گرامی باد ۱ ماه مه، روز جهانی کارگر , مه ۶۸، تجربه های جنبش دانشجوئی و کارگری

مرجان افتخارى : ماه مه امسال برابر است به چهلمین سالگرد مه ۶۸. به همین مناسبت، از یک ماه پیش، بسیاری از مطبوعات در باره آن می نویسند و کانال های تلویزیونی برنامه های مختلفی را به آن اختصاص داده اند. تا قبل از سال ۶۸، هرگز جنبش دانشجوئی در سطح جهانی چنین قدرت و گستردگی نداشت.

 در این سال چند موضوع زمینه های اصلی مبارزات و اعتراضات شدید دانشجوئی در سراسر جهان شد. ۱- جنگ و جنایات امپریالیسم آمریکا در ویتنام که میلیونها دانشجو  و روشنفکر را در سراسر جهان متحد کرده بود. ۲- مرگ مارتین لوترکینگ، نه تنها سیاهان آمریکا که هر آزادیخواه ضد جنگ و ضد آپارتاید نژادی را به مبارزه کشاند. ۳- موضوع مهم و اساسی یعنی”آزادی” بود. در کشورهای اروپائی نسل جوان خواهان تغیر معیارها و چارچوب های کهنه اجتماعی و فرهنگی باقی مانده از دوران کلیسا ئی بود. در کشورهای دیکتاتوری و استبدادی “آزادی” چون هوای تازه ای بود که نسل جوان و آگاه به عنوان یک نیاز انسانی و یک ضرورت سیاسی-اجتماعی به آن نگاه میکرد.

ایده “آزادی خواهانه و برابری طلبانه” مه ۶۸، پس از ۴۰ سال هنوز بقوت خود باقی است. چرا که سرمایه، دیکتاتوری-استبداد، جنگ، سرکوب، بیکاری، فقر و دیگر نا برابریهای اجتماعی در سراسر دنیا زندگی و موجودیت میلیونها انسان را تهدید میکنند. به تمام این مسائل و مشکلات دولت های مذهبی و ایدئولوژی ارتجاعی و سرکوبگر اسلامی را هم باید اضافه کرد. مجموعه ای که در پیش دارید ترجمه نیست بلکه خلاصه ای است از مطالعه چند کتاب و ژورنال، از مهمترین حوادث، اتفاقات، خواسته ها و مطالبات جنبش  دانشجوئی و کارگری مه ۶۸ که امیدوارم مورد توجه شما قرار گیرد.

در مه ۶۸، در اکثر کشورهای جهان، دانشجویان، روشنفکران، نویسندگان و روزنامه نگاران علیه امپریالیسم آمریکا، جنگ و وحشیگری آن در ویتنام هم صدا شدند. تا آن زمان، هرگز تاریخ مبارزاتی مردم چنین اتحاد، همبستگی انسانی و چنین نفرتی علیه امپریالیسم آمریکا، جنگ و کشتار مردم بی دفاع ویتنام بخود ندیده بود.

مه ۶۸، برای اولین بار در تاریخ جنبش دانشجوئی با هویت مشخص چپ، ایدئولوژی مارکسیسم نه تنها علیه جنگ بلکه علیه نظم کهنه و سنت های متعلق به قرن ۱۹ در اروپا وعلیه استبداد، دیکتاتوری و سرکوب در کشورهای جهان سوم یک صدا شده بود. برای اولین بار آپارتاید نژادی و جنسی در چهار گوشه دنیا محکوم می شد و “برابری” نوع انسان، سیاه و سفید، زن و مرد ایده ای جهانی شده بود. از سوی دیگر، گر چه سالها بود که مردم اروپا و بیشتر دولت های لائیک آن با کلیسا و قدرت آن هر یک به نوعی تصفیه حساب کرده بودند، ولی ابعاد فرهنگی و اجتماعی جنبش عمومی مه ۶۸، تصفیه حساب دومی علیه مذهب و کلیسا بود. برابری زن و مرد، آزادی روابط دو جنس، آزادی استفاده از داروهای ضد بارداری، سقط جنین، و سایر محدودیت ها و تابو های کلیسائی مستقیما مورد حمله قرار گرفتند.

گر چه مه ۶۸ با جنبش دانشجوئی شروع شد، ولی زمینه های یک جنبش عمومی و گسترده کارگری از سالهای قبل فراهم شده بود. اخراج کارگران، افزایش بیکاری، کاهش دستمزدها و افزایش ساعات کار در آمریکا، آلمان، فرانسه، هلند؛ اسپانیا، ایتالیا، انگلیس، مکزیک، ژاپن زمینه های اصلی و مبارزاتی جنبش کارگری در سال ۶۸ شد. در حالی که گسترش و پیوستگی مبارزات از ماه مارس تا اکتبر ۶۸ قدرت سیاسی را در بسیاری از کشورها فلج و نا توان کرده بود، در خاورمیانه و در ایران هیچ خبری نبود، چرا؟ با وجود اینکه در تمام کشورهای این منطقه زمینه و بسترهای حرکت و اعتراضات مردمی وجود داشت. دیکتاتوری و استبداد وحشیانه، ممنوعیت نهاد های اجتماعی،سرکوب ازادی بیان، قلم و بی حقوقی زنان از یک سو، فقر، فلاکت، بیکاری و بیسوادی درصد عظیمی از مردم واقعیتی های انکار ناپذیر جامعه ما بودند.

در ضمن، جنگ چند ساله و اشغال فلسطین، آوارگی و بی خانه مانی مردم موضوع مهم و حاد آن زمان بود. چرا مردم اروپا و سایر نقاط دنیا علیه آمریکا و جنگ ویتنام یک صدا شده بودند ولی فلسطین را فراموش کردند. هنوز پس از ۴۰ سال که رهبران اصلی جنبش دانشجوئی و کارگری، روزنامه نگاران، و تحلیلگران سیاسی، جنبش ماه مه ۶۸ را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، هیچ یک به موضوع فلسطین و خاورمیانه اشاره نمی کنند. گوئی این منطقه از جهان و مردم آن وجود خارجی نداشتند و ندارند. مهمترین دلائلی که این بی تفاوتی و یا سکوت را در رابطه با مسئله فلسطین توجیه می کند، در درجه اول مبارزه و مقاومت مردم ویتنام و کمونیستهای آن در مقابل امپریالیسم آمریکا بود. در حالی که در فلسطین بیشتر، جریانات مذهبی با عقب مانده ترین تفکرات ( اخوان المسلمین و یا سلافی ها) بر مبارزات فلسطینی ها احاطه داشتند.

مه ۶۸ از نظر ایدئولوژیکی و مطالباتی هیچگونه هماهنگی و همسوئی با مبارزات مذهبی در فلسطین و خاورمیانه نداشت. در ضمن ابعاد جنگ در ویتنام و فلسطین باهم قابل مقایسه نبودند.

تفاوتهای فرهنگی و مذهبی بین اروپا و خاورمیانه گر چه ممکن است نقش اصلی نداشته باشند ولی بی اهمیت هم نیستند. یک نمونه از تاثیرات فرهنگی و مذهبی را در کمکهای مردم به سونمی اندونزی و جزایر اطراف آن در سال ۲۰۰۶ و زلزله وحشتناک سال گذشته در پاکستان می توان دید. (چارچوبهای فرهنگی، اجتماعی وبویژه مذهبی امکانات توریستی و روابط اجتماعی-فرهنگی را در پاکستان، ایران، و سایر نقاط خاورمیانه امکان پذیر نکرده و نمی کند).

از طرف دیگر، جنبش مه ۶۸ برابر است با سال ۱۳۴۷ و از نظر زمانی بین دو حادثه یا دو جنبش در کشور ما. اول، جنبش مذهبی و ارتجاعی ۱۵ خرداد ۴۲ به رهبری خمینی و حرکت حوزه های علمیه، سازمانهای ارتجاعی مذهبی، بازار و بازاریان. مجموعه ای مذهبی سنت