جدال طبقه‏ی کارگر در اوّل ماه مه!

شباهنگ راد : نفرت و کراهت شعوری طبقه‏ی کارگر را در مقابل سرمایه می‏توان در روز اوّل ماه مه به‏عینه و در سرتاسر جهان مشاهده نمود. این روز، روز جدال همگانی طبقه‏ی کارگر است. روز ابراز علنی تنفری‏ست که سرمایه‏داران مفت‏خوار بانی آنند. چهره و خواست واقعی میلیون‏ها انسان محروم و سازنده‏ی جامعه را که در این روز، در صف و در زیر شعار واحدی هم‏چون "کارگران سراسر جهان متحد شوید" گرد هم می‏آیند را می‏توان رویت نمود.

 در این روز همه جا رنگ و بوی دیگری به‏خود می‏گیرد. کارگران در روز اوّل ماه مه به‏میدان می‏آیند تا دنیای سرمایه را به چالش کشند. دنیائی که در آن چیزی جز فقر، فلاکت و بدبختی نیست. این تصویری‏ست که جانیان بشریت و زورمداران برای میلیاردها انسان محروم جهان ساخته‏اند و کارگرِ در زیر سلطه‏ی آنان از حقوق خویش محروم می‏باشد و فاقد کمترین امکانات اولیه‏ی زندگی‏ست؛ شانه‏های خمیده‏اش در زیر چرخ دنده‏های نظام‏های امپریالیستی خُرد می‏گردد و استثمار دارد بر سر و کول‏اش بالا می‏رود و حق اعتراض را در جوامع‏ای هم‏چون جامعه‏ی تحت سلطه از وی سلب نموده‏اند.

این دنیای آنان نیست، این دنیای سرمایه است و باید زیر و رو شود. کارگر را از کار بیکار می‏سازنند؛ حقوق‏‏اش را بالا می‏کشند تا به حلقوم بی انتهای خود سرازیر نمایند. اوضاع زندگی کارگران و فرزندان‏شان روز به روز دارد در زیر سیطره‏ی این مفت‏خواران وخیم‏تر می‏گردد. همه جا اعتراض است و همه جا کارگر برای دست‏یابی به حقوق اولیه‏ی زندگی خویش با سرمایه در جنگ و جدال می‏باشد. زورشانرا به رخ کارگر می‏کشند و به تحصنات و اعتراضات‏شان یورش می‏برند و به زندان‏ها روانه‏ی‏شان می‏سازنند تا عدالت و آزادی‏خواهی را پایمال نمایند. این منطق و منش سرمایه‏داران است و هر کجا که پای گذاشته است، به‏همراه خود استثمار، نگون‏بختی و در بدری انسان‏ها را به ارمغان آورده است. این‏ها از خصوصیات سرمایه است و همه جا از ماهیت یکسانی برخوردار می‏باشد و همه جا دارد از استثمار و چپاول انسان‏های محروم ارتزاق می‏نماید.

 

به‏راستی که شدت استثمار و اجحاف در چنین مناسبات و روابطی تمامی ندارد و کارگر به‏اصطلاح کشورهای پیش‏رفته هم با مشکلات عدیده‏ای هم‏چون تهیه‏ی مایحتاج اولیه‏ی زندگی مواجه است. حقوق تعیین شده، کفاف زندگی آنانرا نمی‏دهد و در عوض تعداد انگشت‏شماری از آحاد هر جامعه دارند در رفاه کامل به‏سر می‏برند. به همین دلیل است‏که کارگران به خیابان‏ها می‏ریزند و با نیروهای سرکوب‏گر و حافظان سرمایه درگیر می‏شوند تا حقوق‏شانرا باز ستانند. نارضایتی بدلیل فقر و استثمار بی‏وقفه سرمایه‏داران، همگانی شده است و همه جای جهان مملو از تحصن، اعتصابات و اعتراضات این سازندگان واقعی و اصلی جوامع‏ی بشری‏ست. به‏جرأت می‏توان گفت به همان میزانی که استثمار و چپاول کارگران در دنیای سرمایه‏داری تمامی ندارد، به میزانی گسترده‏تر و وسیع‏تر اعتراضات و اعتصابات کارگری در اقصا نقاط دنیا هم پایان نایافتنی‏ست. کارگر در محیط کارخانه با هزاران مشقت و مشکلات دارد کار می‏کند و کارفرما از باز پرداخت حقوق ناچیزش امتناع می‏ورزد. این به سیاست‏های روتین و روزمره‏ی نظام‏های سرمایه‏داری تبدیل گشته است. کارگر در زیر حاکمیت این نظام‏ها می‏بایست از باز پس‏گیری حقوق‏اش گرفته تا تهیه‏ی وسائل ایمنی کار، امنیت شغلی‏ و غیره با کارفرما و سرمایه‏داران چک و چانه بزند. نبردش هر روزه است و هر روزه دارد مورد ظلم و ستم و بی حقوقی قرار می‏گیرد. سرمایه هم‏چون غده‏ای چرکین بر جوامع‏ی انسانی سیطره انداخته است و دارد جان میلیون‏ها انسان را می‏گیرد.

 

طبیعتاً اوضاع کاری و معیشتی کارگران ایران هم در زیر حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی تعریفی ندارد و به‏مانند دیگر هم‏قطاران‏اش اسف‏بارتر و تکان دهنده‏تر می‏باشد. کارگر در ایران کاملاً بی حقوق‏ست و زندگی‏اش روز به روز دارد مسیر قهقرائی را طی می‏نماید. ابعاد اعتراضات و تحصنات کارگری در ایران آن‏قدر گسترده و وسیع است‏که قابل شمارش نمی‏باشد. هر روزه در میادین تولیدی – صنعتی، کارگر به دلائل گوناگون علیه‏ی کارفرما و سرمایه‏داران دست به اعتراض می‏زند و خواهان حقوق به یغما برده‏اش می‏باشد. از نیروی‏اش استفاده می‏نمایند و حقوق بسیار ناچیزی را برای وی تعیین می‏نمایند و سر آخر از پرداخت آن هم امتناع می‏ورزند. یکی دو مورد نیست؛ هزاران مورد را می‏توان کنار هم ردیف نمود تا به عمق بی‏عدالتی‏هایی که بر سر کارگران ایران روا می‏شود، پی بُرد. حقیقتاً که در ایرانِ زیر حاکمیت رژیم وابسته با امپریالیسم جمهوری اسلامی این روزها، باز پس‏گیری حقوق معوقه به‏خودی خود به‏یکی از مشکلات اساسی کارگران تبدیل گردیده است.

به‏واقع این تنها نبرد و جدال کارگران با حاکمان سرمایه نیست و می‏توان آنرا در اشکال و حوزه‏های متفاوتی نشان داد. کارگران در ایران در تمامی عرصه‏ها در زیر فشاراند و ناتوان از گذران زندگی. اگر به‏خواهیم سیمای واقعی کاری کارگران را در جامعه‏ی‏مان ترسیم نمائیم، در یک کلام می‏توان گفت که چیزی جز بی حقوقی کامل و نا امنی شغلی نمی‏یابیم. در این میان سران حکومت هم به‏عنوان حافظان سرمایه هر زمان که کارگر بر علیه‏ی بی‏عدالتی‏ها و مناسبات موجود دست به اعتراض و تحصن زده است، نیروهای مزدور و سرکوب‏گرش را به‏میدان فرستاده و به ضرب و شتم و دستگیری آنان پرداخته است.

 

حکایتِ زندگی و اوضاع کاری کارگران در ایران، حکایت بسیار دردناکی‏ست؛ برای نان شب‏شان مانده‏اند و به‏موازات آن‏ها گرانی اقلام اولیه‏ی زندگی دارد، بیداد می‏کند و روزانه رو به افزایش است. ۳۰ سال است‏که سردمداران رژیم جمهوری اسلامی در زیر سایه‏ی سر نیزه، زندگی کا