جد و جهدهای دوباره حاکمیت درجهت متوقف ساختن جنبش دانشجوئی و مبارزات جوانان

فرشید شکری : مواجهه حاکمیت با نارضایتی های رو به تزاید شهروندان جوان ایران اعم از کارگر، بیکار، دانش آموز و دانشجو، و غیر قابل کنترل بودن اعتراضات آنان، رژیم و دار و دسته اش را به هول و هلا واداشته تا از هر راه ممکن برآیند انقلابی این قشر را منکوب کنند.

 پناه بردن به محیط های علمی، توسل به مدرسین و اساتید دانشگاهها و برگزاری کنفرانس ها یا همایش هائی حول وارسی زندگی مشقت بار جوانان که آخرین نمونه آن در دانشکده "علوم اجتماعی" دانشگاه تهران براه افتاد، تحرک جدید صاحبان قدرت در ایران بمنظور پیش گیری از خیزشهای آتی دانشجویان و جوانان است.

درهمین زمینه، و برای نمونه سخنان دو تن از نخبگان نظام و فعالیت یک  نهاد حکومتی را نقل خواهیم کرد. سند سلامت " سازمان ملی جوانان " یکی از این اقدامات بشمار می آید. آیتم های این سند شامل برنامه هایی از قبیل تأمین سلامت جسمانی، روانی، معنوی و اجتماعی جوانان می باشند! چندی قبل " محمد جواد حاج علی اکبری" ، رییس سازمان فوق الذکر ضمن ابلاغ این خبر افزود: « پس از اتمام رایزنی های لازم با دستگاه های مرتبط و استماع نظرات دست اندرکاران این سازمانها، سند نهائی را منتشر می سازیم. »

سال هشتاد و شش، خانم " الهه کولایی " چهره اصلاح طلب، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت و استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در چهارمین اردوی  " شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی " در مازندران گفت: « بیائید نقش جوانان را پر رنگ تر کنیم و از تجربه گذشتگان بهره ببریم. » آقای " هاشمی رفسنجانی " رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان در دیدار خود با جمعی از جوانان و مسوولان احزاب " اعتماد ملی، مشارکت، موتلفه، اعتدال و توسعه و خانه کشاورز" در سال ۱۳۸۶ اظهار نمود: « جوان در هر جامعه ای نقش اساسی دارد. » هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنرانیش بیان داشت: « جوانان ایران اسلامی در آزمون های مختلف ثابت کرده اند که استعدادهای بسیار بالائی دارند. » نامبرده عنوان کرد: «جوان تحصیل کرده امروز، مدیر و متخصص فردای جامعه است و باعث استقلال واقعی کشور می شود. »  

چنین سخنانی تنها به معتدلین، رفرمیست ها یا پراگماتیست های واقع گرای جمهوری اسلامی محدود نمی شود و اشخاص طراز اول اصولگرایان هم به مناسبت های گوناگون درجمع بسیجی ها و دانشجویان طرفدار این جناح، مدام سنگ جوانان را بسینه زده اند و هربار در نطق هایشان مخاطبین را به تمرین سیره و سلوک دوران جوانی شخصیت های اسلامی، و سرمشق قرار دادن آنها در طول عهد شباب توصیه می کنند!

علی ای حال، از این نوع گفته ها یا عملکردهای رهبران و نهادهای جمهوری اسلامی مستفاد می گردد که رژیم ضد بشری ایران، رژیمی سیاسی و سران جنایت پیشه آن حسابگر، دوراندیش و پخته اند وگرنه تا بحال بساط ستمگری و استبدادشان از روی زمین برچیده شده بود و آثاری از آن باقی نمی ماند. با آنکه از یک طرف ناتوانی در برآورد ساختن منافع کل طبقه بورژوازی ایران که به پدید آمدن جناح های درون حکومتی « در شکل و قواره های گوناگون » انجامید، حکومت را از یکدست بودن خارج و اپوزیسیون راست " قانونی و در تبعید" را بدلیل همین کارکرد ضعیف اقتصادی به تغییر یا سرنگونی مصرتر کرده، اگرچه ازجانب دیگر نقض حقوق زنان، جوانان و ملت های تحت ستم و تحمیل فقر و سیه روزی به کارگران و مزدبگیران، سیستم را با ابراز مخالفت های وسیعی روبرو ساخته، و هرچند کردارهای هدفمند آنان درعرصه سیاست خارجی موجی از فشارهای بین المللی را برایشان دربرداشته، لیکن حکمرانان ایران در هر مقطعی به روش های زیرکانه با این بحران ها ( درون مرزی و برون مرزی ) دست و پنجه نرم کرده اند.

شعار باسازی کشور بعد از جنگ یا برنامه رونق و توسعه بر پایه الگوی اقتصادی نئولیبرالیسم  به هدف جلب سرمایه های داخلی و خارجی ، طرح توسعه سیاسی، و مآلا شدت بخشیدن به فضای خفقان (آغازموج دوم سرکوب و میلیتاریزه کردن جامعه) نقشه عمل های محافظه کاران و رفرمیست ها در داخل بجهت مقبولیت یافتن در میان کل طبقه بورژوازی ، کنترل جنبش های رادیکال و زیر آب کردن صدای اعتراض توده ها تا به اینک بوده اند.  درحوزه دیپلماتیک هم آنها با سیاست گردنکشی و یا نرمش، درمقابل تهدیدها و مواضع تند اروپائیان و ایالات متحده آمریکا بر سر موضوعاتی نظیر عدم رعایت و احترام به میثاق های بین المللی حقوق بشر، فضولی در مسائل منطقه، و مسئله هسته ای بخوبی مقاومت کرده اند. هر وقت اینان ضعفی از رقبا دیده اند روی گرفتن امتیازاتشان پافشاری کرده اند و هر زمان احساس خطر کرده اند به جخت وارد مذاکره شده اند. « غربی ها از این همه رندی دست پرورده های سابق خود مات و مبهوت گشته اند و مدام ناسزا و نفرین بار خود می کنند».

بدین گونه متولیان دستگاه بورژوا- اسلامی با استفاده از اهرم سرکوب اعتراضات توده ای، در پیش گرفتن شعار مضحک مردم سالاری دینی یا حیله برسمیت شناختن عقاید مختلف در زمان خاتمی ، ادعای پوچ مستضعف پناهی احمدی نژاد، و بده و بستان های مخفیانه با دول امپریالیستی، موقتاً پایه های حکومت اشان را « علی رغم شکست برنامه های اصلاح طلبان توسط گرایش سوسیالیستی جامعه و پایداری کم نظیر جنبش ها در برابر درندگی دولت اصولگرایان » از فرو ریزی حفظ کرده اند که حقاً مستبدین و دیکتاتورهای دنیای امروز بایستی از این جرثومه ها درس بیاموزند.

توضیح سبک و سیاق اینان در حفاظت از حاکمیت خود، در واقع انگشت نهادن بر سیاست تازه رژیم در مصاف با جنبش دانشجویان و جوانان است. تردیدی نیس