اوضاع جدید و مسئله حمله نظامی امریکا به ایران

رحمت فاتحی : بعد از یک دوره هفت هشت ماهه از فروکش کردن حمله آمریکا به ایران، یک بار دیگر تب و تاب جنگی و حمله امریکا به ایران داغتروازسرگرفته شده است. تحلیل گران سیاسی ازمراکز تحقیق امریکا گرفته تا احزاب ورسانه های خبری در باره احتمال حمله نظامی امریکا به ایران مجددا بار دیگر خبر میدهند.

 تقریبا هشت ماه قبل که حمله به ایران بطورجدی  دردستور بوش و هیئت حاکمه امریکا بود با لو رفتن طرح آن از طرف مراکز امنیتی امریکا و بعضی از ژنرالهای دخیل دراین عملیات از تب و تاب افتاد و در نتیجه،  شکست افق و بن بست این جریانات ناسیونالیست و قوم پرست را به دنبال داشت و این جریانات را با بن بست وانشعاب روبرو کرد.

 

 با جدی شدن حمله اسرائیل با پشتیبانی امریکا به ایران باردیگر گله وشکواییه در بین اپوزیسیون راست  و قومپرستان شروع شده و از این که درایران یا کردستان جبهه متحدی یا آلترناتیوی وجود ندارد تا با اتکا به آن امریکا حمله اش را بکند و آنها هم به مقام ومنزلتی برسند شروع شده است ( دراین رابطه  مصاحبه های سران ناسیونالیست و قومپرست کرد را میتوان در روزنامه ها ومیدیا به وضوح دید ). 

 

طبعا" همه میدانند از روزی که جمهوری اسلامی به قدرت رسیده این جنگ وجود داشته واین امر به قول سران ریز ودرشت رژیم برکت و نعمتی بوده برای جمهوری اسلامی و بخشی از ماندگاری این رژیم مدیون این بحران بوده است. در نتیجه حمله وجنگ امریکا به ایران سالهاست در جریان است هرچند این جنگ نه در شکل حمله نظامی بلکه درشکل جنگ روانی اقتصادی و سیاسی بوده است که آن هم بخشی از جنگ و پیش درآمد هر جنگی است .

 

اشغال نظامی عراق بوسیله امریکا و شکست استراتژی امریکا در عراق، امریکا را در حمله به ایران خیلی محتاط کرده است. اگر امریکا در حمله به عراق برای حفظ قدر قدرتی خود در جهان، مخالفتهای کشورهای غربی و حتی سازمان ملل را نادیده گرفت.  در مورد حمله به ایران، شکست سیاسی در عراق و به میدان آمدن ابرقدرتهای دیگر و حتی مخالفت در سطح مقامات دیگر امریکایی وافکارعمومی موانع جدی در راه سیاستهای جنگی امریکا درحمله به ایران است.

 

آیا امریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد یا نه جواب سر راستی نمیتوان به آن داد. ولی در این شکی نیست که امریکا حمله نظامی به ایران را به قول خود بوش همیشه بعنوان یک گزینه درمد نظر دارد. همچنانکه اشاره شد، جنگ امریکا با ایران  در سطحی جریان داشته است آنهم جنگ اقتصادی سیاسی و روانی است ولی در این مدت حمله نظامی  به ایران با توجه به فاکتهایی که در زیر اشاره خواهد شد جدی تر شده است یکی ازاین فاکتورها جلو انداختن اسراییل از طرف امریکا بعنوان بازیگر اصلی این سناریو بخصوص با مانور هوایی اخیرش که در در دریای مدیترانه با صد فروند ازجتهای جنگی واظهارنظر مفامات اسراییلی دراین رابطه که اساسا" این مانور تمرینی بود برای حمله به مراکز هسته ای ایران واخطار شدید الحن یکی ازمقامات بلند پایه اسراییل می باشد ( هرچند بعدا" این اخطار از طرف مقامات اسراییلی محکوم و رد شد ) . فاکتور دیگر تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه ایران و مسدود کردن داراییهای بانک ملی و ممنوع کردن سفر تعدادی از سران رژیم به خارج کشور ازطرف اروپا و همراهی کردن بیشتر اروپا با سیاستهای امریکا است. سفر بوش به کشورهای اروپایی و تلاش او برای قانع کردن مقامات غربی. تحت فشار قرار دادن اسراییل برای آتـش بس و صلح با حماس و مذاکره اسراییل با سوریه بخش دیگری از سیاستهای امریکا برای منزوی کردن ایران و فاصله انداختن متحدین ایران در خاورمیانه بوده است. ملاقات محرمانه مقامات اسراییلی با شورای حکام آژانس بین المللی اتمی که در این نشست اسراییل از مقامات آژانس خواسته است که درامر رسیدگی به پرونده هسته ای جمهوری اسلامی شتاب و قاطعیت بیشتری بخرج دهند. علاوه براین اظهار نظر جان بولتون نماینده سابق امریکا در سازمان ملل و از معمارین اصلی حمله به عراق که اظهار داشته است تحریمها در مورد ایران تاثیرگذارنیست و آسیب خیلی کمی به ایران خواهد رساند. ایشان معتقدند که دو راه وجود دارد برای این بحران یا حمله نظامی ویا تغییر رژیم ایران. موارد بالا به اضافه فعالیتهای دیپلماتیک دیگر مقامات امریکایی از دیگر مواردی هستند که تحلیلگران بر اساس آن حمله به ایران را قریب به وقوع میدانند. ولی علیرغم تمام این فاکتها امکان حمله نظامی به ایران در کوتاه مدت به نظر نمیرسد که در دستور کار فوری مقامات امریکایی باشد آنها به گزینه های دیگری در این رابطه برای رفع این بحران فکر میکنند.

 

امریکا بعد از شکست و بن بست استراتژیش در عراق از همان روز مطرح شدن حمله نظامی به ایران محتاطانه تر برخورد کرده است و بخصوص با لو رفتن طرح بوش و مخالفت شدید کشورهای قدرتمند مانند چین وروسیه. نا روشن بودن پایان جنگ. وجود جنبش قوی چپ و آزادی و برابری  مجبوربه تغییراتی در سیاست خود شده است.

 

اختصاص ۴۰۰میلیون دلاری بوش برای عملیات محرمانه گسترده برای بی ثبات کردن رژیم و رژیم چنچ در ایران،  فعال شدن  جریانات ناسیونلیست و قوم پرست ، جلسه گرفتن مامورین دون پایه امریکایی با سران حزب دمکرات کردستان و زحمتکشان و مصاحبه کردنهای صدای امریکا با آنها  و مجاهدین و خارج کردن نام این سازمان از لیست سازمانهای تروری