جایگاه مبارزات سازمان یافته کارگران هفت تپه

ناصر اصغری : بخش اعظم اعتراضات کارگری در ایران در چند سال اخیر، اعتراض به عدم پرداخت دستمزدها بوده است. این اعتراضات تا حد زیادی پراکنده و بخش زیادی از آنها خودانگیخته و فاقد سازماندهی درخور توجهی بوده اند. اعتراضات به سیستماتیک بودن این مسئله نبوده است؛ گرچه مواردی نیز چنین است.

در این بین هفت تپه نمونه ویژه، استثنائی و جالبی بوده است. هیچ درجه از وحشیگری هیچ رژیمی نیز قادر نیست از بروز چنین اعتراضاتی جلوگیری کند. این اعتراضات معمولا با وعده و وعیدهای دست اندرکاران و مقامات مسئول و بمرور زمان با ایزوله، اخراج و یا دستگیری "عناصر مسئله ساز" در بین کارگران فیصله می یابد و آبها از آسیاب می افتد و برای دوره ای سر و صداها می خوابد. در تقابل با چنین وضعیتی، هر رژیمی که سعی کند از بروز چنین اعتراضاتی بطور کلی جلوگیری کند، با آتش بازی می کند. این نه تنها در مورد ایران صادق بوده، بلکه تاریخا رژیم هائی که از پرداخت دستمزدهای کارگران به هر دلیلی عاجز و قاصر بوده اند، چنین اعتراضاتی را تحمل کرده و به آن تن داده اند.* پائین تر به این موضوع برخواهم گشت. اما ابتدا اجازه بدهید به یک نمونه خارج از مرزهای ایران اشاره کنیم.

 

هفت تپه، تاگلیاتی ایران

معمولا برای مقایسه اعتراضات رزمنده و موفق کارگری در کشور خاصی با جنبش کارگری روسیه، به مبارزات کارگران دهه اول و دوم قرن گذشته اشاره می شود نه معاصر. چرا که جنبش کارگری معاصر روسیه روزنه های امید چندانی را به ما نشان نداده است. اما روسیه وسیع ترین کشور جهان است، با اعتصابات و اعتراضات کارگری زیادی که بخش عمده ای از آنها متأسفانه از چشم بسیاری از ما پوشیده می ماند. زمانی که هنوز کارگران ایران در یک چنین سطح گسترده ای با عدم پرداخت دستمزدهایشان روبرو نبودند، کارگران روسیه معاصر با چنین مسئله ای دست به گریبان بودند و طبیعتا اعتراض بر علیه آن هم جزئی از آن دوره بود.

تاگلیاتی (Togliatti) شهری است در روسیه با جمعیتی حدود ٧۵٠ هزار نفر، واقع در ٨۵٠ کیلومتری جنوب شرقی مسکو. VAZ ("واز" کارخانه ماشین سازی ولگا) که بزرگترین کارخانه ماشین سازی جهان با چیزی حدود ١٠٠ هزار کارگر، در این شهر قرار گرفته است. امروزه، حتی با اصلاحات زیادی که در این کارخانه شده است، کمابیش بیش از ٧٠ درصد از وسائل نقلیه مسافربری ای که در روسیه تولید می شوند، تولیدات این کارخانه هستند. این کارخانه، همانند تقریبا بخش اعظم کارخانجات دیگر در روسیه سال های اول بعد از فروپاشی بلوک شرق، دارای یک اتحادیه و نهاد تازه تأسیس دیگری بنام "شورای مجموعه کارخانه" (Work-collective council) بود. این دو  نهاد هر چه بودند، در چشم کارگران قطعا یک چیز نبودند؛ نماینده کارگران! با این وجود ٩٠ درصد پرسنل "واز" ـ شامل کارگران، مهندسین و متخصصین، و کارفرمایان و مدیران (بغیر از اصلی ترین مدیرها) ـ عضو این اتحادیه (اتحادیه ماشین سازی ولگا) بودند. در زمان جنگ و جدال کارگران بر سر دستمزدهای پرداخت نشده شان، کارگران کارخانجات زیادی، در جواب به بی اعتنائی و همدستی اتحادیه های موجود با مدیریت کارخانه های مربوطه، دست به درست کردن "اتحادیه های آلترناتیو" می زدند؛ گرچه بدلائل زیادی این اتحادیه های آلترناتیو ـ و بخصوص در بخش ماشین سازی ـ هیچ وقت نتوانستند بیش از ۵ درصد از کارگران کارخانه مربوطه را سازمان دهند. در میان همین اتحادیه های آلترناتیو، "اتحاد"، اتحادیه آلترناتیو در "واز"، موفقترین این اتحادیه ها بوده است.

از ١٠٠ هزار کارگر "واز"، ٢٠٠ تن در سپتامبر سال ١٩٩٠ در یک گردهمائی تصمیم به تشکیل "اتحاد" می گیرند. یک دهه بعد این عدد به ٣۵٠٠ رسید. اساسنامه "اتحاد" هر کسی که در مقوله مدیریت بگنجد را از عضویت خود منع می کند. در بحران بعد از شکست بلوک شرق و بلبشوئی که بر جامعه روسیه آن زمان حاکم بود، آنچه را که شرکت کنندگان در اولین گردهمائی بفکر تشکیل "اتحاد" انداخت، ایجاد تشکلی بود که از منافع کارگران دفاع کند! تشکلی که مستقل از مدیریت و منافع مدیریت باشد و منافع کارگران را نمایندگی کند. برخلاف اتحادیه رسمی "واز" که کارش سازمان دادن فعالیت هائی چون گلگشت و مسابقات ورزشی است و در هر کشمکشی بین کارگران و مدیریت، منافع "کارخانه" را مد نظر دارد!

اولین اعتصاب سازمان داده شده توسط فعالینی که بعدها "اتحاد" را بنیان گذاشتند، چند ماه بعد از اعتصاب ۴٠٠ هزار نفره معدنکاران اوکرائین در سال ١٩٨٩ سازمان داده شد. "پرستوریکا" در کنار بسیاری از اصلاحاتی که قرار بود به جامعه شوروی معرفی کند، اصلاحاتی را به دستمزد کارگران نیز معرفی کرد که موجب نارضایتی بسیاری از آنها شد. دستمزد کارگران که با احتساب انعام و جوایز متعدد نسبتا در سطح نه چندان بدی بود، با معرفی اصلاحات پرستوریکا به شدت افت کرد. اعتصابات این دوره معدنکاران Kuzbass اوکرائین و همچنین اعتصاب در "واز"، اعتراضی بود به وضعیت جدید.

در "واز" در همین سال، بعد از جلسه ای در بین تعدادی از فعالین کارگری، بحث های ارائه شده و تصمیمات گرفته شده در جلسه به اطلاع مدیریت رسید. یک اعتصاب ٢ ساعته اخطاری اعلام گردید. خواست کارگران عبارت بودند از: افزایش دستمزدها بطور کلی، افزایش ٣٠ درصد دستمزد برای کارگران یکی از بخش ها، معرفی indexation (افزایش دستمزد به نسبت تورم) به دستمزدها و دریافتی های بیشتر برای کارهای شاق و طاقت فرسا. مدیریت برای شکست این اعتصاب به هر کاری دست زد، از جم
له نشان دادن یک فیلم پورنوگرافیک بر صحنه بزرگی که بالای محله تجمع کارگران قرار گرفته بود! هیچکدام از تاکتیکهای مدیریت کارساز نشد. بعد از استراحت ناهار در همین روز، بیش از ٢٠ هزار تن از کارگران تصمیم گرفتند که به اعتصاب بپیوندند. برای جلوگیری از به درازا کشیده شدن این اعتصاب، مدیریت سریعا به تمامی مطالبات کارگران، بجز معرفی indexation تن داد. لازم به ذکر است که این حرکت کارگران توسط "شورای مجموعه کارخانه" مورد حمایت قرار گرفت، اما اتحادیه "واز" از آن حمایت نکرد.

از این اعتصاب تا اعتصاب مهم بعدی در سال ١٩٩٢ که توسط "اتحاد" سازماندهی شد، اتفاقات دیگری در "واز" افتاد که باعث شاخ بشاخ شدن "اتحاد" با مدیریت و نهادهای کارگری طرفدار مدیریت شد. همه این شاخ بشاخ شدن ها مربوط به دفاع از حقوق اولیه کارگران و بر سر نمایندگی کارگران بود. اما اعتصاب ماه آوریل سال ١٩٩٢ هم صد درصد indexation را به مدیریت تحمیل کرد و هم ۴٠ درصد افزایش دستمزد را. ابتدا مدیریت با همکاری دو نهاد رسمی کارگری در "واز" و نهادهای دیگر سر به دولت و مدیریت به تاکتیک های مختلفی برای ارعاب کارگران دست زد تا از جواب مثبت دادن کارگران به فراخوان "اتحاد" جلوگیری کند. اما در آخرین دقایق نزدیک شدن به اعتصاب و زمانی که متوجه شد کارگران زیادی تصمیم گرفته اند به فراخوان "اتحاد جواب مثبت بدهند، عقب نشینی کرد و به تمامی مطالبات کارگران تن داد.

نکته دیگری که در این رابطه حائز اهمیت است، دست رد زدن بر سینه نهاد تازه تأسیس "شورای مجموعه کارخانه" از طرف "اتحاد" بود. شناخت این نهاد برای فعالین زیادی پس از طی تجاربی بدست آمد. بقول اولین رئیس "اتحاد"، بخش زیادی از فعالین کارگری در "واز"، اتفاقا بجای پیوستن به "اتحاد" ابتدا جذب این نهاد تازه تأسیس گردیدند. فعالین "اتحاد" وظیفه این نهاد تازه تأسیس را چیزی شبیه به تجربه "رقابت سوسیالیستی" در شوروی می دانستند که کارگران را به تولید بیشتر برای رسیدن به سهمیه تعیین شده برای کارخانه ترغیب می کردند، بدون اینکه کارگران هیچگونه دخالتی در سرنوشت این کارخانه ها داشته باشند. این نهاد تازه تأسیس این تصور را در ذهن بسیاری از کارگران و بخصوص فعالین کارگری جا می انداخت که گویا کارگران در سرنوشت کارخانه دارای قدرت تصمیم گیری هستند. "اتحاد" این تصویر کاذب را رد کرد و گفت که کارگران فقط می توانند در بیرون از تصمیمات مدیریت بر سرنوشت کارخانه تأثیر بگذارند! (اجازه بدهید اینجا این نکته را نیز، قبل از اینکه قند در دل کسی آب شود، اضافه کنم که قریب به اتفاق اتحادیه های آلترناتیو، از جمله "اتحاد" از سیاستهای یلتسین حمایت می کردند. نوشتن در این باره و توضیح این تناقض به صفحات بس بیشتر از آنچه که در اختیار من قرار دارد، نیاز دارد.)

داستان "اتحاد" و "واز" را به یک دلیل خاصی اینجا نقل کرده ام؛ مبارزه برای پرداخت بموقع دستمزدها! گرچه اتفاقات بعدی و توطئه های مدیریت با همدستی نهادهای کارگری در "واز" در چند سال بعد از اعتصاب ١٩٩٢ بسیاری از دستآوردهای کارگران را پس گرفت؛ اما یک مزیت مهمی که کارگران "واز" در مقایسه با دیگر کارگران در روسیه از آن برخوردار بودند، و آن نیز حاصل سازماندهی و تلاش های بی وقفه "اتحاد" بود، پرداخت بموقع دستمزد کارگران بود. اشاره به این مسئله از این جهت حائز اهمیت است که بدانیم در روسیه آن دوره (بین سال های ١٩٩۴ تا ١٩٩٩)، ماه ها و سال ها بخش عظیمی از کارگران بدون دستمزد کار کرده و به ظلم و اجحاف مدیریت و مقامات دولتی در همدستی با اتحادیه های کارگری تن می دادند.

 

مسئله به تعویق افتادن دستمزدها

همچنانکه بالاتر اشاره شد، مسئله عدم پرداخت دستمزد کارگران در روسیه بین سال های ١٩٩۴ تا ١٩٩٩ به یک نرم تبدیل شده بود. در بسیاری از شرکت ها و کارخانجاتی که زمزمه اعتصاب بر سر پرداخت دستمزدها شنیده می شد، اتحادیه های رسمی و "شورای مجموعه کارخانه" جلو می افتادند که بحران کارخانه و عدم سوددهی را برای کارگران "توضیح بدهند" تا آنها را از اعتصاب و اعتراض منصرف کنند. کارگران مرتب با "اگر کارخانه را برای پرداخت دستمزدها زیر فشار بگذاریم، مجبور به تعطیلی می شود و کارهای مان را از دست می دهیم." مواجه می شدند. آنچه که برای کارگران جا نمی افتاد این بود که تشکل کارگری قرار بود به کارگران قدرت بدهد، نه تخم ترس و ناامیدی در دلشان بکارد! در این حول و حوش بود که "اتحاد" در پائیز سال ١٩٩۴، زمانی که عدم پرداخت دستمزدها داشت دور بر می داشت، اعتصابی ۶ روزه را در یکی از کلیدی ترین بخش کارخانه سازمان داد.

برای اولین بار دستمزدها در ماه فوریه این سال به کارگران "واز" پرداخت نگردید. علیرغم چندین اعتراض در ساعت استراحت نهار، مدیریت هیچگونه زمانی برای پرداخت دستمزدها تعیین نکرد. روز ٢٧ سپتامبر ١٩٩۴، در مجمع عمومی کارگران شیفت شب که توسط "اتحاد" سازمان داده شده بود، کارگران رأی به اعتصاب دادند. مجمع عمومی کارگران لیستی از مطالبات کارگران را به تصویب رساند که خواهان پرداخت فوری دستمزد