مبارزه کارگران هفت تپه :دست آوردها ودشواری ها

تقی روزبه : مقاومت هم چنان ادامه دارد"کارگران باین نتیجه رسیده اند که حق گرفتنی است وحق را باید گرفت.رعب ووحشت وتهدید درمقابل زندگی کردن معنی ندارد.این یک جبهه جنگ است وانسان اگر می خواهد زندگی کند باید بجنگد وحق خود را بگیرد.کارگران هفت تپه ثابت کرده اند که برپایه اصول ومنطق برعلیه استبداد واستثمارواستعمار می جنگند و حق خود را می گیرند.".

این سخنان یک کارگرهفت تپه و ازدرون صحنه نبرد پس ازنردیک به چهار هفته مبارزه ومقاومت سرشارازجنگ وگریزبا رژیم حار وسرکوب گرجمهوری اسلامی است.اودرخلال همین چندخط جان کلام را بیان کرده و صحنه نبردمرگ وزندگی رابه روشنی به تصویرکشیده است.صحنه نبردی که البته تازه شروع نشده ودرمدت طولانی به تناوب ادامه داشته است.بی تردید به جا گذاشتن چنین رکوردی ازمقاومت آنهم درمواجهه بافشارهائی تااین حد سنگین و گوناگون،بخودی خود هم ظرفیت وهم اهمیت مبارزه این بخش ازطبقه کارگر را بوضوح  به نمایش می گذارد:

مبارزه ای سرشاراز تاکتیک های گوناگون؛از تجمع درمحوط کارخانه تا تجمع درشهرشوش،ازراه پیمائی پرشکوه درداخل شهرتا بستن جاده اهواز-اندیمشک،ازمشارکت همسران و فرزندان درصفوف اعتراض وراه پیمائی تا جلب همبستگی کارگران عسلویه،شرکت واحد،بخشی ازکارگران خودروسازی،لوله اهواز ونیزبازتابانیدن مبارزه خود درمیان بخشی از کارگران جهان وتلاش برای جلب حمایت آنان.

 ایستادگی درمقابل یورشهای رژیم علیرغم پرتاب گازآشک آورتاحمله باباتوم وتهدید و دستگیری و تشکیل دادگاه وتادادن وعده ووعید برای متفرق کردن آنها صورت گرفته وادامه یافته است.تاکتیک رژیم سردواندن و خسته کردن وپراکندن و ترساندن وگرسنه نگهداشتن کارگران است. بااین همه همانطورکه کارگران می گویند برای بقاء زندگی راهی جزتداوم مبارزه ندارند "وگرنه باید سرخود را بزمین نهند و بمیرند" ورژیم غرق دردرآمدهای ارزی نفت نیز تاکنون حاضرنشده حتا حقوق معوقه کارگران وخانواده های گرسنه آنان را- برای  کاستن اندکی ازوخامت بحران-بپردازد.بدیهی است که چنین خست وامتناع غیرعادی علل مشخصی دارد ونمی تواند بطورمستقیم  ازبحران ومضیقه مالی رژیم سرچشمه بگیرد :نخست آن که رژیم بیم دارد که عقب نشینی و پرداخت حقوق معوقه،باتوجه به تأثیرآن برروحیه مبارزه جوئی  خود کارگران و نیزکارگران سایرواحدها،موجی بلند ازاعترضات تازه برای کسب حقوق معوقه را دامن بزند،ثانیا رژیم تاکتیک پرداخت حقوق معوقه باهدف تفرقه وخاموش کردن دامنه مقاومت را درگذشته آزموده و می داند که با توسل به این گونه تاکتیک ها(که باهدف پرداخت موقت وکوتاه مدت درازاء ایجاد تفرقه ویافتن راه های سرکوب عمقی تر صورت می گیرد) قادرنیست سایرمطالبات کارگران نظیرایجاد تشکل مستقل ویا تغییرمدیریت فاسد و مسئول حراست و… را به محاق برده و صفوف کارگران را ازتب وتاب بیاندازد.برعکس کارگران که دارای مجموعه ای ازمطالبات هستند با روحیه بیشتری واردصحنه پیگیری آن ها می شوند.ثالثا،بحران موجود  باسیاست های کلان مربوط به سرنوشت این گونه واحدهای تولیدی ونیزسایرسیاست های کلان اقتصادی رژیم گره خورده است و همانطورکه  رژیم به کارگران گفته است درگیراتخاذتصمیم نهائی حول سرنوشت این مجموعه است.واقعیت آن است که در سیاست حاکم بررژیم مبنی بر انطباق ساختاری با بازارجهانی، دیگرجائی برای این گونه پروژه ها وجودندارد ورژیم هم-علیرغم وقوف برعواقب ویران باروضدانسانی به تعطیل کشاندن آن برسرنوشت دههاهزارنفرکارگروخانواده های آنان و نیزکشاورزان واهالی منطقه، دیری است که تصمیم خود را گرفته است.این واقعیت  را هم کارگران با توجه قرائن وشواهد گوناگون دریافته اند و هم رژیم آن را تلویحا ابرازداشته است.درواقع رژیم وکارگزارانش  درمنطقه بدنبال یافتن راه مناسب برای عملیاتی کردن این تصمیم خود-ازطریق سرکوب و تاکتیک مستأصل وپراکنده کردن کارگران- هستند.اما مساله مقاومت کارگران هفت تپه  ازمدتها پیش بزرگترین معضل رژیم درپیشبردتصمیم خود دراین مورد بوده است که ناظر برجراحی رادیکال-ازجمله تعدیل گسترده نیروی کاردراین مجموعه وواگذاری آن به بخش خصوصی وحتا درصورت عدم توفیق درآن، به بهای به تعطیل کشاندن کامل آن است.چرا که تجدید سازماندهی این مجموعه با هدف "سودمندساختن آن" باتوجه به مناسبات بحرانی رژیم با بورژوازی جهانی ازیکسو،وسیاست های وارداتی متکی به ارزنفت ونیزعدم اعتمادبورژازی داخلی به سرمایه گذاری های تولیدی و درازمدت، خود زیرسؤال است.

 تردیدی نیست که مبارزات کارگران هفت تپه ازنظرماهیت فراگیرمطالبات،پیگیری وتداوم مبارزه وبکارگیری تاکتیک های درخشان،دارای آن چنان ویژگی هائی است که آشکارا به آن بردفراکارخانه ای،درسطح منطقه وسراسری، بخشیده است.وهمین ویژگی هاست که این عزم و پتانسیل را برای کارگران فراهم ساخته که تا این لحظه،ازاجرائی کردن برنامه رژیم ممانعت به عمل آورند. وهمانطورکه گفته شد،درکنارسیاست مستمرسرکوب، تاکتیک اصلی رژیم درمقابله با چنین مقاومتی آن است که با دادن گرسنگی و قطع آب باریکه حقوق بخورونمیر کارگران، مقاومت آنان را درهم بشکند.بی شک دربرابرچنین تاکتیک رذیلانه وبرای درهم شکستن آن، تقویت همبستگی ویاری های معنوی و مادی سایرکارگران ومدافعان جنبش کارگری برای تداوم مقاومت و رسیدن کارگران به هدف های خود ازاهمیت زیادی برخورداراست.  دراین جا دوسؤال مطرح می شود:

نخست اینکه کدام مشخصات عمده رمزپایداری ومقاومت تاکنونی کارگران را تشکیل می دهد؟

ودوم آنکه آیا کارگران قادرخواهند شد،با  بشیوه تاکنونی  به مقاومت خود تا رسیدن به هدف  ادامه دهند؟ یا آنکه علاوه ب
رآن،برای تداوم مبارزه ونیل به اهداف خود، باید راهبردها و جهت گیری تازه تری هم به  مجموعه سیاست های خود بیافزایند؟  

 درپاسخ به سؤال نخست، ویژه گی های عمده  را می توان به شرح زیربرشمرد:

دروهله نخست  تجربه مقاومت کارگران به روشنی نشان  دهنده آن است که خصلت توده ای مقاومت  و همبستگی بوجود آمده، نقش اصلی وپایه ای را  درتداوم مبارزه دارد. ویژگی مهم دیگرآن، خصلت جنبشی وبدون سلسه مراتب ورهبری آن است که  اساسا برحضورمستقیم وفعال خود توده کارگران  وپیوندطبیعی فعالین آگاه کارگری با آن متکی است.درواقع خصلت جنبشی بودن حرکت  وپیوند طبیعی وتنگاتنگ فعالین آگاه با بدنه ونبود ساختاررسمی وسلسه مراتبی، برخلاف تصوراولیه ورایج ،نقطه قوت آن محسوب شده و ازآسیب پذیری آن کاسته است(می توان آن را باتجربه شرکت واحد ومیزان آسیب پذیری آن مقایسه کرد).البته می دانیم که خواست تشکل مستقل-سندیکا- یکی ازمهمترین مطالبات آن هاست وضرورت دارد که طرح آن تاتحقق وتثبیت تشکل های مستقل ادامه یابد.اما مهم این است درنظربگیریم که مبارزه برای این تشکل یابی نیروی محرکه ومشروعیت خود را ازعمل مبارزاتی گرفته ودرکوران چنین مبارزه ای به کالبد خود حیات وهستی می دمد وموجودیت خویش را به موافقت وچانه زنی با رژیم گره نزده است. تضمین کننده اصلی  خود مبارزه وسازمان یابی توده ای آن است وباین معنا تشکل مستقل وبقاء آن خود یکی ازفراورده های این مبارزه بوده ومشروط به آن است. به محض آنکه هوس کند تاموجودیتی رسمی و جداازجنبش ودرخود پیداکند،درمعرض انواع تهاجم نظام  مستبد و حاکم قرارمی گیرد که مطلقا  قانونیت ووفای به وعده سرش نمی شود.باین ترتیب چنین تشکلی  به محص اعلام موجودیت مستقل وجداگانه ازبدنه باشکال گوناگون ازدرون و بیرون درمعرض تلاشی قرارخواهد گرفت. پس تشکل وجنبش توده ای بعنوان دوهمزاددرهم تنیده دریک زهدان مشترک وجود دارند ومی توانند وجود داشته باشند وتلاش برای تفکیک آنها وهویت مستقل ورسمی  دادن به آن راه بجائی نخواهد برد.

کارگران شرکت کشت وصنعت نیشکر هفت تپه قاعدتا باید اهمیت این نقطه قوت خود را دریابند و آن را باتوهم به سراب تشکلی با مقبولیت رسمی ومنطبق با قواعد "قانونی و اداری" ازکف ندهند.گرچه درمتن این حرکت جنبشی گرایشی مبنی برگفتگو و چانه زنی حول این یا آن  بند قانون کار(ازجمله طلب قانونیت برپایه ماده مربوط به انجمن های صنفی مندرج درقانون کار) وتلاش برای شکل دادن به تشکل درچهارچوب مقررات اداری ورسمی وبادرنظرگرفتن الگوی سازمان جهانی کاروجود دارد که درمغایرت با روند جنبشی فوق قراردارد.چنین رویکردی اگرکه جدی گرفته شود وتبدیل به تاکتیک محوری شود، می تواند جنبش کارگران را متشتت کرده و ازنفس بیاندازد.

هم چنین این مبارزات نشان می دهد که چگونه درواقعیت عینی و زنده، دینامیک بحران به قسمی است که مطالبات سیاسی و اقتصادی و کوچک و بزرگ،محلی وسراسری، علیرغم تمایزنسبی اشان،باهمدیگرگره می خورند وبیکدیگرمشروط می شوند:مبارزات ازمسائل ملموس ومشخص شروع می شود، ودرروند تعمیق وخودتحقق یابی  به مسائل بزرگتر وکلان تری گره می خورد.واین که چگونه کارگران درمتن مبارزه برای خواست های موردی وفوری به خواست ها و آگاهی های طبقاتی همه جانبه تردست پیدامی کنند و مبارزات جاری  وروزمره خود را با افق های بزرگترمنافع طبقاتی  خود درهم می آمیزند.وهمه این ها به مامی آموزند که چطورکارگران جلوی چشمان ما،درمدرسه مبارزه واعتصاب و درمتن حرکت  می توانند خود را تدریجا به مثابه یک طبقه بالنده و یک سوژه فرارونده  بیافریند وظرفیت ازهم گسیختن زنجیرهای بسته بردست وپای خود را فراهم کنند. البته بخش دیگری ازتوان پایداری واهمیت بردفراکارخانه ای این مبارزه مدیون پتانسیل وابعاد این پروژه سابقا "ملی" است که  گره خوردگی آن با سرنوشت هزاران نفر کارگر بهمراه هزاران خانواده وباسرنوشت بیش ازصدهزارنفربطورغیرمستقیم است. وبالأخره تقابل وگلاویزی مستقیم آن درآن ِ واحد با کارفرمائی بنام دولت که استثماراقتصادی و استبداد سیاسی را یکجا وتؤامان به نمایش می گذارد،عامل دیگرارتقاء آگاهی کارگران ازمحدوده های محلی به فرامحلی است.این خصوصیات بهمراه مشکلات برخاسته از بحران ساختاری که این مؤسسه باشدت وحدت زیادی با آن درگیراست، به مبارزات هفت تپه شوروحال و اهمیت ویژه و خاصی را بخشیده است.ازهمین رو بررسی آن به مثابه برشی ازمبارزه طبقه کارگر،همزمان هم  بازتاب دهنده  بن بست ها وتنگناهای آن است وهم بازتاب دهنده پتانسیل وعناصرگشاینده ورو بجلو ومعطوف به افق های پیش ِرو: ازیکسو با مسائل ومطالباتی با شکل وشمایل مشخص محلی و منطقه ای سروکاردارد و ازسوی دیگر درگوهرخودحامل پاره ای ازمهمترین مطالبات عمومی طبقه بوده ودرتقابل با مسائل وسیاست های کلان اقتصادی قراردارد.مطالباتش چنان با بحران ومصاف دادن با شرایط عمومی تباه کننده، گره خورده است که راه جوئی وپاسخ محلی-مگردرحد مسکنی کوتاه مدت- برایش متصورنیست ونیازمند آرایش نیروی گسترده تری است. به جرأت می توان گفت که میزان موفقیت کارگران هفت تپه درگلاویزشدن با موانع و تنگناهائی که دربرابرشان قدبرافراشته اند،درتحلیل نهائی منوط به آن است که این مبارزه تاچه حد بتواند ازمحدودیت ها و خصلت های محلی وخودویژه