخصی به‏پایان نه‏رساند، دوره تحصیل خودبه‏خود تمام شده تلقی می‏شود. به این قرار دانشجویی که بیش‏تر از دو یا سه ترم محرومیت از کمیته انضباطی دریافت کند، خواه ناخواه اخراج شده محسوب می‏شود."

 

طبیعتاً هدف رژیم جمهوری اسلامی در این میان چیزی جز تمرکز به‏خشیدنِ افکار دانشجویان به آموزش صرف تحصیلی و بی تفاوتی آنان نسبت به مصائب و مشکلات دست‏سازشان نمی‏باشد. قصدش بر آن است تا روح و فضای اعتراضی حاکم بر دانشگاه‏ها را ختنه و دانشگاه‏ها یعنی این مراکز و محیطِ تأثیرگذار در درون جامعه را به مراکز و محیط بی‏روح و بی وظیفه تبدیل سازد. ایجاد نهادهای دانشجوئی دست‏ساز و وابسته به‏خود، دستگیری و اعدام صدها دانشجو از جمله تاکتیک‏ها و روش‏های ارتجاعی‏ست که تا کنون سران حکومت در قبال دانشجویان معترض و مخالف به‏کار بسته‏اند. سردمداران رژیم به‏خوبی دریافته‏اند که وظایف دانشگاه‏ها علی‏رغم قوانین دیکته شده از جانب آنان به‏گونه‏ای دیگر تعریف گردیده است؛ می‏دانند که دانشجویان کمونیست و مبارز علی‏رغم تصویب هزاران لوایح و قوانین دست‏و‏پا گیر و سرکوب‏گرایانه، به‏پا خواهند خاست و خواهان حقوق پایمال شده‏ی خویش می‏باشند؛ بی دلیل نیست که وحشیانه به این مراکز یورش می‏آورند و به دستگیری گسترده دانشجویان می‏پردازند.

 

به‏راستی که جیره‏خواران رژیم در این مدت هر آن‏چه را که توانسته‏اند در حق دانشجویان کمونیست، مبارز و مخالف روا داشتند. بگیر و به‏بندهای روزانه و ارجاع آنان به "کمیته‏های انضباطی" از جمله سیاست‏های ارتجاعی‏ست که رژیم دارد، در حق دانشجویان کمونیست، مبارز و مخالف به‏کار می‏بندد. اگر چه تا کنون رژیم به میزان و در ابعادی گسترده تلاش نموده است تا دانشگاه‏ها را تحت کنترل خود در آورد و افکار دانشجویان را در جهت امیال و خواسته‏های خویش سازمان دهد؛ امّا به‏موازات آن‏ها باید اذعان نمود که به میزانی وسیع‏تر از آن، دانشجویان توانسته‏اند در برابر سیاست‏های زورگویانه‏ی رژیم جمهوری اسلامی ایستادگی نمایند و همواره میادین آموزشی را به میادین نبرد و خواسته‏های به‏حق خویش تبدیل سازنند. بروز هزاران اعتراض، اعتصاب و تعرضات دانشجوئی در اقصا نقاط ایران حکایت از آن دارد که دانشجویان کمونیست و مبارز هرگز منافع‏ی خود را با منفعت و خواسته‏های سران حکومت گره نه‏زده‏اند و کاملاً در